ماده ۱ قانون آیین دادرسی مدنی
ماده ۱ قانون آیین دادرسی مدنی: آیین دادرسی مدنی، مجموعه اصول و مقرراتی است که در مقام رسیدگی به امور حسبی و کلیه دعاوی مدنی و بازرگانی در دادگاههای عمومی، انقلاب، تجدیدنظر، دیوان عالی کشور و سایر مراجعی که به موجب قانون موظف به رعایت آن میباشند به کار میرود.
مواد مرتبط
توضیح واژگان
آیین دادرسی مدنی: در خصوص عبارت آیین دادرسی مدنی، شایان ذکر است که «آیین» به معنی رسم، روش، عرف، قاعده و کیش است. در قانون آیین دادرسی مدنی، آیین به معنای رسم و روش به کار رفتهاست. «دادرسی» نیز یعنی روش رسیدگی برای حکم کردن و قضاوت.[۱]
قانون آیین دادرسی مدنی: در اصطلاحات اسلامی مطلقاً به مقررات رسیدگی طرق الحکم میگفتند، در واقع قوانینی است که قضات در رسیدگی مدنی و امور حسبی به کار میبرند.[۲]
دعوا: عبارت است از این که شخصی به عنوان مدعی به دادگاه مراجعه و شخص دیگری را به عنوان مدعیعلیه، طرف دعوا خود قرار داده و از وی موضوع خاصی را مطالبه نماید.[۳] همچنین، اینطور بیان شدهاست که دعوا اعم است از عملی که برای احقاق حقی انجام شود یا به صرف ادعای حقی است اعم از این که مبتنی بر حق باشد یا باطل.[۴] هر زمان حقی مورد انکار یا تجاوز واقع شود و دارنده حق برای احقاق حق خود به مراجع قضایی رجوع کند دعوا محقق شدهاست.[۵]
دعوای بازرگانی: هر دعوی که منشأ مستقیم آن کارهای تجاری باشد، دعوی بازرگانی و دعوی تجاری نام دارد.[۶] به عبارت دیگر، دعوای بازرگانی دعاوی است که از معاملات بازرگانی ناشی میشود و ضابطه آن قانون تجارت است و در این دعاوی میتوان دعوا را در محل اقامت خوانده، محل وقوع عقد یا اجرای تعهد اقامه نمود. این امر به منظور تسهیل امور بازرگانی و رشد اقتصادی کشور است.[۷]
سایر مراجع: منظور از سایر مراجع، مراجعی هستند که در امور مربوط به حدود و وظایف (نه دعاوی بازرگانی و مدنی) باید آیین دادرسی مدنی را رعایت کنند.[۸]
پیشینه
در این ماده قانون آیین دادرسی مدنی تعریف شدهاست در حالی که در قانون سابق بدون ارائه تعریف صرفاً به نحوه رسیدگی محاکم در امور مدنی پرداخته شده بود.[۹]
همچنین، ماده ۱ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی مصوب ۱۲۹۰ در مقام بیان حدود این قانون که مربوط به دعاوی حقوقی بوده، چنین مقرر نمودهاست: «محاکم عدلیه به دعاوی حقوقی که راجع به آنها است موافق قوانین رسیدگی کرده حکم یا فصل مینمایند و آنچه را که موافق قانون راجع به آنها نبوده از خصایص محاکم اختصاصی رد مینمایند و اموری که راجع به محاضر عدول مجتهدین جامعالشرایط است پذیرفته و به طوری که قانون معین میکند به محاضر مزبوره ارجاع کرده و بر طبق احکام آنها حکم اجرا میدهد».[۱۰]
نکات توضیحی تفسیری دکترین
دعاوی در یک تقسیمبندی عبارتند از:
- دعوای مدنی: دعاوی مدنی، دعاوی ناشی از روابط حقوقی مربوط به حقوق مدنی افراد جامعه است که در معنای عام شامل دعاوی تجاری نیز است. منظور از دعوای مدنی در معنای خاص نیز، آن دسته از دعاوی است که ناشی از روابط حقوقی اشخاص به غیر از روابط تجاری آنها باشد. در ماده مذکور، با توجه به استفاده از عبارت «دعاوی بازرگانی» در کنار دعاوی مدنی، چنین برداشت میشود که واژه دعاوی مدنی در اینجا دعوای مدنی به معنای خاص است.[۱۱]
- دعوای بازرگانی: دعاوی که از معاملات بازرگانی ناشی میشود را دعوای بازرگانی مینامند و ضابطه آن قانون تجارت است و در این دعاوی میتوان دعوا را محل اقامت خوانده و محل وقوع عقد یا اجرای تعهد اقامه نمود که این امر به منظور تسهیل امور بازرگانی و رشد اقتصادی کشور بنا نهاده شدهاست.[۱۲]
