رای دادگاه درباره اعتبار حکم به رد دعوی (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۸۲۸)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۸۲۸
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۶/۳۰
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاعتبار حکم به رد دعوی
قاضیمیردیلمی
طاهری
حمیدرضاموحدی

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره اعتبار حکم به رد دعوی: حکم به رد دعوی معنی ندارد زیرا رد دعوی از شئونات قرار است نه حکم و چنانچه با رسیدگی ماهوی، دعوی غیر موجه تشخیص گردد ، باید حکم بر بطلان یا بی حقی یا عدم ثبوت آن صادر شود.

رأی دادگاه بدوی

درخصوص دعوی آقای م. ج. فرزند ح. به طرفیت م. با تولیت آقای س.ج.ک. به خواسته مطالبه وجه ناشی از انجام تعمیرات اساسی مورد اجاره وفق نظریه کارشناس رسمی دادگستری فعلا مقوم به ۵۱ میلیون ریال به لحاظ صلاحیت دادگاه مستندا به مدارک پیوست که پس از طی تشریفات و ضوابط قانونی پرونده به این شعبه ارجاع و سپس به کلاسه فوق به ثبت رسیده است اساسا صرف نظر از اینکه راجع به خواسته خواهان مسبوقا این دادگاه به موجب دادنامه شماره ۷۶۹ مورخ ۸۹/۸/۲۵ مبادرت به رأی ماهوی نموده است درحالی که با تجدیدنظرخواهی خواهان نسبت به دادنامه اخیرالبیان و ارجاع پرونده به شعبه محترم ۲۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مرجع اخیرالذکر در راستای مقررات ماده ۴۰۳ از قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و با تبدیل حکم به قرار ضمن نقض رأی معترض عنه پرونده را جهت ادامه رسیدگی ماهوی به این دادگاه احاله و ارسال می دارد و این در حالی است که قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی که در زمره قوانین شکلی می باشد و از طرفی متضمن وصف امری و آمره است قابلیت استناد از حیث وحدت ملاک و تنقیح مناط نداشته و ندارد چه آنکه هرچند دادگاه محترم تجدیدنظر در استناد به ماده ۴۰۳ از قانون صدرالذکر از عبارت وحدت ملاک استفاده ننموده است لیکن با رجوع به متن ماده ۴۰۳ و ایضا محل استقرار صراحت قانونی اخیرالبیان که در باب پنجم و مبحث اول موضوع فرجام خواهی انشاء شده است بلاشک این معنا و مفهوم را تداعی می کند که منظور نظر قانون گذار از تنظیم و تنسیق عبارت قانونی فوق و ایضا اختیارات تفویضی صرفا ناظر به آن دسته از پرونده هایی است که واجد وصف رسیدگی فرجامی است درحالی که دادنامه استنادی صادره از این شعبه صرفا متضمن رسیدگی تجدیدنظر بوده است نه فرجامی بنابراین به نظر می رسد هرچند مطابق ماده ۳۵۳ از قانون مارالذکر اشعار می دارد دادگاه تجدیدنظر درصورتی که قرار مورد شکایت را مطابق با موازین قانونی تشخیص دهد آن را تأیید می کند در غیر این صورت پس از نقض، پرونده را برای رسیدگی ماهوی به دادگاه صادرکننده