دیه عقل
«عقل» را قوه ادراک دانسته اند که موجب درک علوم نظری و بدیهی می شود، عقل در اصطلاح فقهی آن چیزی است که به وسیله آن استدلال و تفکر و تمییز امور و نیز حسن و قبح انجام می شود.1316244
حکم دیه عقل و فروض مختلف آن، در مواد 675 تا 681 قانون مجازات اسلامی (1392) آمده است.
دیه زائل کردن عقل
هر صدمه ای را که منجر به زوال عقلی شود، گروهی موجب صد نفر شتر دیه می دانند،1928324
در قانون
در ماده ۶۷۵ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای زایل کردن عقل، دیه کامل و برای ایجاد نقص در آن، ارش تعیین شده است، همچنین مطابق تبصره این ماده، در صورت دچار شدن مجنی علیه به جنون ادواری، ارش ثابت می شود. علت ثبوت ارش را در نقص منفعت عقل، ناتوانی در تعیین دقیق میزان نقصان عقلی دانسته اند.671440
نقصان عقل را کم شدن عقل یا ابتلا به بیماری های روانی یا دماغی دانسته اند، برخی زوال عقل و جنون را به دلیل تضاد میان عقل و جنون، مترادف 3341508 و آن را اعم از جنون دائمی و ادواری دانسته اند.2813460
بر اساس تبصره این ماده، جنونی که منجر به از بین رفتن قوه تمیز مجنی علیه شود، مستوجب دیه است، اما سایر اقسام جنون، موجب ارش می شوند.713200
پیشینه
سابقاً این حکم در ماده 444 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، وضع شده بود.806920
طرق زائل کردن عقل
عنصر مادی جرم زائل کردن عقل را فعل یا ترک فعل خاصی ندانسته اند، بلکه ممکن است زوال عقل از طریق اموری نظیر ضرب، ترساندن و ... واقع شود.714256
در فقه
مستند فقهی این حکم، روایتی از امام باقر (ع) است،2358276 همچنین در این خصوص به روایتی از امام صادق (ع) نیز اشاره کرده اند.714252
فقها، عقل را منفعتی واحد در نظر گرفته اند که زوال آن موجب دیه کامل خواهد بود، در این خصوص به یکی از قضاوت های حضرت علی (ع) استناد شده است.837256 فقهای عامه، زوال عقل را موجب دیه کامل می دانند، مستند آنها علاوه بر روایتی از پیامبر (ص)، اعتقاد به با ارزش ترین منفعت بودنِ عقل است.837312 عده ای از فقها، جنایت بر عقل را سه حالت می دانند:
1- زوال کلی عقل که موجب دیه کامل است.
2- زوال عقل و بازگشت آن در اثنای سال که برخی از فقها در این خصوص، قائل به استرداد دیه اند.
3- زوال عقل و استرداد آن بعد از یک سال، در این خصوص برخی از فقها معتقد به عدم امکان استرداد دیه می باشند.831488
برخی از فقها در خصوص زوال عقل، قائل به اخذ ارش می باشند،713188 باور این گروه آن است که به دلیل غیر قابل تجزیه بودن عقل، نمی توان نسبت عقل از دست رفته و عقل باقی مانده را محاسبه نمود،837264 لذا در تعیین مقدار زایل شده، باید مطابق نظر حاکم عمل کرد.2500576 گروهی از فقها نیز هر یک از اعضای مغز را دارای ارش می دانند.2992324
در خصوص مفهوم زوال عقل، عده ای از فقها آن را جنون و دیوانگی دانسته اند، گروهی نیز آن را حالتی می دانند که عرفاً به شخص دیوانه گفته شود، گروهی از فقها نیز مقصود از زوال عقل را از بین رفتن تمام فعالیت های عقلی نمی دانند.1316260
عدم قصاص در زائل کردن عقل
در قانون
مطابق ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، در جنایت موجب زوال یا نقصان عقل، مرتکب قصاص نمی شود حتی اگر جنایت مذکور، عمدی باشد.
پیشینه
سابقاً ماده 445 قانون مجازات اسلامی (1370)، در این خصوص وضع شده بود.806924
دلیل
ناممکن بودن اجرای قصاص را در سه امر دانسته اند:
1-اتفاقی بودن زوال عقل به نحوی که غالبا ناشی از جنایت به عضوی خاص یا شکلی خاص نیست.
