منظور از منافع، یکی از موارد مندرج در مواد 675 تا 708 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392 می باشد. [۱]

دیه عقل

حکم دیه عقل و فروض مختلف آن، در مواد 675 تا 681 قانون مجازات اسلامی (1392) آمده است.

دیه زوال عقل

هر صدمه ای را که منجر به زوال عقلی شود، گروهی موجب صد نفر شتر دیه می دانند.1928324

در قانون

در ماده ۶۷۵ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای زایل ‌کردن عقل، دیه کامل و برای ایجاد نقص در آن، ارش تعیین شده است. علت ثبوت ارش را در نقص منفعت عقل، ناتوانی در تعیین دقیق میزان نقصان عقلی دانسته اند.671440

نقصان عقل را کم شدن عقل یا ابتلا به بیماری های روانی یا دماغی دانسته اند، برخی زوال عقل و جنون را به دلیل تضاد میان عقل و جنون، مترادف 3341508 و آن را اعم از جنون دائمی و ادواری دانسته اند.2813460

بر اساس تبصره این ماده، جنونی که منجر به از بین رفتن قوه تمیز مجنی علیه شود، مستوجب دیه است، اما سایر اقسام جنون، موجب ارش می شوند.713200

پیشینه

سابقاً این حکم در ماده 444 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، وضع شده بود.806920

طرق زائل کردن عقل

عنصر مادی جرم زائل کردن عقل را فعل یا ترک فعل خاصی ندانسته اند، بلکه ممکن است زوال عقل از طریق اموری نظیر ضرب، ترساندن و ... واقع شود.714256

در فقه

مستند فقهی این حکم، روایتی از امام باقر (ع) است،2358276 همچنین در این خصوص به روایتی از امام صادق (ع) نیز اشاره کرده اند.714252

فقها، عقل را منفعتی واحد در نظر گرفته اند که زوال آن موجب دیه کامل خواهد بود، در این خصوص به یکی از قضاوت های حضرت علی (ع) استناد شده است.837256 فقهای عامه، زوال عقل را موجب دیه کامل می دانند، مستند آنها علاوه بر روایتی از پیامبر (ص)، اعتقاد به با ارزش ترین منفعت بودنِ عقل است.837312

عده ای از فقها، جنایت بر عقل را سه حالت می دانند:

1- زوال کلی عقل که موجب دیه کامل است.

2- زوال عقل و بازگشت آن در اثنای سال که برخی از فقها در این خصوص، قائل به استرداد دیه اند.

3- زوال عقل و استرداد آن بعد از یک سال، در این خصوص برخی از فقها معتقد به عدم امکان استرداد دیه می باشند.831488

برخی از فقها در خصوص زوال عقل، قائل به اخذ ارش می باشند،713188 باور این گروه آن است که به دلیل غیر قابل تجزیه بودن عقل، نمی توان نسبت عقل از دست رفته و عقل باقی مانده را محاسبه نمود،837264 لذا در تعیین مقدار زایل شده، باید مطابق نظر حاکم عمل کرد.2500576 گروهی از فقها نیز هر یک از اعضای مغز را دارای ارش می دانند.2992324

در خصوص مفهوم زوال عقل، عده ای از فقها آن را جنون و دیوانگی دانسته اند، گروهی نیز آن را حالتی می دانند که عرفاً به شخص دیوانه گفته شود، گروهی از فقها نیز مقصود از زوال عقل را از بین رفتن تمام فعالیت های عقلی نمی دانند.1316260

عدم قصاص در زائل کردن عقل

در قانون

مطابق ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، در جنایت موجب زوال یا نقصان عقل، مرتکب قصاص نمی شود حتی اگر جنایت مذکور، عمدی باشد.

پیشینه

سابقاً ماده 445 قانون مجازات اسلامی (1370)، در این خصوص وضع شده بود.806924

علت عدم قصاص

ناممکن بودن اجرای قصاص را در سه امر دانسته اند:

1-اتفاقی بودن زوال عقل به نحوی که غالبا ناشی از جنایت به عضوی خاص یا شکلی خاص نیست.