قرار عودت می دهد که در مانحن فیه و با رجوع به دادنامه اصداری از این شعبه نکته حائز اهمیت اینکه تصمیم دادگاه در مقام حکم انشاء شده است درحالی که مرجع محترم تجدیدنظر با فرض قرار پس از نقض جهت رسیدگی ماهوی مجدد به این شعبه احاله و ارسال می نماید که این امر به نظر می رسد که با صراحت ماده ۳۵۳ از قانون مارالبیان در مغایرت بیّن باشد مع الوصف دادگاه با عنایت به اظهارات خواهان به شرح مندرج در دادخواست تقدیمی که عینا چنین اشعار می دارد...اینجانب مستأجر شش دانگ سرقفلی ۲ باب حمام مردانه و زنانه موقوفه مدرسه ک. واقع در تهران هستم به دلیل قدمت محل ساختمان محل مورد اجاره و مخروبه بودن و ریزش دیوارها و مخاطرات جانی برای ساکنین و عابرین و وضع نامناسب و غیرقابل انتفاع بودن محل اجاره به توصیه و توافق و اذن مالک، اقدام به تعمیرات عمده و اساسی به جهت استحکام و بازسازی دیوارها و سقف و ستون ها و پشت بام و محوطه و آواربرداری و احیاء بافت فرسوده با صرف مبالغ معتنابهی نمودم و اما صرف نظر از اینکه حسب مداقه در مرقومه مورخ ۸۴/۶/۸ که متضمن اذن و اجازه متولی وقت موقوفه مبنی بر انجام تعمیرات اساسی نسبت به عین مستأجره توسط خواهان به عنوان مستأجر می باشد که علی القاعده و معطوفا به قانون روابط موجر و مستأجر ۵۶ و مواد مبحث اجاره قانون مدنی پس از انجام عملیات تعمیرات کلی، موجر و یا مالک ملزم و مکلف به پرداخت کلیه هزینه های به عمل آمده توسط مستأجر بوده و می باشد و این در حالی است که برخلاف تصویر سند عادی اجاره که آمده است مورد اجاره صرفا به منظور اشتغال به گرمابه تحویل مستأجر شده است لیکن بنا به ادعای وکیل محترم تعرفه شده خوانده به نام آقای ه . و به شرح مندرج در لایحه تقدیمی منضم به تصویر مصدق صورت مجلس تأمین دلیل موضوع پرونده کلاسه ۸۸/۶۱۰/۱۴۲۶ شورای حل اختلاف مجتمع منطقه ۱۲و۱۳ تهران و نیز نظریه کارشناس مضبوط در پرونده که مصون از هرگونه ایراد و اعتراض متقن و مدلل می باشد معلوم و مشخص می گردد که هرچند خواهان به عنوان مستأجر اقدام به انجام تعمیرات کلی نسبت به عین مستأجره نموده است لیکن بنا به مداقه در مفاد و مضمون صورت مجلس تأمین دلیل موصوف و نیز سایر دلایل اعلامی مشارالیه بدون داشتن اذن و اجازه و ایضا خارج از حدود اختیارات قراردادی خود مبادرت به تغییر عین مستأجره از حمام و گرمابه به سالن تعمیرات نموده است که مداقه در اظهارات خواهان به شرح صورت جلسه مورخ ۸۹/۸/۲۳ به وضوح حکایت از صحت و اصالت ادعای وکیل خوانده داشته و دارد درنتیجه آنچه که محرز و مسلم است اینکه با وصف مراتب فوق خواهان به عنوان مستأجر نسبت به مطالبه وجه مورد ادعای جهت تعمیرات اساسی عین مستأجره فاقد استحقاق بوده و مآلا دادگاه حکم به رد آن صادر و اعلام می نماید رأی صادره ظرف بیست روز قابل تجدیدنظر می باشد.