2-احتمال اعمال تعزیر در صورت وقوع آن از طریق جنایت بر عضوی خاص.713196
3- در معرض تلف قرار گرفتن نفس در صورت قصاص عقل713208 ولو از طریق خوراندن دارویی جنون آور.671444
در فقه
فقهای متقدم بر این باور بودند که علت عدم قصاص عقل، نامشخص بودن محل قرارگیری آن (مغز یا قلب) می باشد،713204 اما امروزه با وجود مشخص شدن محل عقل، اما اعتقاد بر این است که قصاص موجب در معرض تلف قرار گرفتن نفس نیز می شود، لذا نمی توان آن را ثابت دانست.837276
ثبوت ارش در اختلال روانی
در ماده ۶۷۶ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، برای زوال و نقصان حافظه و نیز اختلال روانی در صورتی که به حد جنون نرسد، ارش تعیین شده است.
این ماده را عده ای از حقوقدانان ناظر بر حالت اختلال روانی دانسته اند، از این ماده، جنون استنباط می شود، گفتنی است میان جنون و اختلال روانی تفاوت است و اختلال روانی را باید پایین تر از جنون دانست، همچنین به نظر می رسد اختلال روانی خود دارای درجاتی مختلف است که در نهایت به جنون منتهی می شود. با توجه به مبهم بودن مفهوم جنون، به نظر می رسد بهتر است تشخیص مصادیق آن، از طریق مراجعه به روانپزشکان و روانشناسان صورت گیرد.4584076
عدم تداخل دیات در دیه عقل
در قانون
این حکم در ماده ۶۷۸ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲) آمده است و به موجب آن، هر گاه زوال یا نقصان عقل به همراه صدمات دیگری باشد، برای هر یک دیه یا ارش جداگانه تعیین می شود.
به نظر می رسد با توجه به این ماده و برخی دیگر از مواد قانونی، دیه اعضاء و منافع در یکدیگر تداخل نمی کنند.835584 برخی از نویسندگان بیان نموده اند که محل ضربه در میزان دیه بی تأثیر است، لذا در از بین رفتن عقل از طریق ضربه به سر یا دست تفاوتی وجود ندارد،713216 همچنین بر اساس اصل عدم تداخل دیات، باید برای هر جنایت، دیه ای جداگانه تعیین شود.671448
پیشینه
سابقاً ماده 446 قانون مجازات اسلامی (مصوب 1370)، در این خصوص وضع شده بود.806928
در فقه
مستند شرعی این ماده را روایتی از امام باقر (ع) دانسته اند،713212 همچنین در این خصوص، روایتی از امام علی (ع) نیز وجود دارد.835596
برخی از فقها در کتب خود به عدم تداخل دیه سر و زوال عقل تصریح نموده اند، اما گروه اندکی نیز بیان نموده اند که در فرض زوال عقل بر اثر ورود یک ضربه به مغز، دیه ضربه سر و عقل تداخل می کند.842956
در خصوص زوال عقل بر اثر ضربه مغزی نیز در باب تداخل یا عدم تداخل دیات، میان فقها اختلاف نظر است.842948 البته گروهی از فقها بر این باورند که باید میان منافع عضو و منافعی که در خود عضو قرار نگرفته است، قائل به تفکیک بود،1937460همچنین در خصوص فردی که به موجب ضربه دیگری دچار ضربه مغزی شده و مدتی نیز بیهوش بوده است، برخی از فقها بیان نموده اند که اگر این فرد نجات نیابد و ضربه نیز عمدی نبوده باشد، موجب دیه کامل است و در فرض نجات، بر اساس اینکه کدام قسمت های بدن او دچار نقص شده اند، به همان نسبت دیه تعیین می شود.1426084
بازگشت عقل پس از دریافت دیه کامل
در قانون
به موجب ماده ۶۷۹ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، چنانچه پس از دریافت دیه کامل، عقل برگردد، دیه مسترد و ارش پرداخت می شود.