2-احتمال اعمال تعزیر در صورت وقوع آن از طریق جنایت بر عضوی خاص.713196

3- در معرض تلف قرار گرفتن نفس در صورت قصاص عقل713208 ولو از طریق خوراندن دارویی جنون آور.671444

فقهای متقدم بر این باور بودند که علت عدم قصاص عقل، نامشخص بودن محل قرارگیری آن (مغز یا قلب) می باشد،713204 اما امروزه با وجود مشخص شدن محل عقل، اما اعتقاد بر این است که قصاص موجب در معرض تلف قرار گرفتن نفس نیز می شود، لذا نمی توان آن را ثابت دانست.837276

ثبوت ارش در اختلال روانی

در ماده ۶۷۶ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای زوال و نقصان حافظه و نیز اختلال روانی در صورتی که به حد جنون نرسد، ارش تعیین شده است.

این ماده را عده ای از حقوقدانان ناظر بر حالت اختلال روانی دانسته اند، از این ماده، جنون استنباط می شود، گفتنی است میان جنون و اختلال روانی تفاوت است و اختلال روانی را باید پایین تر از جنون دانست، همچنین به نظر می رسد اختلال روانی خود دارای درجاتی مختلف است که در نهایت به جنون منتهی می شود. با توجه به مبهم بودن مفهوم جنون، به نظر می رسد بهتر است تشخیص مصادیق آن، از طریق مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان صورت گیرد.4584076

عدم تداخل دیات در دیه عقل

در قانون

این حکم در ماده ۶۷۸ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲) آمده است و به موجب آن، هر گاه زوال یا نقصان عقل به همراه صدمات دیگری باشد، برای هر یک دیه یا ارش جداگانه تعیین می شود.

به نظر می رسد با توجه به این ماده و برخی دیگر از مواد قانونی، دیه اعضاء و منافع در یکدیگر تداخل نمی کنند.835584 برخی از نویسندگان بیان نموده اند که محل ضربه در میزان دیه بی تأثیر است، لذا در از بین رفتن عقل از طریق ضربه به سر یا دست تفاوتی وجود ندارد،713216 همچنین بر اساس اصل عدم تداخل دیات، باید برای هر جنایت، دیه ای جداگانه تعیین شود.671448

پیشینه

سابقاً ماده 446 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، در این خصوص وضع شده بود.806928

در فقه

مستند شرعی این ماده را روایتی از امام باقر (ع) دانسته اند،713212 همچنین در این خصوص، روایتی از امام علی (ع) نیز وجود دارد.835596

برخی از فقها در کتب خود به عدم تداخل دیه سر و زوال عقل تصریح نموده اند، اما گروه اندکی نیز بیان نموده اند که در فرض زوال عقل بر اثر ورود یک ضربه به مغز، دیه ضربه سر و عقل تداخل می کند.842956

در خصوص زوال عقل بر اثر ضربه مغزی نیز در باب تداخل یا عدم تداخل دیات، میان فقها اختلاف نظر است.842948 البته گروهی از فقها بر این باورند که باید میان منافع عضو و منافعی که در خود عضو قرار نگرفته است، قائل به تفکیک بود،1937460همچنین در خصوص فردی که به موجب ضربه دیگری دچار ضربه مغزی شده و مدتی نیز بیهوش بوده است، برخی از فقها بیان نموده اند که اگر این فرد نجات نیابد و ضربه نیز عمدی نبوده باشد، موجب دیه کامل است و در فرض نجات، بر اساس اینکه کدام قسمت های بدن او دچار نقص شده اند، به همان نسبت دیه تعیین می شود.1426084

بازگشت عقل پس از دریافت دیه کامل

در قانون

به موجب ماده ۶۷۹ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، چنانچه پس از دریافت دیه کامل، عقل برگردد، دیه مسترد و ارش پرداخت می‌ شود.

بازگشت عقل قبل از دریافت دیه

در فرض عدم پرداخت دیه از سوی جانی و بازگشت عقل، گروهی معتقد به عدم تکلیف جانی به پرداخت دیه بوده و ارش را ثابت می دانند.713228 این ماده را نباید فقط مستند به حالتی دانست که در آن دیه از سوی جانی پرداخت شده و سپس عقل بازگشته است.2813468

در فقه

در این خصوص، فقها سه دیدگاه را مطرح نموده اند:

1- غیر قابل استرداد بودن دیه پرداختی به دلیل پرداخت دیه برای جنایت واقع شده، مبنای این دیدگاه، برخی از روایات است.831488

2- غیر قابل استرداد بودن دیه پرداختی در فرض اعتقاد اهل خبره به بر طرف نشدن دیه و نیز در فرض اعتقاد آنان به صبر کردن و انتظار، در فرض عدم بازگشت عقل در این مدت باید دیه پرداخت شود و در فرض بازگشت، ارش ثابت می شود.

