ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۲ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۶: خط ۶:
«[[حجب به وصف]]»، یعنی عاملی که به دلیل وجود در [[شخص]] وارث، او را از ارث محروم می‌نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=327904|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>
«[[حجب به وصف]]»، یعنی عاملی که به دلیل وجود در [[شخص]] وارث، او را از ارث محروم می‌نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=327904|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>


«[[کفر]]» در لغت، یعنی بی‌دین بودن، و در [[حقوق]] به کسی که به توحید یا پیامبری حضرت محمد، یا [[انکار یکی از ضروریات دین|یکی از ضروریات دین]]، اعتقاد نداشته باشد؛ «[[کافر]]» گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=445332|صفحه=|نام۱=علی حسین|نام خانوادگی۱=مصلحی عراقی|چاپ=1}}</ref>
«[[کفر]]» در لغت، یعنی بی‌دین بودن، و در [[حقوق]] به کسی که به توحید یا پیامبری حضرت محمد، یا [[انکار یکی از ضروریات دین|یکی از ضروریات دین]]، اعتقاد نداشته باشد؛ «کافر» گویند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=445332|صفحه=|نام۱=علی حسین|نام خانوادگی۱=مصلحی عراقی|چاپ=1}}</ref>


«[[کافر اصلی]]» به کسی گویند که از کودکی، به تبع پدر و مادر خود، کافر بوده‌ است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1071888|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>
«[[کافر اصلی]]» به کسی گویند که از کودکی، به تبع پدر و مادر خود، کافر بوده‌ است.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1071888|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>


«[[کافر مرتد]]» کسی است که مسلمان بوده؛ اما پس از [[بلوغ]]، با [[عقل]] و اختیار کامل، از دین خارج شده‌ است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1071888|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>  
«[[کافر مرتد]]» کسی است که مسلمان بوده؛ اما پس از [[بلوغ]]، با [[عقل]] و اختیار کامل، از دین خارج شده‌ است.<ref name=":0" />  


«[[مرتد فطری]]» کسی است که در وقت انعقاد [[نطفه]] وی، یکی از والدین او مسلمان بوده؛ و خود او نیز پس از بلوغ، اسلام را اختیار نموده؛ و سپس از دین خارج شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1071888|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>  
«[[مرتد فطری]]» کسی است که در وقت انعقاد [[نطفه]] وی، یکی از والدین او مسلمان بوده؛ و خود او نیز پس از بلوغ، اسلام را اختیار نموده؛ و سپس از دین خارج شده‌است.<ref name=":0" />  


به کسی که والدین او کافر بوده؛ و خود او نیز پس از بلوغ، به کیش آنان بوده و سپس مسلمان شده؛ و بعد، از اسلام خارج شده‌است؛ «[[مرتد ملی]]» گویند،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مراجع تشخیص اراضی موات نحوه رسیدگی و اعتراض|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=بهنامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4423464|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=میرزایی|چاپ=1}}</ref> در واقع مرتد ملی، کسی است که در زمان انعقاد نطفه وی، پدر و مادرش کافر بوده؛ و خود او نیز، پس از بلوغ، اظهار به کفر نموده؛ و سپس اسلام آورده؛ و دوباره کافر گردیده‌ است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1071888|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>
به کسی که والدین او کافر بوده؛ و خود او نیز پس از بلوغ، به کیش آنان بوده و سپس مسلمان شده؛ و بعد، از اسلام خارج شده‌است؛ «[[مرتد ملی]]» گویند،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مراجع تشخیص اراضی موات نحوه رسیدگی و اعتراض|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=بهنامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4423464|صفحه=|نام۱=علیرضا|نام خانوادگی۱=میرزایی|چاپ=1}}</ref> در واقع مرتد ملی، کسی است که در زمان انعقاد نطفه وی، پدر و مادرش کافر بوده؛ و خود او نیز، پس از بلوغ، اظهار به کفر نموده؛ و سپس اسلام آورده؛ و دوباره کافر گردیده‌ است.<ref name=":0" />
== پیشینه ==
== پیشینه ==
پیش از انقلاب، کفر به عنوان یکی از [[موانع ارث]] محسوب نمی‌شد؛ لیکن قانونگذار پس از پیروزی انقلاب، به جهت لزوم انطباق [[قوانین موضوعه مملکت|قوانین موضوعه]] با [[شرع]] اسلام و [[فقه]] شیعه، مبادرت به تصویب این ماده نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1072100|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>
پیش از انقلاب، کفر به عنوان یکی از [[موانع ارث]] محسوب نمی‌شد؛ لیکن قانونگذار پس از پیروزی انقلاب، به جهت لزوم انطباق [[قوانین موضوعه مملکت|قوانین موضوعه]] با [[شرع]] اسلام و [[فقه]] شیعه، مبادرت به تصویب این ماده نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=بررسی تطبیقی موانع ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1072100|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=روشن|چاپ=1}}</ref>
خط ۲۲: خط ۲۲:


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
[[ارتداد]] وارث، از موانع ارث است،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=رهام|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3574604|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=بروجردی عبده|چاپ=1}}</ref> وارث مسلمان، [[حجب|حاجب]] وراث کافر است؛ حتی اگر [[قرابت]] او با میت، دورتر از سایر وراث باشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دوره مقدماتی حقوق مدنی (ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4324956|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref> و چنانچه زن یا مرد مسلمان، پیش از فوت همسر خویش، کافر شود؛ در اینجا باید بین موردی که کفر، سبب [[انحلال نکاح]] است؛ با موردی که کفر، موجب زوال [[رابطه زوجیت]] نمی‌گردد؛ قائل به تفکیک شد، چرا که در مواردی نظیر ایمان آوردن [[زوج]] یا [[زوجه]] به ادیان غیر کتابی، در واقع رابطه نکاح، به‌طور کلی از بین رفته‌ است؛ در چنین فرضی، انحلال نکاح، مقتضی ارث بری را از بین برده‌ است؛ و از آنجایی که [[مانع]] ظهور می‌یابد تا نفوذ [[مقتضی]] را بی اثر نماید، پس تا وقتی که مقتضی امری وجود نداشته باشد؛ مانعی هم قابل تصور نیست، اما در فرضی که کفر، موجب انحلال زوجیت نبوده؛ نظیر ایمان آوردن زن به یکی از ادیان کتابی، در این صورت، کفر همچنان مانع ارث بری است؛ چون مقتضی ارث، که [[نکاح]] می‌باشد؛ هنوز به قوت خود باقی است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد سوم) (حقوق خصوصی و اسلامی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1088532|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=1}}</ref>
[[انکار یکی از ضروریات دین]]، از موجبات کفر محسوب می‌گردد،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=445332|صفحه=|نام۱=علی حسین|نام خانوادگی۱=مصلحی عراقی|چاپ=1}}</ref> و [[ارتداد]] وارث، از موانع ارث است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1381|ناشر=رهام|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3574604|صفحه=|نام۱=محمد|نام خانوادگی۱=بروجردی عبده|چاپ=1}}</ref> وارث مسلمان، [[حجب|حاجب]] وراث کافر است؛ حتی اگر [[قرابت]] او با میت، دورتر از سایر وراث باشد،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دوره مقدماتی حقوق مدنی (ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4324956|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=4}}</ref> و چنانچه زن یا مرد مسلمان، پیش از فوت همسر خویش، کافر شود؛ در اینجا باید بین موردی که کفر، سبب [[انحلال نکاح]] است؛ با موردی که کفر، موجب زوال [[رابطه زوجیت]] نمی‌گردد؛ قائل به تفکیک شد، چرا که در مواردی نظیر ایمان آوردن [[زوج]] یا [[زوجه]] به ادیان غیر کتابی، در واقع رابطه نکاح، به‌طور کلی از بین رفته‌ است؛ در چنین فرضی، انحلال نکاح، [[مقتضی]] ارث بری را از بین برده‌ است؛ و از آنجایی که [[مانع]] ظهور می‌یابد تا نفوذ مقتضی را بی اثر نماید، پس تا وقتی که مقتضی امری وجود نداشته باشد؛ مانعی هم قابل تصور نیست، اما در فرضی که کفر، موجب انحلال زوجیت نبوده؛ نظیر ایمان آوردن زن به یکی از ادیان کتابی، در این صورت، کفر همچنان مانع ارث بری است؛ چون مقتضی ارث، که [[نکاح]] می‌باشد؛ هنوز به قوت خود باقی است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد سوم) (حقوق خصوصی و اسلامی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1088532|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=1}}</ref>


