۱٬۳۳۳
ویرایش
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ماده 7 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی:''' در مواردی که وضعیت سابق [[مدیون]] دلالت بر [[ملائت]] وی داشته یا مدیون در عوض [[دین]]، [[مال|مالی]] دریافت کرده یا به هر نحو تحصیل مال کرده باشد اثبات [[اعسار]] برعهده اوست مگر اینکه ثابت کند آن مال [[تلف حقیقی]] یا [[تلف حکمی|حکمی]] شده است در این صورت و نیز در مواردی که مدیون در عوض دین، مالی دریافت نکرده یا تحصیل نکرده باشد هر گاه [[خوانده]] دعوای اعسار نتواند ملائت فعلی یا سابق او را ثابت کند یا ملائت فعلی یا سابق او نزد قاضی محرز نباشد ادعای اعسار با [[سوگند]] مدیون مطابق تشریفات مقرر در [[قانون آیین | '''ماده 7 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی:''' در مواردی که وضعیت سابق [[مدیون]] دلالت بر [[ملائت]] وی داشته یا مدیون در عوض [[دین]]، [[مال|مالی]] دریافت کرده یا به هر نحو [[تحصیل مال]] کرده باشد اثبات [[اعسار]] برعهده اوست مگر اینکه ثابت کند آن مال [[تلف حقیقی]] یا [[تلف حکمی|حکمی]] شده است در این صورت و نیز در مواردی که مدیون در عوض دین، مالی دریافت نکرده یا تحصیل نکرده باشد هر گاه [[خوانده]] دعوای اعسار نتواند ملائت فعلی یا سابق او را ثابت کند یا ملائت فعلی یا سابق او نزد قاضی محرز نباشد ادعای اعسار با [[سوگند]] مدیون مطابق تشریفات مقرر در [[قانون آیین دادرسی مدنی]] پذیرفته می شود. | ||
== مواد مرتبط == | == مواد مرتبط == | ||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
== فلسفه و مبانی نظری ماده == | == فلسفه و مبانی نظری ماده == | ||
ماده مزبور برگرفته از نظر برخی [[فقهای امامیه|فقها]] از جمله [[امام خمینی(ره)]] در [[تحریر الوسیله]] است. این [[حکم]] به یاری [[اصول عملیه]] از جمله [[استصحاب]] چنین استنباط میگردد: اگر [[مدیون]] | ماده مزبور برگرفته از نظر برخی [[فقهای امامیه|فقها]] از جمله [[امام خمینی(ره)]] در [[تحریر الوسیله]] است. این [[حکم]] به یاری [[اصول عملیه]] از جمله [[استصحاب]] چنین استنباط میگردد: اگر [[مدیون]] سابقاً در یسر و گشایش و در حال ملائت بوده و اکنون مدعی [[اعسار]] و تنگدستی است فرض را بر مالدار بودن او میگذاریم چرا که یقین سابق بر ملائت او و شک [[لاحق]] در عسر اوست و مجرای [[اصول عملیه|اصل]] استصحاب میباشد و مقتضای استصحاب چیزی جز بنای اصل بر متمول (مال دار) بودن [[مدعی]] نیست مگر اینکه مدعی دلیلی بر اعسار خویش ارائه کند. اما در صورتی که مدعی اعسار سابقا نیز معسر بوده و اکنون ادعا دارد که حالت اعسار او همچنان باقی است و رفع نگردیده ولی از سوی مقابل، [[طلبکار]] او ادعا میکند که وضعیت مدیون تغییر کرده و اکنون دارای اموالی گردیده است در این صورت حالت سابق یقینی عسر و تنگدستی مدیون است و حالت لاحق ادعایی طلبکار محل تردید و شک است و اقتضای استصحاب در این حالت، گذاردن فرض، بر اعسار مدیون و بقای حالت عسر سابق است. اما در فرضی که حالت سابقهی معلومی وجود نداشته باشد و مشخص نباشد که مدیون قبلا دارا بوده یا ندار، امام خمینی در مبحث قضا در تحریر الوسیله مورد را مردد میان موارد [[تداعی]] (ادعای متقابل که اگر اثبات نشود رد میشود) یا تقدم قول مدعی اعسار دانسته اند و در نهایت بعید ندانسته اند که قول مدعی اعسار مقدم باشد.{احتمالا این قول ایشان برمبنای [[اصل عدم]] دائر است به این توضیح که وقتی حالت سابقه موجود نباشد حالت سابقهی تمام ممکنات عالم، عدم است و مجرا، مجرای جریان اصل عدم و حکم به فاقد مال بودن مدعی اعسار است.} | ||
[[شهید ثانی]] بر این نظر است که اگر [[معامله]][[معوض|معوضی]] صورت گرفته و شخص در ازای [[دین|دینی]] که بر [[ذمه|ذمهاش]] قرار گرفته [[مال|مالی]] را دریافت کرده ( مثل [[بیع]] که اگرچه [[مشتری]] مدیون بابت [[ثمن]] است اما [[مالک]] [[مبیع]] گردیده و مال دارد.) در این صورت حالت سابقه او ملائت است اما اگر دین به نحو غیر معوض بر ذمه او قرار گرفته مانند [[اشتغال ذمه]] بابت [[دیه]] [[جنایت|جنایات]] یا [[مهریه]] همسرش و ... در چنین مواردی حالت سابقه او در صورتی که اموال دیگری نداشته، اعسار است. | [[شهید ثانی]] بر این نظر است که اگر [[معامله]][[معوض|معوضی]] صورت گرفته و شخص در ازای [[دین|دینی]] که بر [[ذمه|ذمهاش]] قرار گرفته [[مال|مالی]] را دریافت کرده ( مثل [[بیع]] که اگرچه [[مشتری]] مدیون بابت [[ثمن]] است اما [[مالک]] [[مبیع]] گردیده و مال دارد.) در این صورت حالت سابقه او ملائت است اما اگر دین به نحو غیر معوض بر ذمه او قرار گرفته مانند [[اشتغال ذمه]] بابت [[دیه]] [[جنایت|جنایات]] یا [[مهریه]] همسرش و ... در چنین مواردی حالت سابقه او در صورتی که اموال دیگری نداشته، اعسار است. |
ویرایش