رای دادگاه درباره تلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۲۱۳۱۳۰۰۰۳۲): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات رای دادگاه تجدیدنظر (کیفری)|شماره دادنامه=۹۲۰۹۹۷۲۱۳۱۳۰۰۰۳۲|تاریخ دادنامه=۱۳۹۲/۰۲/۱۰|نوع رأی=رأی شعبه|تاریخ شعبه=شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران|قاضی=پور عظیم{{سخ}}پورعبدالله{{سخ}}مسعودی مقام{{سخ}}محمد علی بیک وردی|موضوع=تلازم...» ایجاد کرد)
 
(افزودن لینک درون ویکی)
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات رای دادگاه تجدیدنظر (کیفری)|شماره دادنامه=۹۲۰۹۹۷۲۱۳۱۳۰۰۰۳۲|تاریخ دادنامه=۱۳۹۲/۰۲/۱۰|نوع رأی=رأی شعبه|تاریخ شعبه=شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران|قاضی=پور عظیم{{سخ}}پورعبدالله{{سخ}}مسعودی مقام{{سخ}}محمد علی بیک وردی|موضوع=تلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع}}'''چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره تلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع''': هر تحصیل مال از طریق نامشروعی که به موجب قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری واجد عنوان مجرمانه باشد، مصداق دارا شدن غیرعادلانه نیز خواهد بود، اما عکس این قضیه همواره صادق نیست.  
{{جعبه اطلاعات رای دادگاه تجدیدنظر (کیفری)|شماره دادنامه=۹۲۰۹۹۷۲۱۳۱۳۰۰۰۳۲|تاریخ دادنامه=۱۳۹۲/۰۲/۱۰|نوع رأی=رأی شعبه|تاریخ شعبه=شعبه ۶۸ دادگاه تجدید نظر استان تهران|قاضی=پور عظیم{{سخ}}پورعبدالله{{سخ}}مسعودی مقام{{سخ}}محمد علی بیک وردی|موضوع=تلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع}}'''چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره تلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع''': هر [[تحصیل مال از طریق نامشروع|تحصیل مال از طریق نامشروعی]] که به موجب قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری واجد عنوان مجرمانه باشد، مصداق [[دارا شدن غیرعادلانه]] نیز خواهد بود، اما عکس این قضیه همواره صادق نیست.  


