ماده 324 قانون امور حسبی
ماده ۳۲۴ قانون امور حسبی: دادگاه بر طبق صورت مجلس مذکور در دو ماده فوق تقسیم نامه به عده صاحبان سهام تهیه نموده و به آنها ابلاغ و تسلیم مینماید.
این تصمیم دادگاه حکم شناخته شده و از تاریخ ابلاغ در حدود قوانین قابل اعتراض و پژوهش و فرجام است.
مواد مرتبط
توضیح واژگان
دادگاه: مرجعی است که به تجویز قانون برای رسیدگی به شکایات و دعاوی امور حسبی تشکیل میشود.[۱]
حکم: در صورتی که رای دادگاه راجع به ماهیت دعوا بوده و قاطع باشد حکم نامیده میشود.[۲]
ابلاغ: بلاغ، در لغت یعنی رسانیدن و ایصال.[۳] در اصطلاح حقوقی نیز ابلاغ، رساندن و تبلیغ آراء قضایی مثل اجرائیه، احضاریه، دادنامه، اخطاریه و اوراقی است که متضمن تصمیم دادگاه است.[۴]
نکات تفسیری دکترین ماده 324 قانون امور حسبی
صورت مجلسی که دادگاه حقوقی در زمینه تقسیم ترکه تنظیم میکند حتی در موردی که بین ورثه اختلافی هم نباشد حکم محسوب میشود.[۵] حکم تقسیم ترکه دارای همه آثاری است که سایر احکام از آن بهرهمند میباشند؛ بنابراین از جمله تنها طریق دادخواست ابطال آن بهکارگیری راه شکایت متناسب از رای است و در نتیجه نمیتواند موضوع دعوای بطلان قرار گیرد.[۶] البته برخی دیگر بر این نظر هستند که اگر درخواست تقسیم ترکه به صورت دعوا اقامه شود و دادگاه در مقام رفع منازعه حکمی در باب تقسیم ترکه صادر نماید، این حکم از اعتبار امر مختوم برخوردار میشود و از آنجایی که مطابق ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی مدنی احکام قطعیت یافته (که از اعتبار امر مختوم برخوردار شده) قابلیت اعاده دادرسی را دارد، لذا در مورد مذکور هم شرایط اعاده دادرسی وجود دارد. اما اگر تقسیم به تراضی انجام شود و دادگاه نقش مشاور و سرپرست شریکان را ایفا کند؛ تصمیم دادگاه در این خصوص ویژگی آرای ترافعی را ندارد؛ لذا، نمیتواند از اعتبار امر مختوم برخوردار شود. در نتیجه هر یک از شریکان میتواند، تقاضای ابطال آن را به سبب تخلف از قانون از دادگاه صادر کننده رای بخواهد.[۷]
نکات توضیحی ماده 324 قانون امور حسبی
مطابق ماده ۲۷ قانون امور حسبی، تصمیم دادگاه در امور حسبی قابل پژوهش و فرجام نیست جز آن که در قانون تصریح شدهاست.[۸]
نکات توصیفی هوش مصنوعی ماده 324 قانون امور حسبی
محتوای مندرج در این قسمت توسط هوش مصنوعی تولید شده است. |
- دادگاه تقسیمنامهای بر اساس صورتجلسات مذکور تهیه میکند.
- تقسیمنامه به صاحبان سهام ابلاغ و تسلیم میشود.
- تصمیم دادگاه حکم شناخته میشود.
- از تاریخ ابلاغ، تصمیم دادگاه مشمول اعتراض، پژوهش و فرجام است.
- احکام دادگاه در چارچوب قوانین قابلیت بررسی مجدد دارند.