3- پرداخت ارش در فرض بازگشت عقل، قبل از یک سال و ثبوت دیه در غیر این صورت.713224

4- در فرض بازگشت عقل زایل شده، چنانچه کارشناسان حکم به زایل شدن عقل به طور کامل داده باشند، دیه مسترد نمی شود.2500580 همچنین عده ای از بین بردن تمام عقل را موجب دیه کامل و از بین بردن بخشی از آن را موجب دیه به نسبت دانسته اند.2175208

5- برخی از فقها معتقدند در خصوص فرض ماده فوق، در اینکه امکان پس گرفتن دیه باشد یا خیر، جای تأمل است، اما رجوع به حکومت، اشبه می باشد.4186872

بیهوش شدن مجنی علیه در اثر جنایت

مطابق ماده ۶۸۰ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، در صورت فوت مجنی علیه در اثر بیهوشی، دیه کامل و در صورت به هوش آمدن وی، نسبت به زمانی که بیهوش بوده، ارش ثابت می‌ شود و هرگاه آسیب‌ های دیگری نیز به ‌وجود آید، دیه یا ارش عوارض مزبور نیز باید پرداخت شود.

عده ای معتقدند با توجه به قانون مجازات اسلامی، باید برای بیهوشی و نیز به کما رفتن افراد قائل به اخذ ارش شد.4465088 برخی از نویسندگان میان مرگ مغزی و مرگ قشر مغزی، قائل به تفکیک شده و مرگ مغزی را حالتی می دانند که در آن تمام حیات شخص از نظر پزشکی از بین رفته است، اما در مرگ، قشر مغزی با وجود از میان رفتن سلول های مغز فرد، حیات نباتی وی ممکن است سال ها ادامه یابد.2992332

در خصوص جنایت منتهی به مرگ که برای مدتی و حتی سالها، مجنی علیه را در حالت اغما قرار دهد، برخی از نویسندگان فقط قائل به دیه قتل شده اند.4584084

در فقه

گروهی از فقها معتقدند که فعلیت مغزی دارای دیه کامل است، لذا در فرض عدم منتهی شدن به مرگ، باید دیه عقل و شش دیه دیگر را برای سایر حواس معطل، پرداخت کرد.2992316

در رویه قضایی

در خصوص نحوه احتساب دیه کسی که به موجب تصادف دچار مرگ مغزی شده، به موجب نظریه کمیسیون در یکی از نشست های قضایی، به دلیل فقدان هرگونه حس در مصدوم و از کار افتادن تمام اعضاء وی در این وضعیت، باید او را در حکم مرده تلقی نموده و زندگی نباتی او را در حکم دادگاه موثر ندانست، لذا باید قائل به اخذ دیه قتل مرد یا زن حسب مورد بود.840452

به موجب نظر کمیسیون در یکی از نشست های قضایی، بیهوشی را باید نوعی اختلال مشاعر دانست که در فرض بهبودی موجب ارش است.841604

جنایت بر شخص بیهوش

مطابق ماده ۶۸۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، جنایت بر شخص بیهوش از جهت احکام مربوط به قصاص و دیه، جنایت بر شخص هوشیار محسوب می شود.

به نظر می رسد ماده فوق، شخص بیهوش را نیز در حالت اغماء، انسانی زنده محسوب نموده است که نتیجتاً باید تمام احکام راجع به شخص زنده بر وی بار شود،4584092 لذا اگر فردی در حالت مرگ ظاهری بوده و دیگری با علم به امکان بازگشت وی به حیات مجدد، مرگ حقیقی وی را منجر شود، جنایات وی حسب مورد موجب قصاص یا دیه خواهد بود، چرا که میان فردی که در بیهوشی است و فردی که در چنین وضعیتی قرار ندارد، تفاوتی قائل نشده اند.4465100

دیه شنوایی

حکم دیه شنوایی و فروض مختلف آن در مواد 682 تا 688 قانون مجازات اسلامی (1392) آمده است.

