نظریه شماره 7/1400/744 مورخ 1400/07/06 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تخفیف مجازات ناشی از عدم تجدیدنظرخواهی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
نظریه مشورتی 7/1400/744
شماره نظریه۷/۱۴۰۰/۷۴۴
شماره پرونده۱۴۰۰-۱۶۸-۷۴۴ ک
تاریخ نظریه۱۴۰۰/۰۷/۰۶
موضوع نظریهآیین دادرسی کیفری
محور نظریهتجدیدنظرخواهی

چکیده نظریه شماره 7/1400/744 مورخ 1400/07/06 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تخفیف مجازات ناشی از عدم تجدیدنظرخواهی: فرض ماده 442 قانون آیین دادرسی کیفری کاهش یک مرحله از دادرسی و ناظر به مواردی است که با وجود قابلیت تجدیدنظرخواهی از رای تجدیدنظر خواهی نشود بنابراین در صورت تجدیدنظرخواهی دادستان از حکم محکومیت، موضوع از مصادیق ماده مذکور خارج بوده و دادگاه تجدیدنظر مطابق مقررات رسیدگی و رأی لازم را صادر خواهد کرد. ثانیا در صورتی که تجدیدنظرخواهی دادستان نسبت به حکم صادره برای محکوم مشخص نباشد و وی قصد استفاده از تخفیف مجازات مذکور را داشته باشد، می تواند بدوا نسبت به تجدیدنظرخواهی اقدام کند و چنانچه دادستان در موعد قانونی تجدیدنظرخواهی نکرد، نسبت به استرداد تقاضای خود و درخواست تخفیف مجازات اقدام کند.

استعلام

پس از صدور حکم مبنی بر محکومیت کیفری، محکوم علیه در فرجه کمتر از بیست روز مهلت تجدیدنظر، به رای تسلیم می شوند و دادستان مح در مهلت قانونی اعتراض می نماید.آیا اجرای ماده ۴۴۲ ممکن است؟ آیا امکان اعمال آن در دادگاه تجدیدنظر وجود دارد؟

نظریه مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضاییه

اولا، فرض ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ با توجه به فلسفه وجودی آن که کاهش یک مرحله از دادرسی و تسریع در رسیدگی و قطعیت آرا می باشد، ناظر به مواردی است که پرونده امر با وجود قابلیت تجدیدنظرخواهی محکوم، به لحاظ عدم تجدیدنظرخواهی از سوی دادستان و شاکی خصوصی در مهلت قانونی و یا استرداد درخواست تجدیدنظر از سوی نامبردگان، قابلیت طرح در مرجع تجدیدنظر را نداشته باشد، بنابراین فرض سؤال که دادستان از حکم محکومیت تجدیدنظرخواهی کرده است، از مصادیق ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ خارج بوده و دادگاه تجدیدنظر مطابق مقررات رسیدگی و رأی لازم را صادر خواهد کرد. بدیهی است که دادگاه تجدیدنظر مطابق ماده ۴۵۹ قانون یاد شده، در صورت احراز استحقاق محکوم، در مجازات وی تخفیف خواهد داد.

ثانیا، مستفاد از ماده ۴۴۲ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ این است که اعمال مقررات ماده یاد شده ممکن است در مواردی باشد که محکوم از ابتدا حق تجدیدنظرخواهی خود را اسقاط یا متعاقب این امر، نسبت به استرداد تجدیدنظرخواهی اقدام کند، بنابراین چنانچه تجدیدنظرخواهی یا عدم تجدیدنظرخواهی دادستان نسبت به حکم صادره از سوی دادگاه بدوی برای محکوم مشخص نباشد و وی استفاده از تخفیف مجازات مذکور در این ماده را داشته باشد، می تواند بدوا نسبت به تجدیدنظرخواهی اقدام کند و سپس چنانچه دادستان در موعد قانونی نسبت به رأی صادره تجدیدنظرخواهی نکرد، نسبت به استرداد تقاضای تجدیدنظر خود و درخواست تخفیف مجازات اقدام کند./

مواد مرتبط

جستارهای وابسته