== مطالعات فقهی ==
== مطالعات فقهی ==
خط ۲۸: خط ۲۸:
=== مستندات فقهی ===
=== مستندات فقهی ===
امام صادق، [[مال|اموال]] مردی را که کافر بود؛ متعلق به ورثه مسلمان او دانست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیه اله  سیدحسین بروجردی (جلد بیست و نه) (ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5000764|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=محمدحسین (ترجمه)|نام خانوادگی۳=مهوری|چاپ=1}}</ref>
امام صادق، [[مال|اموال]] مردی را که کافر بود؛ متعلق به ورثه مسلمان او دانست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیه اله  سیدحسین بروجردی (جلد بیست و نه) (ارث)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=فرهنگ سبز|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5000764|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=اسماعیل تبار|نام۲=سیداحمدرضا|نام خانوادگی۲=حسینی|نام۳=محمدحسین (ترجمه)|نام خانوادگی۳=مهوری|چاپ=1}}</ref>
=== سوابق فقهی ===
[[انکار یکی از ضروریات دین]]، از موجبات کفر محسوب می‌گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=حقوق ارث|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=445332|صفحه=|نام۱=علی حسین|نام خانوادگی۱=مصلحی عراقی|چاپ=1}}</ref>


== رویه‌های قضایی ==
== رویه‌های قضایی ==


* به موجب [[نظریه مشورتی|نظریه]] ۶۷۷۲/۷ مورخه ۲۳/۱۲/۱۳۷۴ [[اداره کل حقوقی قوه قضائیه|اداره حقوقی قوه قضاییه]]، قبل از محکومیت به [[ارتداد]] در [[دادگاه صالح]]، نمی‌توان کسی را از ارث محروم نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه قوانین و مقررات خانواده (آرای وحدت رویه و اصراری دیوانعالی کشور، آرای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، آیین نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران، مقررات احوال شخصیه مسیحیان پروتستان ایران و...)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=معاونت تدوین تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5599064|صفحه=|نام۱=معاونت تدوین تنقیح|انتشار قوانین|مقررات ریاست جمهوری|نام خانوادگی۱=|چاپ=2}}</ref>  
* به موجب [[نظریه مشورتی|نظریه]] ۶۷۷۲/۷ مورخه ۲۳/۱۲/۱۳۷۴ [[اداره کل حقوقی قوه قضائیه|اداره حقوقی قوه قضاییه]]، قبل از محکومیت به ارتداد در [[دادگاه صالح]]، نمی‌توان کسی را از ارث محروم نمود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه قوانین و مقررات خانواده (آرای وحدت رویه و اصراری دیوانعالی کشور، آرای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، آیین نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران، مقررات احوال شخصیه مسیحیان پروتستان ایران و...)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=معاونت تدوین تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5599064|صفحه=|نام۱=معاونت تدوین تنقیح|انتشار قوانین|مقررات ریاست جمهوری|نام خانوادگی۱=|چاپ=2}}</ref>  


== انتقادات ==
== انتقادات ==
خط ۴۷: خط ۴۴:


[[رده:وصیت و ارث]]
[[رده:وصیت و ارث]]
[[رده:ارث]]
[[رده:مواد قانون مدنی]]
[[رده:اموال]]
[[رده:شرایط و موانع ارث]]
[[رده:موانع ارث]]
[[رده:کفر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳۱ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۱۶

ماده ۸۸۱ مکرر قانون مدنی الحاقی ۱۳۷۰/۸/۱۴: کافر از مسلم ارث نمی‌برد و اگر در بین ورثهٔ متوفای کافری، مسلم باشد وراث کافر ارث نمی‌برند اگر چه از لحاظ طبقه و درجه مقدم بر مسلم باشند.

توضیح واژگان

«حجب به وصف»، یعنی عاملی که به دلیل وجود در شخص وارث، او را از ارث محروم می‌نماید.[۱]

«کفر» در لغت، یعنی بی‌دین بودن، و در حقوق به کسی که به توحید یا پیامبری حضرت محمد، یا یکی از ضروریات دین، اعتقاد نداشته باشد؛ «کافر» گویند.[۲]

«کافر اصلی» به کسی گویند که از کودکی، به تبع پدر و مادر خود، کافر بوده‌ است.[۳]

«کافر مرتد» کسی است که مسلمان بوده؛ اما پس از بلوغ، با عقل و اختیار کامل، از دین خارج شده‌ است.[۳]

«مرتد فطری» کسی است که در وقت انعقاد نطفه وی، یکی از والدین او مسلمان بوده؛ و خود او نیز پس از بلوغ، اسلام را اختیار نموده؛ و سپس از دین خارج شده‌است.[۳]

به کسی که والدین او کافر بوده؛ و خود او نیز پس از بلوغ، به کیش آنان بوده و سپس مسلمان شده؛ و بعد، از اسلام خارج شده‌است؛ «مرتد ملی» گویند،[۴] در واقع مرتد ملی، کسی است که در زمان انعقاد نطفه وی، پدر و مادرش کافر بوده؛ و خود او نیز، پس از بلوغ، اظهار به کفر نموده؛ و سپس اسلام آورده؛ و دوباره کافر گردیده‌ است.[۳]

پیشینه

پیش از انقلاب، کفر به عنوان یکی از موانع ارث محسوب نمی‌شد؛ لیکن قانونگذار پس از پیروزی انقلاب، به جهت لزوم انطباق قوانین موضوعه با شرع اسلام و فقه شیعه، مبادرت به تصویب این ماده نمود.[۵]

مطالعات تطبیقی

برخلاف دین یهود، در آیین‌های زرتشتی و مسیحی، خروج از دین، از موانع ارث است.[۶] [۷]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

انکار یکی از ضروریات دین، از موجبات کفر محسوب می‌گردد،[۸] و ارتداد وارث، از موانع ارث است.[۹] وارث مسلمان، حاجب وراث کافر است؛ حتی اگر قرابت او با میت، دورتر از سایر وراث باشد،[۱۰] و چنانچه زن یا مرد مسلمان، پیش از فوت همسر خویش، کافر شود؛ در اینجا باید بین موردی که کفر، سبب انحلال نکاح است؛ با موردی که کفر، موجب زوال رابطه زوجیت نمی‌گردد؛ قائل به تفکیک شد، چرا که در مواردی نظیر ایمان آوردن زوج یا زوجه به ادیان غیر کتابی، در واقع رابطه نکاح، به‌طور کلی از بین رفته‌ است؛ در چنین فرضی، انحلال نکاح، مقتضی ارث بری را از بین برده‌ است؛ و از آنجایی که مانع ظهور می‌یابد تا نفوذ مقتضی را بی اثر نماید، پس تا وقتی که مقتضی امری وجود نداشته باشد؛ مانعی هم قابل تصور نیست، اما در فرضی که کفر، موجب انحلال زوجیت نبوده؛ نظیر ایمان آوردن زن به یکی از ادیان کتابی، در این صورت، کفر همچنان مانع ارث بری است؛ چون مقتضی ارث، که نکاح می‌باشد؛ هنوز به قوت خود باقی است.[۱۱]