دیه از بین بردن شنوایی

در قانون

در ماده 682 قانون مجازات اسلامی، برای از بین بردن شنوایی دو گوش، دیه کامل و برای از بین بردن شنوایی یک گوش، نصف دیه کامل تعیین شده است.

در فقه

مستند شرعی این حکم، روایتی منسوب به امام رضا (ع) است که فرمودند: "از بین بردن شنوایی هزار دینار دیه دارد."در مورد از بین رفتن شنوایی یک گوش، دیه خاصی وجود ندارد و از این جهت حکم به نصف دیه داده شده است که شنوایی در انسان به دو قسمت تقسیم میشود.[۲]

در مورد دیه شنوایی باید توجه داشت که در زایل کردن آن، دیه کامل وجود دارد و در این مسأله، همه فقیهان مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند و اگر جانی گوش های مجنی علیه را قطع کند و در نتیجه شنوایی او زایل گردد، دو دیه کامل بر جانی واجب میشود.[۳]همچنین جميع فقهای عامه به استناد روايت معاذ از پیامبر معتقدند که اگر قدرت شنوایی از هر دو گوش زایل شود، دیه آن، دیه کامل و دیه یکی از آن دو، نصف دیه کامل است و علاوه بر این، معتقد هستند که اگر حس شنوایی برگردد، در صورتی که دیه پرداخت شده باشد، پس گرفته میشود.[۴] در این مورد آیت الله خمینی نیز معتقد هستند که اگر هر دو گوش، شنوایی خود را در اثر جنایت از دست بدهد، جانی باید دیه کامل را بدهد و اگر یکی از آنها از کار بیفتد، باید نصف دیه را پرداخت کند.[۵]همچنین ایشان معتقدند که در ثبوت نصف دیه به علت کر شدن یکی از دو گوش، فرقی نیست که قبل از جنایت هر دو در شنوایی یکسان بوده اند یا خیر.[۶]گفتنی است برخی از فقها در مورد از بین رفتن شنوایی و مباحث مربوط به دیه، گذشتن یکسال را برای اجرای آزمایش های شنوایی لازم دانسته اند.[۷]

دیه از بین ‌بردن شنوایی گوش کسی که فقط یک گوش ‌شنوا دارد

در قانون

در ماده ۶۸۳ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای چنین جنایتی، نصف دیه کامل پیش بینی شده است.

مقایسه با دیه چشم

در رابطه با نصف بودنِ دیه از بین بردن شنوایی باید گفت نمیتوان گوش را با چشم، قیاس کرد و گفت همانطور که از بین بردن چشم سالم کسی که دارای یک چشم است موجب ثبوت دیه کامل است، در گوش هم حکم چنین است، زیرا قیاس، باطل است.[۸]همچنین ماده مذکور به صورت مطلق، حکم به پرداخت نصف دیه کرده است و ظاهرا تفاوتی ندارد که از دست دادن قبلی شنوایی یک گوش ناشی از جنایت یا قصاص باشد یا اینکه مادرزادی باشد. [۹]

در فقه

آیت الله خمینی معتقد هستند که اگر قبل از جنایت، یکی از دو گوش، به آفتی خدایی یا به جنایتی دیگر یا در اثر بیماری و غیر اینها کر بوده باشد و در جنایت، گوش سالم کر شده باشد، باز باید نصف خون بها را بپردازد.[۱۰]

دیه کاهش شنوایی

در قانون

در ماده ۶۸۴ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای کاهش شنوایی، در صورتی ‌که مقدار آن قابل تشخیص باشد، به همان نسبت، دیه تعیین شده است، در واقع کاهش شنوایی به منزله قطع مقداری از عضو دارای دیه مقدر میباشد، بنابراین به هر نسبتی که شنوایی کاهش یابد، به همان نسبت دیه شنوایی پرداخت میشود.[۱۱]

همچنین به موجب ظاهر این ماده، در فرض غیر قابل تشخیص بودن کاهش شنوایی، دیه به آن تعلق نمی گیرد و باید قائل به ارش بود.[۱۲]

در فقه

برخی از فقها معتقدند در فرض ادعای مجنی علیه به سنگین شدن یکی از گوش هایش در اثر جنایت، باید شنوایی گوش را با گوش دیگر او مقایسه کرده و بر حسب میزان تفاوت، جانی باید دیه پرداخت نماید.[۱۳]

عدم تداخل دیات در دیه شنوایی

عدم تداخل دیه شنوایی با دیه اعضا

این حکم در ماده ۶۸۵ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲) آمده است و مطابق آن، در صورتی که با از بین بردن گوش یا هر جنایت دیگری، شنوایی از بین برود یا نقصان یابد، هر یک از جنایت‌ها، موجب دیه یا ارش جداگانه است.

