ماده ۴۰۱ قانون مجازات اسلامی

نسخهٔ تاریخ ‏۱۱ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۸:۱۷ توسط Hossein dk (بحث | مشارکت‌ها) (←‏رویه های قضایی)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)

ماده ۴۰۱ قانون مجازات اسلامی: در جنایت مأمومه، دامغه، جائفه، هاشمه، منقله، شکستگی استخوان و صدماتی که موجب تغییر رنگ پوست یا ورم بدن می ‌شود، قصاص ساقط است و مرتکب علاوه بر پرداخت دیه به تعزیر مقرر در کتاب پنجم «تعزیرات» نیز محکوم می‌ شود. حکم مذکور در هر مورد دیگری که خطر تجاوز در قصاص عضو یا منافع وجود داشته باشد نیز جاری است.

پیشینه

در گذشته ماده 277 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، در این خصوص وضع شده بود.[۱]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

انواع جراحات، اعم از قطع عضو یا نقص عضو و سایر جراحات را باید مورد توجه قانونگذار در این ماده دانست، گروهی از حقوقدانان حتی موارد مصرحه در این ماده را تمثیلی دانسته و هر جنایتی را که در آن خوف تلف جانی یا زیادتر شدن اندازه قصاص از میزان جنایت وجود داشته باشد، مشمول این ماده می دانند.[۲] به نظر می رسد آنچه برای ثبوت دیه نیز لازم است حداقل وجود تغیییر رنگ پوست یا تورم باشد، در غیر این صورت باید به مجازات های تعزیری استناد کرد.[۳]بنابراین اگر استخوان عمدا و عدواناً شکسته شود، قصاص ثابت نمی شود و باید دیه پرداخته شود، چرا که ممکن است خوف تلف جانی در فرض اجرای قصاص وجود داشته باشد.[۴]

نکات توضیحی

گروهی معتقدند حتی اگر نص صریح بر عدم قصاص وجود داشته باشد، در صورت امکان اجرای قصاص و عدم خوف تلف جانی و یا نقص عضو باید قصاص را جاری کرد، زیرا ممنوعیت در قصاص، بیشتر ناشی از خوف تلف است.[۵]

مطالعات فقهی

مستندات فقهی

مستند شرعی این ماده را عده ای روایات ائمه معصومین (ع) می دانند.[۶]

سوابق فقهی

هر چند بین فقها اختلاف در اینکه اگر قصاص عضو موجب هلاکت شود، اجرای آن غیر ممکن است وجود ندارد،[۷] اما برخی از فقها بر این باورند که در جنایات هاشمه و منقله، امکان اجرای قصاص به میزان زخم موضحه وجود دارد و میزان زاید را باید دیه اخذ کند، چرا که موجب قصاص در زخم موضحه واقع شده است.[۸] اما گروهی دیگر معتقدند در جراحت هاشمه و منقله و نیز جراحاتی که سبب جا به جایی استخوان می شود، قصاص خطرناک است و امکان اجرای آن وجود ندارد.[۹]در واقع در مواردی که قصاص بیش از میزان جنایت به محکوم علیه، آسیب میزند، مانند شکستن استخوان، باید قصاص را منتفی دانست.[۱۰]

رویه های قضایی

مقالات مرتبط

عوامل خطر و راهکارهای حمایتی از کودکان در قانون حمایت از اطفال و نوجوانان مصوب 1399

منابع

  1. ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 837760
  2. حسین آقایی نیا. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص- جنایات). چاپ 5. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 351392
  3. حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص). چاپ 7. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 354688
  4. ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 671512
  5. سلسله پژوهش های فقهی حقوقی (جلد ششم) (قتل نفس به اعتقاد مهدورالدم بودن- حدود اختیارات و مسئولیت ولی قهری- تأملی بر حبس به سبب تأخیر در استیفای قصاص- مماثلت و تساوی در قصاص عضو). چاپ 1. قضا، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1731552
  6. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 711172
  7. هوشنگ شامبیاتی. حقوق کیفری اختصاصی (جلد اول) (جرایم علیه اشخاص). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1939092
  8. ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 837792
  9. سیدمهدی (ترجمه) دادمرزی. فقه استدلالی (ترجمه تحریر الروضه فی شرح اللمعه). چاپ 23. طه، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4023844
  10. آیت اله سیدمحمود هاشمی شاهرودی. فرهنگ فقه (جلد اول). چاپ 3. مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2622784
  11. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 711184