= رأی دادگاه تجدیدنظر استان =
= رأی دادگاه تجدیدنظر استان =


تجدیدنظرخواهی آقایان ه.ن. فرزند الف.، با وکالت آقای م.الف. و م.م. با وکالت خانم م.ع. نسبت به آن قسمت از دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۲۱۸۱۵۰۱۰۹۶ مورخ ۱۸/۱۰/۱۳۹۰ صادره از شعبه ۱۱۷۵ دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن متهم تجدیدنظرخواه آقایان ه.ن. به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ سیصد و هشتاد میلیون ریال و م.م. به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ نهصد و ده میلیون ریال هر یک به تحمل نود و یک روز حبس تعزیری و رد مال تحصیل شده محکوم گردیده اند، وارد به نظر می رسد. زیرا در وصف صدق مدعا، اساسا هر نحو دارا شدن غیر عادلانه و نامشروع نمی تواند تا مادامی که ارکان و شرایط مقرردر ماده ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ که رکن قانونی بزه تحصیل مال از طریق نامشروع را تشکیل می دهد و ناظر به مواردی است که شخص یا اشخاصی مرتکب رفتاری در محدوده ی خرید و فروش یا سوء استفاده از مجوز صادرات و واردات و آنچه که عرفا موافقت اصولی گفته می شود و هم چنین تقلب در توزیع کالاهای دارای ضوابط مشخص گردند که به تحصیل مال از طریق نامشروع بی انجامد، در آن فراهم و جمع نباشد، نمی تواند متصف به این وصف مجرمانه گردد. از طرف دیگر میان دو مفهوم کلی بزه تحصیل مال از طریق نامشروع و تحصیل نامشروع ثروت و افزودن ناروا به دارایی از میان نسب اربعه، رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار بوده یعنی هر تحصیل مال از طریق نامشروعی که مشمول ماده ۲ قانون مرقوم باشد بی گمان مصداق دارا شدن غیر عادلانه نیز خواهد بود، اما عکس این قضیه همواره صادق نخواهد بود. بر این مبنا دادگاه این قسمت از رأی تجدیدنظرخواسته را که مخالف قانون و محتویات پرونده اصدار یافته شایسته تأیید ندانسته و توجها به بند ۴ از قسمت ب ; ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ ضمن نقض آن، با رعایت اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متهمین تجدیدنظرخواه آقایان ه.ن. و م.م. را از اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع تبرئه می نماید. اما در خصوص تجدیدنظرخواهی مشارالیها نسبت به آن قسمت از دادنامه فوق الاشعار که طی آن هر یک از آنان به اتهام مشارکت در جعل اسناد رسمی به تحمل یک سال حبس تعزیری و استفاده از اسناد مجعول به تحمل نود و یک روز حبس تعزیری محکومیت جزایی حاصل نموده اند. از عطف توجه به اوراق متشکله پرونده و با التفات به لایحه تجدیدنظرخواهی و نظر به اینکه وکلای متهمین تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مدللی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید، به عمل نیاورده اند و از طرفی از حیث دلایل وقوع جرایم معنونه و انتساب آن به متهمین تجدیدنظرخواه نیز رأی معترض عنه موافق با دلایل و قرائن و شواهد منعکسه در پرونده کار اصدار یافته و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی و مبانی استنباط و طرق استنتاج و نحوه استدلال خالی از منقصت قانونی است، لهذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی با استناد به بند"الف" ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید و استوار می نماید. رأی دادگاه قطعی است.
[[تجدیدنظر خواهی|تجدیدنظرخواهی]] آقایان ه.ن. فرزند الف.، با [[وکالت]] آقای م.الف. و م.م. با وکالت خانم م.ع. نسبت به آن قسمت از [[دادنامه]] شماره ۹۰۰۹۹۷۲۱۸۱۵۰۱۰۹۶ مورخ ۱۸/۱۰/۱۳۹۰ صادره از شعبه ۱۱۷۵ [[دادگاه عمومی]] جزایی تهران که به موجب آن [[متهم]] تجدیدنظرخواه آقایان ه.ن. به [[اتهام]] تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ سیصد و هشتاد میلیون ریال و م.م. به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ نهصد و ده میلیون ریال هر یک به تحمل نود و یک روز [[حبس]] [[تعزیر|تعزیری]] و [[رد مال]] تحصیل شده محکوم گردیده اند، وارد به نظر می رسد. زیرا در وصف صدق مدعا، اساسا هر نحو دارا شدن غیر عادلانه و نامشروع نمی تواند تا مادامی که ارکان و شرایط مقرردر [[ماده ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری]] مصوب ۱۳۶۷ که [[عنصر قانونی|رکن قانونی]] بزه تحصیل مال از طریق نامشروع را تشکیل می دهد و ناظر به مواردی است که شخص یا اشخاصی مرتکب رفتاری در محدوده ی خرید و فروش یا سوء استفاده از مجوز صادرات و واردات و آنچه که عرفا [[موافقت اصولی]] گفته می شود و هم چنین تقلب در توزیع کالاهای دارای ضوابط مشخص گردند که به تحصیل مال از طریق نامشروع بی انجامد، در آن فراهم و جمع نباشد، نمی تواند متصف به این وصف مجرمانه گردد. از طرف دیگر میان دو مفهوم کلی بزه تحصیل مال از طریق نامشروع و تحصیل نامشروع ثروت و افزودن ناروا به دارایی از میان نسب اربعه، رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار بوده یعنی هر تحصیل مال از طریق نامشروعی که مشمول ماده ۲ قانون مرقوم باشد بی گمان مصداق دارا شدن غیر عادلانه نیز خواهد بود، اما عکس این قضیه همواره صادق نخواهد بود. بر این مبنا دادگاه این قسمت از رأی تجدیدنظرخواسته را که مخالف قانون و محتویات پرونده اصدار یافته شایسته تأیید ندانسته و توجها به بند ۴ از قسمت ب ; [[ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸|ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری]] مصوب ۱۳۷۸ ضمن نقض آن، با رعایت [[اصل ۳۷ قانون اساسی|اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلام]]<nowiki/>ی ایران متهمین تجدیدنظرخواه آقایان ه.ن. و م.م. را از اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع [[برائت|تبرئه]] می نماید. اما در خصوص تجدیدنظرخواهی مشارالیها نسبت به آن قسمت از دادنامه فوق الاشعار که طی آن هر یک از آنان به اتهام مشارکت در جعل اسناد رسمی به تحمل یک سال حبس تعزیری و [[استفاده از سند مجعول|استفاده از اسناد مجعول]] به تحمل نود و یک روز حبس تعزیری محکومیت جزایی حاصل نموده اند. از عطف توجه به اوراق متشکله پرونده و با التفات به لایحه تجدیدنظرخواهی و نظر به اینکه وکلای متهمین تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مدللی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید، به عمل نیاورده اند و از طرفی از حیث دلایل وقوع جرایم معنونه و انتساب آن به متهمین تجدیدنظرخواه نیز رأی معترض عنه موافق با دلایل و [[قرینه|قرائن]] و شواهد منعکسه در پرونده کار اصدار یافته و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی و مبانی استنباط و طرق استنتاج و نحوه استدلال خالی از منقصت قانونی است، لهذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی با استناد به بند"الف" ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید و استوار می نماید. رأی دادگاه قطعی است.


