عیب
(عَیب) 1. در لغت، دارای مترادف های بسیار است: آهو، صدمه، علت، فساد، منقصت، نقصان، نقص، نقیصه، وصمت، تقصیر، خرده، خطا، بدی، زشتی، شایبه، معرت، رسوایی، عار 2. در قانون مدنی تعریفی کلی از عیب ارائه نشده است و صرفا به این امر اشاره شده است که تشخیص عیب بر حسب عرف و عادت میشود و بنابراین ممکن است بر حسب ازمنه و امکنه مختلف شود. (ماده 426 قانون مدنی) اما در پاره ای موارد مانند اجاره، ملاکی از عیب داده شده است: " عیبی که موجب فسخ اجاره میشود عیبی است که موجب نقصان منفعت یا صعوبت در انتفاع باشد." لذا صعوبت و نقصان منفعت از ملاکهای عیب در عین مستاجره شمرده شده است اما منظور از عيب در قوانین مرتبط با حقوق مصرف کنندگان، نقيصه يا تغيير حالتي است كه موجب كاهش ارزش اقتصادي كالا يا خدمات گردد. (تعریف قانونی مندرج در بند 4 از ماده یک قانون حمایت از حقوق مصرف کنندگان مصوب 1388) در اصطلاحنامه های حقوقی، اینچنین تعریف شده است:به کسری یا زیادی که بر خلاف عرف و عادت در شیء یا حیوانی عارض می گردد؛ عیب گویند.[۱] اما تعریف اخیر دارای این نقص است که شامل خدمات نمی گردد. تاکید می گردد که هر گونه کسری یا تغییر حالت یا زیادی لزوما عیب محسوب نمی گردد و عرف نقش اصلی در مطلوبیت ی عدم مطلوبیت کسری یا زیادی بازی می کند. برای مثال در عرف خاص جمع آوردگان تمبر، تمبرهای موسوم به تمبر ارور که به جهت چاپ اشتباه، دچار نقیصه گردیده اند، به چندین برابر یا گاها به صدها برابر قیمت تمبر اصلی فروخته می شوند.
مواد مرتبط
اقسام
عیب پنهان، عیبی است که موجب ورود آسیب طبیعی و حقوقی به مبیع می گردد.[۲]
جستار وابسته
منابع
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. فرهنگ عناصر شناسی (حقوق مدنی، حقوق جزا). چاپ 1. گنج دانش، 1382. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1760872
- ↑ رسول (ترجمه) رضایی. تاریخ حقوق تعهدات. چاپ 1. مهر و ماه نو، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1405060