ماده 239 قانون امور حسبی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۰:۱۷ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۲۳۹ قانون امور حسبی: در دعاوی راجع به عین طرف دعوی کسی است که عین در دست او است خواه وارث باشد یا غیر وارث مگر این که آن کس مقر باشد که عین جزو ترکه است که در این صورت مدعی باید برای اثبات ادعای خود بر تمام ورثه اقامه دعوی نماید.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

دعوا: عبارت است از اینکه شخصی به عنوان مدعی به دادگاه مراجعه و شخص دیگری را به عنوان مدعی علیه، طرف دعوا خود قرار داده و از وی موضوع خاصی را مطالبه نماید.[۱]

وارث: به کسی می‌گویند که درصورت برخورداری از شرایط ارث و مبری بودن از موانع ارث بری، ترکه میت به او انتقال می‌یابد.[۲]

ترکه: یعنی قسمت مثبت دارایی به جامانده از متوفی.[۳]

نکات توضیحی ماده 239 قانون امور حسبی

حق عینی به طرفیت عموم قابل استناد است. ازاین‌رو، متصرف عین، همیشه طرف دعواست. حقوقدانان یکی از فواید تفکیک دعاوی به عینی و دینی را همین می‌دانند؛ چنان‌که گفته شده: «خاصیت حق عینی همین است که دعوا به طرفیت کسی که عین در ید او است، اقامه می‌شود» . مفاد حکم صدر ماده ۲۳۹ قانون امور حسبی ، در لزوم اقامهٔ دعوا به طرفیت متصرف عین کاملاً صریح است و با توجه به آثار حق عینی و نیز الغای خصوصیت به همهٔ دعاوی قابل تعمیم است.[۴] به عبارت دیگر حق عینی عبارت است از حقی که شخص نسبت به عین مشخص خارجی دارد. در حق عینی مالک می‌تواند آن مال را در دست هر کسی باشد از وی بخواهد. به همین دلیل است که در ماده ۲۳۹ قانون امور حسبی مقرر شده که دعاوی راجع به عین، طرف دعوا شخصی است که عین در دست وی است خواه وارث باشد یا غیر وارث؛ یعنی مدعی در هر حال باید به طرفیت شخصی که عین مال در ید او است اقامه دعوا نماید.[۵]

نکات توصیفی هوش مصنوعی ماده 239 قانون امور حسبی

  1. در دعاوی مربوط به عین، طرف دعوی شخصی است که عین در تصرف او است.
  2. این شخص می‌تواند وارث یا غیر وارث باشد.
  3. اگر شخصی که عین در دست او است، اعتراف کند که عین جزو ترکه است، وضعیت متفاوت می‌شود.
  4. در صورتی که اعتراف به جزو ترکه بودن صورت گیرد، مدعی باید دعوی خود را علیه تمامی ورثه اقامه کند.

رویه های قضایی

در نشست قضایی دادگستری محمودآباد در مهرماه ۱۳۸۱ این مسئله طرح شد که در دعوای مطالبه مهریه و ارث از ناحیه زوجه از ماترک متوفی، چنانچه ورثه منکر وجود ترکه نزد خود باشند آیا ضرورت دارد دادگاه احراز کند که ماترک زوج در ید ورثه می‌باشد و آیا زوجه از دیه زوج متوفی ارث می‌برد؟ نظر کمیسیون از این قرار بود: مطابق ماده ۱۰۸۲ قانون مدنی به مجرد عقد زن مالک مهر می‌شود و می‌تواند هر نوع تصرفی که بخواهد در آن بنماید. مفاد این ماده علی الظاهر در جایی است که مهریه زن عین معین باشد که در این صورت مالکیت زن در مهریه ای که عین معین است از زمان وقوع عقد ازدواج محقق می‌شود و لذا در چنین موردی عین معینی که به عنوان مهریه در عقد ازدواج معین گردیده داخل در ماترک مرد متوفی نیست که سایر وراث در آن حق داشته باشند لیکن در موردی که مهریه زوجه عین کلی یا حق بر ذمه مرد است به مجرد عقد زن طلبکار می‌شود و تادیه آن به عهده شوهر است و با فوت شوهر مثل سایر دیون و تعهدات متوفی وراثی که وفق مقررات قانون امور حسبی ترکه را قبول کرده یا در مهلت قانونی رد نکرده و مراتب را به دادگاه نداده باشد باید مهریه زوجه را از متروکات متوفی تادیه کنند. بدیهی است در صورتی که وراث ترکه را قبول نموده یا در مهلت مقرر در ماده ۲۵۰ قانون امور حسبی آن را رد نکرده باشند هر یک از وراث مسئول ادای تمام دیون متوفی به نسبت سهم خود خواهند بود و مهریه زن که در مقام تقدم و رجحان تا میزان ده هزار ریال در طبقه چهارم دیون متوفی می‌باشد مثل هر دین دیگری باید تادیه شود و از این جهت با قبول ترکه یا رد نکردن آن دیگری نیازی به اثبات وجود ترکه در ید وراث نخواهد بود. النهایه حکم محکومیت وراث به پرداخت مهریه زوجه باید از محل ترکه اجرا شود و با لحاظ ماده 248 قانون امور حسبی اگر وراث ثابت کننده که پس از فوت متوفی ترکه بدون تقصیر آن‌ها تلف شود و باقی مانده ترکه برای پرداخت مهریه لازم نیست در این صورت نسبت به زاید از ترکه مسئول نخواهد بود و اما در صورتی که مهریه زن عین معین و تحت تصرف یک یا چند نفر از وراث باشد در چنین صورتی دعوای زن باید به طرفیت ذوالید و متصرف اقامه گردد.[۶]

منابع

  1. محمدجواد صفار. تنفیذ معامله (ماهیت، شرایط و آثار). چاپ 2. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2666444
  2. حمید مسجدسرایی. ترمینولوژی فقه اصطلاح‌شناسی فقه امامیه. چاپ 1. پیک کوثر، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4252640
  3. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 80940
  4. افتخار جهرمی, گودرز; صفیان, سعید (1401). "مفهوم توجه دعوا". مطالعات حقوق خصوصی. 52 (4): 623–645. doi:10.22059/jlq.2023.346928.1007704. ISSN 2588-5618.
  5. محمدمجتبی رودیجانی. قانون امور حسبی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. کتاب آوا، 1397.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6568848
  6. محمدمجتبی رودیجانی. قانون امور حسبی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. کتاب آوا، 1397.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6568852