رئیس شعبه ۸ دادگاه عمومی حقوقی تهران میردیلمی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

تجدیدنظرخواهی ابرازی از ناحیه تجدیدنظرخواه آقای م.ج. به طرفیت تجدیدنظرخوانده موقوفه عام مدرسه و مسجد ک. (ظاهرا با تولیت اداره اوقاف و امور خیریه تهران) و نسبت به دادنامه تجدیدنظر خواسته به شماره ۰۰۱۷۳ مورخ ۹۲/۲/۲۱ شعبه ۸ محترم دادگاه عمومی حقوقی تهران که بر صدور حکم به رد دعوی بدوی تجدیدنظرخواه به خواسته مطالبه وجه ناشی از انجام تعمیرات اساسی مورد اجاره (موضوع اجاره نامه استنادی ۸۱/۱۲/۱۰ که فقط رونوشت آن را به ضمیمه دادخواست تقدیمی، ابراز داشته) و با جلب نظر کارشناسی مقوم به ۵۱ میلیون ریال اشعار داشته، با هیچ یک از شقوق مقررات قانونی موضوع ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مطابقتی نداشته و مشروح لایحه تجدیدنظرخواهی نیز متضمن جهت یا جهات قانونی نقض نبوده و مفاد آن فاقد هرگونه ادله اثباتی شرعی یا قانونی بوده و مؤثر در مقام نقض نمی باشد همچنین بر نحوه رسیدگی مرجع محترم نخستین و عموم استدلال و استنباط قضائی مربوطه خدشه و منقصتی وارد نیست و دادنامه مطابق موازین و مقررات قانونی و محتویات و مستندات پرونده اصدار یافته و درمجموع دلیلی شرعی یا قانونی بر نقض آن تقدیم و ارائه نگردیده زیرا : علی رغم آنکه از ابتدای طرح و اقامه دعوی بدوی موضوع دادخواست ۸۹/۵/۲۳، خواهان با تغافل از مقررات قانونی و علی رغم ادعای صرف هزینه هایی جهت تعمیرات اساسی عین مستأجره، هیچ گاه میزان و مبلغ آن را معین و مشخص نداشته و به نحو عجیب و غیرقابل توجیهی بار اثبات آن و تعیین مبلغ مذکور را عهده محکمه قرار داده زیرا کلیتا و چنانچه مشارالیه هزینه هائی در عین مستأجره صرف نموده، مطابق مقررات قانونی موضوع بند ۳ ذیل ماده ۵۱ و نیز بند ذیل ماده ۸۴ قانون پیش گفته، موظف و مکلف بوده، به طور دقیق و منجّز میزان آن را توأم با مستندات مربوطه، معین و مشخص می داشته که در مانحن فیه چنین اقدامی از سوی خواهان به عمل نیامده و گویا علی رغم ادعای یادشده، خواهان بدوی نیز اذعان به میزان هزینه های مصروفه نداشته و به ترتیب یادشده دعوی مرقوم از ابتدا فاقد موقعیت قانونی و غیرقابل استماع بوده بناءعلی هذا و با عنایت به مراتب معنونه مارالذکر، اعتراض ابرازی بلاجهت و بلادلیل مطروحه وارد و موجه ندانسته و بدوا مستندا به ماده ۳۵۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی و نیز نظریه شماره ۱۴۴۱/۷ مورخ ۱۳۷۷/۴/۲۹ اداره کل حقوقی و تدوین قوانین قوه قضاییه و ازآنجا که حکم به رد دعوی معنی ندارد زیرا رد دعوی از شئونات قرار است نه حکم و چنانچه با رسیدگی ماهوی، دعوی غیرموجه تشخیص گردد، حکم بر بطلان یا بی حقی یا عدم ثبوت آن صادر و اعلام می گردد و در مانحن فیه نیز مرجع محترم و فهیم بدوی و اساسا به صورت شکلی خواهان بدوی را مستحق مطالبه وجه نامعلوم و نامعین و نامشخص یادشده و به علت فقدان اذن و اجازه و ایضا خارج از حدود اختیارات قراردادی و تغییر عین مستأجره از گرمابه به سالن تعمیرات، ندانسته لذا قاعدتا با صدور حکم به رد دعوی می بایست تصمیم شکلی در عدم پذیرش دعوی اصدار می داشته و استدلال یادشده نیز عمدتا منعطف به عدم پذیرش دعوی از حیث شکلی بوده، لذا بدوا با اصلاح عنوان رأی اصداری از حکم به رد دعوی ; به قرار رد دعوی ; بدوی خواهان و به علت غیرمنجّز و غیرمعین بوده خواسته و مأذون نبودن در هزینه های ادعائی و صرفا راجع به تغییر و نوع استفاده و بهره وری از عین مستأجره، سپس مستندا به ماده ۳۵۱ و رعایت ماده ۳۵۳ قانون پیش گفته، ضمن رد تجدیدنظرخواهی مطروحه، درنتیجه و اساس و با اصلاحات معموله، دادنامه تجدیدنظر خواسته را اصلاحا تأیید و استوار می نماید. رأی دادگاه قطعی است.

مستشاران شعبه ۲۵ دادگاه تجدیدنظر استان تهران

طاهری موحدی

مواد مرتبط

جستارهای وابسته