در مورد عدم تداخل دیه شنوایی با دیه قطع یا از بین بردن گوش و سایر جنایات وارده بر گوش، باید توجه داشت که قانونگذار به تعدد نتایج نظر داشته‌ است، هرچند این نتایج مختلف بر اثر جنایت واحدی ایجاد شده باشند،[۱۴]در واقع قانونگذار میان منافع عضو و منافعی که در خود عضو نیست، فرق گذاشته‌ است، به همین دلیل در مواد ۶۸۵ و ۶۹۴ قانون مجازات اسلامی، برای بریدن دو گوش و زوال شنوایی و بریدن بینی و زوال بویایی، دو دیه در نظر گرفته‌ است، اما در ماده ۶۹۲ قانون مجازات اسلامی، برای کندن حدقه چشم و زوال بینایی، یک دیه در نظر گرفته‌ است، همان‌طور که در ماده ۶۹۶ قانون مجازات اسلامی نیز یک دیه بیشتر در نظر گرفته نشده‌ است.[۱۵]

در فقه

در زایل کردن شنوایی، دیه کامل واجب است و تمام فقیهان مذاهب اسلامی در آن اتفاق نظر دارند و اگر جانی، گوشهای مجنی علیه را قطع کند و در نتیجه شنوایی او زایل گردد، دو دیه کامل بر او واجب می‌گردد،[۱۶]در واقع طبق اصل عدم تداخل، اگر شنوایی با جنایت دیگری مثل بریدن گوش از بین برود، برای هرکدام دیه جداگانه تعیین می‌شود، چون دیه منفعت زمانی در دیه عضو تداخل می‌کند که آن منفعت، تابع و قائم به عضو باشد، مثل بینایی که قائم به چشم است اما حس شنوایی قائم به گوش(لاله گوش) نیست.[۱۷] در این مورد آیت الله خمینی نیز معتقد هستند که اگر قطع دو گوش دیگری باعث شود شنوایی او نیز از بین برود، بر جانی واجب است که هم دیه جنایت را بدهد هم دیه شنوایی را و اگر یکی از دو گوش کسی را قطع کند که باعث از بین رفتن شنوایی هر دو گوش بشود، باید یک دیه و نصف به مجنی علیه بپردازد.[۱۸]

عدم تداخل دیه شنوایی با دیه گویایی

مطابق ماده ۶۸۸ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، در صورت از بین رفتن حس شنوایی و گویایی در اثر جنایت، برای هر کدام از این حواس، یک دیه کامل پیش بینی شده است.

در مورد ثبوت دو دیه برای از بین رفتن شنوایی و گویایی، باید توجه داشت که دیه دو نقص عضو به صورت جداگانه تعیین می‌شود، هرچند تعدد آنها به صورت تعدد معنوی باشد.[۱۹]

در فقه

برخی از فقها بیان نموده اند که اگر جانی به موجب قطع کردن هر دو گوش یک نفر، موجب از دست رفتن شنوایی نیز گردد، مکلف به پرداخت دو دیه است، اگر بعد از قطع گوش مجنی علیه، با جنایتی جداگانه، شنوایی او را نیز زایل کند، پرداخت دو دیه جنایت بر گوش و شنوایی بر او واجب می شود. اگر جانی با قطع یکی از دو گوش مجنی علیه، شنوایی هر دو گوش را از بین ببرد، بر وی یک دیه و نصف واجب می شود.[۲۰]

جنایت موجب نقص دائمی در مجرای شنوایی

مطابق ماده ۶۸۶ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای چنین جنایتی، دیه شنوایی پیش بینی شده است، همچنین چنانچه نقص وارده به مجرای شنوایی، موقتی باشد، برای آن ارش تعیین می‌شود.

