حقوق شخصی غیرمنقول
علی القاعده حقوق شخصی منقول است زیرا موضوع آنها یا پول است یا تعهد به انجام کار یا عدم انجام کار و حتی مواقعی که موضوع فعل متعهد، مربوط به یک مال غیر منقول است باز هم دعوا منقول تلقی میشود چون تعهد به فعل است. مثلاً معماری متعهد میشود ساختمانی را طراحی کند و بسازد. در اینجا آنچه موضوع مستقیم تعهد است نه عین معین، بلکه کار معمار است. همچنین در خصوص الزام به تحویل مبیع غیر منقول چون در حقوق فرانسه صرف ایجاب و قبول برای انتقال مالکیت کافی است، تعهد فرد برای تحویل مبیع بدونشک تعهد به فعل است و در نتیجه منقول است چون پس از عقد خریدار دیگر مالک شده است و طلبکار نامیده نمیشود.
با اینحال در حقوق فرانسه ممکن است حقوق شخصی غیرمنقول یا حقوق دینی غیرمنقول (Les créances immobilières) هم وجود داشته باشد. حقوقدانان فرانسوی بیان میدارند تعهد غیرمنقول وقتی قابلتصور است که در بیع، انتقال مالکیت همزمان با توافق طرفین رخ ندهد و در 2 مورد قابل تصور است:اول اینکه طرفین با توافق هم انتقال مالکیت را تا مهلت معینی مثلاً تا کامل شدن پرداخت قسطها به تاخیر بیندازند، دراینصورت تا پایانمهلت، خریدار متعهدله است نه مالک. با اینحال این تعهد موضوعش یکمال غیرمنقول است پس تعهد هم غیرمنقول خواهد بود گرچه ماهیت حق، شخصی (دینی) است. دوم موضوع بیع مالی غیرمنقول و بهنحوکلی باشد. مثلاً خرید صد متر زمین از زمینیمشخص (شبیه کلی در معین فقهی). در اینجا هم خریدار، مالک نشده است بلکه تعهدی به نفع او ایجاد شده که موضوع مستقیم آن مال غیر منقول است برای همین حق او غیرمنقول محسوب میشود.[۱]
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ پیلوار, رحیم (1401). "منقول یا غیر منقول بودن دعوای الزام به تنظیم سند رسمی در حقوق ایران". دو فصلنامه نقد و تحلیل آراء قضایی. 1 (2): 150–167. doi:10.22034/analysis.2023.701506. ISSN 2821-1790.