رویه های قضایی
در نشست قضایی دادگستری سنندج در بهمن ماه ۱۳۸۶ این سؤال مطرح شدهاست که آیا مطالبه سهم الارث مستلزم درخواست تقسیم ترکه است (یعنی قبلاً تقسیم ترکه شده باشد یا این که ضمن دادخواست مطالبه سهم الارث تقاضای تقسیم شده باشد) یا این که مطالبه سهم الارث بهطور ضمنی مستلزم تقسیم ترکه و صدور حکم در خصوص سهم الارث است؟ جواب کمیسیون این بود که بر حسب قانون امور حسبی ورثه و اشخاصی که باید ترکه بین آنها تقسیم شود با رعایت مقررات مربوطه تقاضای تقسیم ترکه مینماید دادرس دادگاه در صورتی که نیازمند اخذ توضیح از متقاضی باشد وی را برای اخذ توضیح دعوت مینماید و به هر صورت با تشکیل جلسه و ملاحظه دلایل اقامه شده و لدی الاقتضا جلب نظر کارشناس نسبت به تقسیم ترکه اخذ تصمیم مینماید. این تصمیم به موجب ماده ۳۲۴ قانون مرقوم حکم شناخته میشود و قابل اعتراض و پژوهش و فرجام میباشد با این توضیح در صورت قطعیت حکم مطابق آن ترکه تقسیم میشود و دیگر موردی برای مطالبه سهم الارث نیست مگر این که اشخاصی از ورثه در دادخواست تقسیم ترکه فراموش شده و به حساب نیامده باشند، در این صورت میتوانند با تقدیم دادخواست و ارائه دلایل در خصوص وراثت خود مطالبه سهم الارث نمایند.[۹]
در نشست قضایی در تنگستان در تیر ماه ۸۴ نیز این سؤال مطرح شدهاست که با عنایت به این که در ماده ۱ قانون آیین دادرسی مدنی دادگاههای عمومی و انقلاب، مقررات آیین دادرسی حاکم بر رسیدگی به امور حسبی اعلام شدهاست. آیا تصمیمات امور حسبی از حیث قابلیت تجدیدنظرخواهی تابع مقررات آیین دادرسی مدنی است یا تابع مقررات قانون امور حسبی؟ در خصوص این سؤال اتفاق نظر بر این بود که قانون امور حسبی، قانون خاص محسوب میشود و قانون آیین دادرسی مدنی قانون عام میباشد و خاص مقدم، عام مؤخر را تخصیص میزند؛ بنابراین، در هر موردی که قانون امور حسبی دارای مقرراتی باشد در خصوص تجدیدنظرخواهی در امور حسبی همان مقررات قابلیت اجرایی دارد. با عنایت به ماده ۱ قانون آیین دادرسی مدنی مدنی که امور حسبی را از نظر شکلی تابع قانون آیین دادرسی مدنی دانستهاست و تجدیدنظرخواهی نیز از امور شکلی میباشد در هر موردی که قانون امور حسبی ساکت باشد، میتوان به قانون آیین دادرسی مدنی مراجعه کرد که با عنایت و ملاحظه دقیق هر دو قانون کمتر موردی پیدا میشود که در قانون امور حسبی قابلیت تجدیدنظرخواهی را نداشته باشد اما در قانون آیین دادرسی مدنی داشته باشد؛ ضمن این که ماده ۴۴ قانون امور حسبی نیز در خصوص تصمیمات امور حسبی اطلاق عام دارد و همه موارد امور حسبی را قابل تجدیدنظر خواهی دانستهاست. مواد ۴۴، ۶۶، ۳۲۴ و ۳۶۹ قانون امور حسبی و مواد ۳۳۰ و ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی در همین ارتباط قابل ملاحظه است.[۱۰]
مقالات مرتبط
اعمال اصل مغلوبیت در تجدیدنظرخواهی در حقوق ایران
منابع
- ↑ یوسف نوبخت. نگاهی به آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. رادنواندیش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6405480
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 573440
- ↑ مسعود انصاری و محمدعلی طاهری. دانشنامه حقوق خصوصی (جلد اول). چاپ 2. محراب فکر، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4054512
- ↑ منصور اباذری فومشی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق جزایی (کیفری). چاپ 2. شهید نورالهی، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6405100
- ↑ ناصر کاتوزیان. اعتبار امر قضاوت شده در دعوای مدنی. چاپ 5. میزان، 1376. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1974168
- ↑ عبدالله شمس. آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دوره پیشرفته). چاپ 24. دراک، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1345580
- ↑ علی عباس حیاتی. اعاده دادرسی (در آیین دادرسی مدنی ایران و فرانسه). چاپ 2. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2128780
- ↑ علی عباس حیاتی. اعاده دادرسی (در آیین دادرسی مدنی ایران و فرانسه). چاپ 2. میزان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2128780
- ↑ مجموعه نشستهای قضایی (23) مسائل قانون مدنی (6). چاپ 1. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 165624
- ↑ مجموعه نشستهای قضایی (23) مسائل قانون مدنی (6). چاپ 1. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 165700