برخی بر مبنای ظاهر ماده فوق، چنین استنباط نموده اند که صدمه به مجرای گوش را نباید موجب دیه جداگانه ای دانست، بلکه در این مورد نیز باید فقط دیه شنوایی پرداخت شود، البته به نظر می رسد این تفسیر، منطبق با قاعده عدم تداخل دیات نمی باشد.[۲۱]

برخی معتقدند که تعیین میزان ارش را باید به نظر کارشناس سپرد، این کارشناس باید علاوه بر متخصص بودن، مورد وثوق و اطمینان نیز باشد.[۲۲]

در فقه

اگر اهل خبره شهادت دهند که شنوایی آسیب ندیده اما نقصی در مجرای شنوایی ایجاد شده که مانع از شنوایی است، ظاهر آن است که دیه ثابت می‌شود نه حکومت.[۲۳]

دیه از بین بردن شنوایی کودک

در قانون

در ماده ۶۸۷ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، به حکم از بین بردن شنوایی کودک قبل از زمان سخن گفتن و در زمانی که به تازگی زمان سخن گفتن او فرا رسیده، تصریح شده است و به موجب آن چنانچه این کودک، بر اثر کر شدن نتواند کلمات را بر زبان آورد، علاوه بر دیه شنوایی، دیه یا ارش زوال یا نقص گفتار نیز، حسب مورد ثابت می‌شود.

پیشینه

در قانون سابق تنها از کودکی که زبان باز نکرده، سخن به میان آمده بود اما در قانون جدید علاوه بر آن، کودکی که تازه سخن باز کرده نیز مشمول حکم همین ماده می‌شود، همچنین در انتهای این ماده، برای تعیین مجازات جانی، علاوه بر پرداخت دیه شنوایی، حسب مورد دیه یا ارش نیز باید پرداخت شود، اما در قانون سابق، مقدار مازاد تنها در قالب ارش پرداخت می‌شد.[۲۴]

در فقه

اگر جانی موجب از بین رفتن شنوایی یک کودک شود و به موجب آن کودک زبان باز نکند، باید علاوه بر دیه، به جهت از بین رفتن نطق نیز باید قائل به حکومت شد.[۲۵]

در رابطه با زوال شنوایی، آیت الله خمینی معتقد هستند که اگر جانی موجب از بین رفتن شنوایی کودکی شود و در نتیجه آن کودک زبان باز نکند، ظاهراً علاوه بر دیه نسبت به تعطیل شدن نطق کودک نیز باید حکومت را بدهد.[۲۶] همچنین صاحب جواهر در این باره معتقد است که در چنین حالتی، قدرت تکلم باقی است اما نمی‌تواند از آن استفاده کند، مانند آنکه عضوی باقی باشد ولی به علت فلج شدن نتوان از آن استفاده کرد، البته در صورت زایل شدن قدرت تکلم، باید دو دیه پرداخت شود.[۲۷]



منابع

  1. حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص). چاپ 7. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 355596
  2. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 713248
  3. آیت اله خلیل قبله ای خویی. قواعد فقه (جلد اول ) (بخش جزا). چاپ 4. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 831496
  4. ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 837384
  5. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4186892
  6. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4186900
  7. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 713324
  8. ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 671452
  9. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 713252
  10. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4186920
  11. عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4584096
  12. عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275316
  13. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275312
  14. غلامحسین الهام. مبانی فقهی و حقوقی تعدد جرم. چاپ -. بشری، 1372.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 842964
  15. احمد حاجی ده آبادی. قواعد فقه دیات (مطالعه تطبیقی در مذاهب اسلامی). چاپ 1. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1937460
  16. آیت اله خلیل قبله ای خویی. قواعد فقه (جلد اول) (بخش جزا). چاپ 4. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 831496
  17. ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم‌های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 837348
  18. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4187028
  19. عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 713300
  20. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275340
  21. عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275328
  22. علیرضا میرکمالی و سحر صالح احمدی. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (جلد اول). چاپ 4. گالوس، 1400.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275320
  23. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4187044
  24. عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4584108
  25. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275324
  26. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد سوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4187056
  27. ابوالقاسم گرجی. دیات (دیه نفس، موجبات ضمان کیفری، دیات اعضا و منافع آنها، اعضایی که دیه مقدر دارند، دیه بر منافع اعضا، دیه زخم‌های سر و صورت). چاپ 2. دانشگاه تهران، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 837360