فسخ، حقی است که شخص به موجب آن، می‌تواند از حق قانونی یا قراردادی خود، استفاده نموده و عقدی را برهم زند.[۱]

اختلاف در خصوص مساحت مورد معامله در قرارداد صلح سرقفلی:

اگر ملکی به شرط داشتن مساحت معین فروخته شده باشد و بعد معلوم شود که کمتر از آن مقدار است، مشتری حق فسخ معامله را خواهد داشت و اگر معلوم شود که بیشتر است، بایع می‌تواند آن را فسخ کند مگر این که در هر دو صورت، طرفین به محاسبه زیاده یا نقیصه تراضی نمایند.

باید توجه داشت حق فسخ ناشی از تفاوت در مساحت معین مورد معامله، انحصار به عقد بیع نداشته و ندارد و این مبنا در سایر عقود از جمله صلح سرقفلی هم جایگاه طرح را داشته و خواهد داشت. [۲]

اختلاف وصف مبیع با شرط قراردادی:

درصورتی که مبیع فاقد وصف مقرر در قرارداد باشد مانند آن که طرفین در قرارداد درج کرده اند که اسب مورد معامله دوازده ساله و قادر به شرکت در مسابقه باشد اما اسب تحویلی سنش چهارده سال است و قادر به شرکت در مسابقه نیست، در چنین حالتی  اختلاف مبیع با شرایط قرارداد، عیب مبیع محسوب نمی شود و حق دریافت ارش برای خریدار وجود ندارد. در این مورد خریدار تنها حق فسخ معامله به علت تخلف از وصف را دارد.[۳]

اقسام

فسخ قولی: یعنی فسخی که در آن، فسخ کننده اراده خویش را مبنی بر انحلال عقد، با لفظ ابراز می نماید.[۴]

فسخ فعلی: تصرفاتی که نوعاً کاشف از به هم زدن معامله باشد، فسخ فعلی است.[۵]

اثر فسخ معامله بدون اخذ رای تنفیذ فسخ از مرجع ذیصلاح: ادعای فسخ معامله، باید از ناحیه مرجع ذیصلاح تنفیذ شود. در غیر اینصورت، اثری بر آن مترتب نیست.[۶]

رویه‌های قضایی

مصادیق و نمونه‌ها

جستارهای وابسته

منابع