بازگشت عقل قبل از دریافت دیه
در فرض عدم پرداخت دیه از سوی جانی و بازگشت عقل، گروهی معتقد به عدم تکلیف جانی به پرداخت دیه بوده و ارش را ثابت می دانند.713228 این ماده را نباید فقط مستند به حالتی دانست که در آن دیه از سوی جانی پرداخت شده و سپس عقل بازگشته است.2813468 گروهی بیهوشی را نیز در فرض بهبودی، موجب تعلق ارش می دانند.713236
در فقه
در این خصوص، فقها سه دیدگاه را مطرح نموده اند:
1- غیر قابل استرداد بودن دیه پرداختی به دلیل پرداخت دیه برای جنایت واقع شده، مبنای این دیدگاه، برخی از روایات است.831488
2- غیر قابل استرداد بودن دیه پرداختی در فرض اعتقاد اهل خبره به بر طرف نشدن دیه و نیز در فرض اعتقاد آنان به صبر کردن و انتظار، در فرض عدم بازگشت عقل در این مدت باید دیه پرداخته شود و در فرض بازگشت، ارش ثابت می شود.
3- پرداخت ارش در فرض بازگشت عقل، قبل از یک سال و ثبوت دیه در غیر این صورت.713224
4- در فرض بازگشت عقل زایل شده، چنانچه کارشناسان حکم به زایل شدن عقل به طور کامل داده باشند، دیه مسترد نمی شود.2500580 همچنین عده ای از بین بردن تمام عقل را موجب دیه کامل و از بین بردن بخشی از آن را موجب دیه به نسبت دانسته اند.2175208
5- برخی از فقها معتقدند در خصوص فرض ماده فوق، در اینکه امکان پس گرفتن دیه باشد یا خیر، جای تأمل است، اما رجوع به حکومت، اشبه می باشد.4186872
در رویه قضایی
به موجب نظر کمیسیون در یکی از نشست های قضایی، بیهوشی را باید نوعی اختلال مشاعر دانست که در فرض بهبودی موجب ارش است.841604
بیهوش شدن مجنی علیه در اثر جنایت
مطابق ماده ۶۸۰ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، در صورت فوت مجنی علیه در اثر بیهوشی، دیه کامل و در صورت به هوش آمدن وی، نسبت به زمانی که بیهوش بوده، ارش ثابت می شود و هرگاه آسیب های دیگری نیز به وجود آید، دیه یا ارش عوارض مزبور نیز باید پرداخت شود.
عده ای معتقدند با توجه به قانون مجازات اسلامی، باید برای بیهوشی و نیز به کما رفتن افراد قائل به اخذ ارش شد.4465088 برخی از نویسندگان میان مرگ مغزی و مرگ قشر مغزی، قائل به تفکیک شده و مرگ مغزی را حالتی می دانند که در آن تمام حیات شخص از نظر پزشکی از بین رفته است، اما در مرگ، قشر مغزی با وجود از میان رفتن سلول های مغز فرد، حیات نباتی وی ممکن است سال ها ادامه یابد.2992332
در خصوص جنایت منتهی به مرگ که برای مدتی حتی سالها مجنی علیه را در حالت اغما قرار دهد، برخی از نویسندگان فقط قائل به دیه قتل شده اند.4584084
در فقه
گروهی از فقها معتقدند که فعلیت مغزی دارای دیه کامل است، لذا در فرض عدم منتهی شدن به مرگ، باید دیه عقل و شش دیه دیگر را برای سایر حواس معطل پرداخت کرد.2992316
در رویه قضایی
در خصوص نحوه احتساب دیه کسی که به موجب تصادف دچار مرگ مغزی شده، به موجب نظریه کمیسیون در یکی از نشست های قضایی، به دلیل فقدان هرگونه حس در مصدوم و از کار افتادن تمام اعضاء وی در این وضعیت، باید او را در حکم مرده تلقی نموده و زندگی نباتی او را در حکم دادگاه موثر ندانست، لذا باید قائل به اخذ دیه قتل مرد یا زن حسب مورد بود.840452
جنایت بر شخص بیهوش
مطابق ماده ۶۸۱ قانون مجازات اسلامی (۱۳۹۲)، جنایت بر شخص بیهوش از جهت احکام مربوط به قصاص و دیه، جنایت بر شخص هوشیار محسوب می شود.
به نظر می رسد ماده فوق، شخص بیهوش را نیز در حالت اغماء، انسانی زنده محسوب نموده است که نتیجتاً باید تمام احکام راجع به شخص زنده بر وی بار شود،4584092 لذا اگر فردی در حالت مرگ ظاهری بوده و دیگری با علم به امکان بازگشت وی به حیات مجدد، مرگ حقیقی وی را منجر شود، جنایات وی حسب مورد موجب قصاص یا دیه خواهد بود، چرا که میان فردی که در بیهوشی است و فردی که در چنین وضعیتی قرار ندارد، تفاوتی قائل نشده اند.4465100