ماده ۱ قانون آیین دادرسی مدنی صراحتاً طریقه رسیدگی به امور حسبی را با توجه به مواد قانون آیین دادرسی مدنی دانستهاست.[۱۳] در این خصوص شایان ذکر است که امور حسبی مصادیق بسیاری دارد و در قانون امور حسبی، تنها بخشی از مصادیق آن آمده و ترتیب رسیدگی به آنها معین شدهاست. موارد دیگر آن، در سایر قوانین از جمله قانون انحصار وراثت سال ۱۳۰۹، قانون اداره تصفیه امور ورشکسته ۱۳۱۸، قانون حمایت از کودکان بدون سرپرست ۱۳۵۳ و … ذکر شدهاست. رسیدگی به برخی از مصادیق امور حسبی، در صلاحیت مراجع غیردادگستری مانند نیروی انتظامی و شهرداری است، از جمله: صدور گواهینامه رانندگی و صدور پروانه کسب.[۱۴]
مطالعات فقهی
مستندات فقهی
دادرسی به معنای رسیدگی برای قضاوت کردن است که در مورد قضاوت گفته شدهاست: «القضاء هو الحکم بین الناس عند التنازع و التشاجر و رفع الخصومه و فصل الامر بینهم».[۱۵] همچنین، اینطور بیان شدهاست که دادرسی در فقه به معنای قضا میباشد و با تحکیم (داوری) متفاوت است. در فقه و لسان فقها چند تعریف از قضا ارائه شدهاست:
- شهید اول در دروس میفرماید: «هو ولایه شرعیه علی الحکم فی المصالح العمه من قبل الامام».
- شهید ثانی در مسالک الافهام و شیخ محمد حسن نجفی در جواهر الکلام میفرمایند: «ولایة الحکم شرعاً لمن له أهلیة الفتوی بجزئیات القوانین الشرعیة علی أشخاص معینین من البریة بإثبات الحقوق و استیفائها للمستحق».
قدر جامع بین همه تعاریف این است که قضاوت منصب رسمی حکومتی است که به منظور صدور حکم در مصالح عمومی از طرف رئیس حکومت اعطا میشود یا این که خود امام یا رئیس حکومت، متولی آن میشود.[۱۶]
رویههای قضایی
- نظریهٔ شمارهٔ ۷/۳۳۰۶ اداره حقوقی مورخ ۱۳۸۳/۰۵/۱۱ بیان میدارد: «در ماده ۱ از قانون آیین دادرسی مدنی، مجموعه اصول و مقرراتی عنوان شده که در مقام رسیدگی به امور حسبی و کلیهٔ دعاوی مدنی و … غیره به کار میرود و با توجه به این که دعوای خانوادگی در زمره دعاوی مدنی است لذا دادگاههای خانواده ملزم به اعمال قانون مذکور در دعاوی خانوادگی میباشند».[۱۷] همچنین، در نظریهٔ شمارهٔ ۷/۳۳۶۷ مورخ ۱۳۸۴/۰۵/۱۵ اداره حقوقی چنین مقرر شدهاست که: «... بنابراین، دادگاه خانواده نمیتواند به لحاظ عدم حضور طرفین، پرونده را بایگانی نماید و قانوناً مکلف به ادامهٔ رسیدگی است».[۱۸]
- اداره حقوقی، در نظریهٔ شمارهٔ ۷/۱۹۵۵ خود، مورخ ۱۳۷۷/۰۴/۱۵ بیان داشتهاست که: «اعمال مقررات آیین دادرسی مدنی در محاکم دادگستری لازم است و چون کمیسیون ماده ۵۶ قانون حفاظت و بهرهبرداری از جنگلها و مراتع کشور و کمیسیونهای مشابه، دادگاه و محکمه نیستند لذا اعضای کمیسیونها از جمله قاضی شرکت کننده در آنها ملزم به تبعیت از قانون آیین دادرسی مدنی نمیباشند زیرا همانگونه که ذکر شد قوانین آیین دادرسی مدنی اختصاص به تشریفات دادرسی در محاکم حقوقی که منتهی به صدور حکم میگردد دارد».[۱۹]
- در این خصوص نظریهٔ شمارهٔ ۷/۲۷۲۱ اداره حقوقی مورخ ۱۳۷۹/۰۸/۳۰ نیز حائز اهمیت است: «با عنایت به ماده ۱ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب ۱۳۷۹/۰۱/۲۱ و ماده ۲ قانون امور حسبی مصوب تیرماه ۱۳۱۹ و اصلاحات بعدی آن، دادگاههای عمومی برای رسیدگی به امور حسبی باید اصول و قواعد مقرر در قانون آیین دادرسی مزبور را رعایت کنند مگر این که در قانون امور حسبی و اصلاحات بعدی آن نص خاصی وجود داشته باشد مانند ماده ۱۵ قانون امور حسبی و تبصره ذیل آن که مقررات عام آیین دادرسی مارالذکر، آن را نسخ نکرده و به اعتبار خود باقی است».[۲۰]
- رای دادگاه درباره ابطال شناسنامه با ادعای استفاده از شناسنامه برادر متوفی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۴۳۰۰۵۸۹)
- نظریه شماره 1120/95/7 مورخ 1395/05/12 اداره کل حقوقی قوه قضاییه
