ماده 31 قانون اجرای احکام مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۲۱: خط ۲۱:
[[رده:فوت یا حجر محکوم‌علیه]]
[[رده:فوت یا حجر محکوم‌علیه]]
[[رده:توقیف ترکه متوفی یا اموال محجور معادل محکوم‌به]]
[[رده:توقیف ترکه متوفی یا اموال محجور معادل محکوم‌به]]
[[رده:قانون اجرای احکام مدنی]]

نسخهٔ ‏۵ آوریل ۲۰۲۳، ساعت ۱۰:۲۱

ماده 31 قانون اجرای احکام مدنی: هرگاه محكوم‌‌عليه فوت يا محجور شود عمليات اجرائي حسب مورد تا زمان معرفي ورثه، ولی، وصی، قيم محجور يا امين و مدير تركه‌ متوقف مي‌گردد و قسمت اجرا به محكوم‌‌له اخطار مي‌كند تا اشخاص مذكور را با ذكر نشاني و مشخصات كامل معرفي نمايد و اگر مالي توقيف نشده‌ باشد دادورز (‌مأمور اجرا) مي‌تواند به درخواست محكوم‌له معادل محکوم‌به از تركه متوفي يا اموال محجور توقيف كند.

نکات توضیحی تفسیری دکترین

منظور از توقیف عملیات اجرایی، متوقف کردن و قطع نمودن موقت اجرای حکم است. [۱] این توقف موقت است و تا زمان معرفی جانشین ادامه دارد.[۲] در این خصوص نکاتی که در ادامه مطرح می‌گردد؛ حائز اهمیت است:

اولاً، همانطور که از مفاد ماده 31 قانون اجرای احکام مدنی برمی‌آید، تکلیف معرفی شخص ذی‌سمت بر عهدۀ محکوم‌له می‌باشد.[۳] توضیح آن که با فوت محکوم‌علیه عملیات اجرایی متوقف می‌گردد و واحد اجرا به محکوم‌له اخطار می‌کند تا ورثه، و اگر وصی دارد، وصی محکوم‌علیه متوفی را با ذکر نشانی و مشخصات کامل معرفی نماید.[۴] همچنین، با حجر محکوم‌علیه نیز عملیات اجرایی متوقف و به همان ترتیب محکوم‌له باید قیم محجور را معرفی کند.[۵]

ثانیاً، از آنجا که اجرای حکم از حقوق محکوم‌له است، لذا قانون تعیین مدتی را برای معرفی جانشینان محکوم‌علیه لازم ندانسته است. بنابراین، تأخیر محکوم‌له در معرفی فقط موجب تأخیر در احقاق حق وی می‌شود که به ضرر خود اقدام کرده است.[۶]

ثالثاٌ، با توجه به این که صدور دستور توقف اجرای حکم از اختیارات دادگاه صادرکنندۀ اجرائیه است؛ در این مورد، دادورز یا مدیر اجرا نمی‌تواند رأساً اجرای حکم را به این دلیل متوقف کنند؛ بلکه در این خصوص، می‌بایست از دادگاه کسب تکلیف نمایند.[۷]

رابعاً، با توجه به قسمت اخیر مادۀ مذکور، تقاضای محکوم‌له برای توقیف اموال متوفی یا محجور حسب مورد لازم است، اعم از اینکه قبلا چنین تقاضایی شده یا نشده باشد. [۸]

رویه‌های قضایی

نظریۀ شمارۀ 7/7858 مورخ 1375/12/18 اداره حقوقی دادگستری، بیان می‌دارد:«در صورتی که کارمند دولت فاقد ماترک باشد و ورثه نیز آمادگی برای جبران خسارت مذکور را نداشته باشند، راه دیگری برای جبران خسارت وارده به نظر نمی‌رسد.»[۹]

منابع

  1. بهرام بهرامی. اجرای احکام مدنی. چاپ 3. نگاه بینه، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1466776
  2. غلامرضا موحدیان. آیین دادرسی و اجرای احکام مدنی (ویژه کارآموزان قضایی). چاپ 1. فکرسازان، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3954904
  3. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1235508
  4. سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی). چاپ 5. پایدار، 1378.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1220352
  5. سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی). چاپ 5. پایدار، 1378.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1220356
  6. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1236272
  7. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1236260
  8. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1236268
  9. منصور اباذری فومشی. قانون اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 3. خرسندی، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4521496