مطالعات فقهی

مستندات فقهی

امام صادق، اموال مردی را که کافر بود؛ متعلق به ورثه مسلمان او دانست.[۱۲]

رویه‌های قضایی

انتقادات

با تصویب این ماده، امکان اعمال حیله و دسیسه، و سوءاستفاده برخی اشخاص، جهت طرح دعاوی ایذایی که در گذشته هم سابقه داشته، فراهم گردیده‌ است.[۱۴]

مصادیق و نمونه‌ها

  • اگر وراث متوفی، منحصر به دو فرزند باشند؛ که یکی کافر و دیگری مسلمان است؛ همه ترکه او به وارث مسلمان می‌رسد.[۱۵]
  • اگر وارث متوفی، منحصر به یک خواهر بوده که کافر است ولی دارای فرزند مسلمان می‌باشد؛ فرزند مسلمان، حاجب مادر خویش خواهد شد و چنانچه، متوفی فرزندی مرتد داشته باشد؛ ولی آن فرزند دارای اولاد مسلمان می‌باشد؛ اولاد مسلمان، جایگزین پدر خویش در ارث بری خواهند بود.[۱۶]

منابع

  1. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 327904
  2. علی حسین مصلحی عراقی. حقوق ارث. چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 445332
  3. ۳٫۰ ۳٫۱ ۳٫۲ ۳٫۳ محمد روشن. بررسی تطبیقی موانع ارث. چاپ 1. مجد، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1071888
  4. علیرضا میرزایی. مراجع تشخیص اراضی موات نحوه رسیدگی و اعتراض. چاپ 1. بهنامی، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4423464
  5. محمد روشن. بررسی تطبیقی موانع ارث. چاپ 1. مجد، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1072100
  6. عزیزاله فهیمی. ارث تطبیقی مقایسه مقررات ارث در حقوق مدنی و اقلیت های دینی ایران (زرتشتی-کلیمی-مسیحی). چاپ 1. خرسندی، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3070292
  7. عزیزاله فهیمی. ارث تطبیقی مقایسه مقررات ارث در حقوق مدنی و اقلیت های دینی ایران (زرتشتی-کلیمی-مسیحی). چاپ 1. خرسندی، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3070284
  8. علی حسین مصلحی عراقی. حقوق ارث. چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 445332
  9. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3574604
  10. ناصر کاتوزیان. دوره مقدماتی حقوق مدنی (ارث). چاپ 4. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4324956
  11. ناصر کاتوزیان. مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد سوم) (حقوق خصوصی و اسلامی). چاپ 1. میزان، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1088532
  12. احمد اسماعیل تبار، سیداحمدرضا حسینی و محمدحسین (ترجمه) مهوری. منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیه اله سیدحسین بروجردی (جلد بیست و نه) (ارث). چاپ 1. فرهنگ سبز، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5000764
  13. مجموعه قوانین و مقررات خانواده (آرای وحدت رویه و اصراری دیوانعالی کشور، آرای هیأت عمومی دیوان عدالت اداری، آیین نامه احوال شخصیه زرتشتیان ایران، مقررات احوال شخصیه مسیحیان پروتستان ایران و...). چاپ 2. معاونت تدوین تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5599064
  14. سیدمحمود کاشانی. حقوق مدنی قراردادهای ویژه (اشاعه، شرکت مدنی، تقسیم مال مشترک، ودیعه، وکالت، ضمان). چاپ 1. میزان، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 516584
  15. ناصر کاتوزیان. دوره مقدماتی حقوق مدنی (ارث). چاپ 4. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4324956
  16. ناصر کاتوزیان. دوره مقدماتی حقوق مدنی (ارث). چاپ 4. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4324956