مصادیق و نمونهها
گاهی ماهیت دعوا از حقوق راجع به اعیان میباشد. این حقوق عبارتند از حق مالکیت و … که تمامی دعاوی مربوط به حقوق مذکور، دعاوی عین شمرده میشود؛ بنابراین دعوای خلع ید، وضع ید، تخلیه، و تمامی دعاوی راجع به حق ارتفاق و انتفاع از دعاوی عینی محسوب میشود.[۲۱]
مقالات مرتبط
منابع
- ↑ علی مهاجری. مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 1. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 460256
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد چهارم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 338332
- ↑ محمدجواد صفار. تنفیذ معامله (ماهیت، شرایط و آثار). چاپ 2. جنگل، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2666444
- ↑ قدرت اله واحدی. آیین دادرسی مدنی کتاب اول. چاپ 5. میزان، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3495112
- ↑ حمید ابهری و محمدرضا برزگر. آیین دادرسی مدنی (جلد اول) (دعاوی-صلاحیت). چاپ 1. دانشگاه آزاد اسلامی واحد مازندران، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3249296
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 330664
- ↑ سیدمحسن صدرزاده افشار. آیین دادرسی مدنی و بازرگانی دادگاههای عمومی و انقلاب (جلد اول-دوم-سوم). چاپ 11. جهاد دانشگاهی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2263936
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 567916
- ↑ علی مهاجری. مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 1. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 460256
- ↑ ماده 1 قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی
- ↑ علی مهاجری. مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 1. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 460320
- ↑ سیدمحسن صدرزاده افشار. آیین دادرسی مدنی و بازرگانی دادگاههای عمومی و انقلاب (جلد اول-دوم-سوم). چاپ 11. جهاد دانشگاهی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2263936
- ↑ علی مهاجری. مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 1. فکرسازان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 460308
- ↑ سیدمحسن صدرزاده افشار. آیین دادرسی مدنی و بازرگانی دادگاههای عمومی و انقلاب (جلد اول-دوم-سوم). چاپ 11. جهاد دانشگاهی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2264420
- ↑ علی مهاجری. شرح قانون آیین دادرسی مدنی دادگاههای عمومی و انقلاب (جلد اول). چاپ 2. گنج دانش، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1616336
- ↑ محمدهادی بختیاری فر. نقش دادگاه در داوریهای ملی و فراملی. چاپ 1. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5264876
- ↑ مجموعه قوانین و مقررات آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 8. معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 549360
- ↑ مجموعه قوانین و مقررات آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 8. معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 549364
- ↑ مجموعه قوانین و مقررات آیین دادرسی مدنی (جلد اول). چاپ 8. معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 549376
- ↑ سیدمحمدرضا حسینی. تفسیر قضایی قانون امور حسبی. چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5614712
- ↑ غلامرضا باقری. دعاوی مرتبط در حقوق ایران. چاپ 1. جنگل، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3105888