رئیس شعبه ۶۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه
رئیس شعبه ۶۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران [[مستشار]] دادگاه


مسعودی مقام بیک وردی  
مسعودی مقام بیک وردی  
== مواد مرتبط ==
* [[ماده ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری]]


[[رده:آراء و دادنامه های کیفری صادره از دادگاه در سال ۱۳۹۲]]
[[رده:آراء و دادنامه های کیفری صادره از دادگاه در سال ۱۳۹۲]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۴ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۹:۲۸

رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۲۱۳۱۳۰۰۰۳۲
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۲/۱۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای کیفری
موضوعتلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع
قاضیپور عظیم
پورعبدالله
مسعودی مقام
محمد علی بیک وردی

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره تلازم دارا شدن بلاجهت و جرم تحصیل مال از طریق نامشروع: هر تحصیل مال از طریق نامشروعی که به موجب قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری واجد عنوان مجرمانه باشد، مصداق دارا شدن غیرعادلانه نیز خواهد بود، اما عکس این قضیه همواره صادق نیست.

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

تجدیدنظرخواهی آقایان ه.ن. فرزند الف.، با وکالت آقای م.الف. و م.م. با وکالت خانم م.ع. نسبت به آن قسمت از دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۲۱۸۱۵۰۱۰۹۶ مورخ ۱۸/۱۰/۱۳۹۰ صادره از شعبه ۱۱۷۵ دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن متهم تجدیدنظرخواه آقایان ه.ن. به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ سیصد و هشتاد میلیون ریال و م.م. به اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع به مبلغ نهصد و ده میلیون ریال هر یک به تحمل نود و یک روز حبس تعزیری و رد مال تحصیل شده محکوم گردیده اند، وارد به نظر می رسد. زیرا در وصف صدق مدعا، اساسا هر نحو دارا شدن غیر عادلانه و نامشروع نمی تواند تا مادامی که ارکان و شرایط مقرردر ماده ۲ قانون تشدید مجازات مرتکبین ارتشاء، اختلاس و کلاهبرداری مصوب ۱۳۶۷ که رکن قانونی بزه تحصیل مال از طریق نامشروع را تشکیل می دهد و ناظر به مواردی است که شخص یا اشخاصی مرتکب رفتاری در محدوده ی خرید و فروش یا سوء استفاده از مجوز صادرات و واردات و آنچه که عرفا موافقت اصولی گفته می شود و هم چنین تقلب در توزیع کالاهای دارای ضوابط مشخص گردند که به تحصیل مال از طریق نامشروع بی انجامد، در آن فراهم و جمع نباشد، نمی تواند متصف به این وصف مجرمانه گردد. از طرف دیگر میان دو مفهوم کلی بزه تحصیل مال از طریق نامشروع و تحصیل نامشروع ثروت و افزودن ناروا به دارایی از میان نسب اربعه، رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار بوده یعنی هر تحصیل مال از طریق نامشروعی که مشمول ماده ۲ قانون مرقوم باشد بی گمان مصداق دارا شدن غیر عادلانه نیز خواهد بود، اما عکس این قضیه همواره صادق نخواهد بود. بر این مبنا دادگاه این قسمت از رأی تجدیدنظرخواسته را که مخالف قانون و محتویات پرونده اصدار یافته شایسته تأیید ندانسته و توجها به بند ۴ از قسمت ب ; ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ ضمن نقض آن، با رعایت اصل ۳۷ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران متهمین تجدیدنظرخواه آقایان ه.ن. و م.م. را از اتهام تحصیل مال از طریق نامشروع تبرئه می نماید. اما در خصوص تجدیدنظرخواهی مشارالیها نسبت به آن قسمت از دادنامه فوق الاشعار که طی آن هر یک از آنان به اتهام مشارکت در جعل اسناد رسمی به تحمل یک سال حبس تعزیری و استفاده از اسناد مجعول به تحمل نود و یک روز حبس تعزیری محکومیت جزایی حاصل نموده اند. از عطف توجه به اوراق متشکله پرونده و با التفات به لایحه تجدیدنظرخواهی و نظر به اینکه وکلای متهمین تجدیدنظرخواه ایراد و اعتراض موجه و مدللی که موجبات نقض دادنامه تجدیدنظرخواسته را ایجاب نماید، به عمل نیاورده اند و از طرفی از حیث دلایل وقوع جرایم معنونه و انتساب آن به متهمین تجدیدنظرخواه نیز رأی معترض عنه موافق با دلایل و قرائن و شواهد منعکسه در پرونده کار اصدار یافته و از جهت رعایت اصول و قواعد دادرسی و مبانی استنباط و طرق استنتاج و نحوه استدلال خالی از منقصت قانونی است، لهذا دادگاه ضمن رد تجدیدنظرخواهی با استناد به بند"الف" ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری مصوب ۱۳۷۸ این قسمت از دادنامه تجدیدنظرخواسته را تأیید و استوار می نماید. رأی دادگاه قطعی است.

رئیس شعبه ۶۸ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه

مسعودی مقام بیک وردی

مواد مرتبط