قصاص
قصاص در لغت، به معنای پیروی کردن از جنایتکار یا انجام کاری همانند کار او است.[۱]
مبنای قصاص
مجازات قصاص بر اهداف سزادهی مجازات متکی است که در آن مماثله و برابری، از اهمیت فراوانی برخوردار است، به نحوی که در فرض عدم امکان رعایت این برابری، قصاص قابل اجرا نخواهد بود.[۲]
در قانون
ماده ۱۶ قانون مجازات اسلامی مصوب ۱۳۹۲، قصاص را مجازات اصلی جنایات عمدی بر نفس، اعضاء و منافع میداند که به شرح مندرج در کتاب سوم این قانون اعمال میشود.[۳]
در فقه
قرآن کریم در آیه ۱۷۸ سوره بقره بر لزوم اجرای قصاص و رعایت شرط برابری در اجرای آن، تأکید نمودهاست.[۴]در خصوص لزوم اجرا و رعایت برابری در قصاص عضو نیز میتوان به آیه ۴۵ سوره مائده اشاره کرد.[۵]
در رویه قضایی
به موجب نظریه مشورتی به شماره ۱۱۸۴۸/۷ مورخ ۷۱/۵/۲۶، چنانچه اولیاء دم در زمان اجرای حکم قصاص گذشت کنند، در صورت فراهم بودن شرایط تعزیر، لازم است حکم به حبس صادر شود.[۶]
همچنین بر اساس نظر کمیسیون در یکی از نشستهای قضایی (نشست قضایی دادگستری ایلام در آذر ۱۳۸۴)، اگر اجرای حکم قصاص به دلیل گذشت ولی دم یا به هر دلیل دیگر منتفی شود، مرجع رسیدگی کننده به پرونده مرتکب را به حبس محکوم میکند. در این خصوص تشخیص اخلال در نظم و صیانت جامعه یا بیم تجری مرتکب با همان دادگاه است.[۷]
تداخل در قصاص
از مصادیق این مورد آن است که فرد جارح یا ضارب با ضربه ای عمدی، موجب هلاکت مجنی علیه میشود، در چنین فرضی، قصاص عضو در قصاص نفس تداخل کرده و مرتکب فقط قصاص میشود.[۸]
موانع قصاص
در خصوص برخی از موانع قصاص میتوان چند مصداق را مطرح کرد. به عنوان مثال اگر چه قتل شرعاً موجب قصاص است، اما قتل فرزند از موانع قصاص تلقی میشود.[۹] لذا اگر پدری فرزند خود را بکشد، به موجب یک حکم اختصاصی، قصاص نمیشود، بلکه باید دیه پرداخته و تعزیر شود[۱۰] البته در این حالت، تساوی دین میان پدر و پسر ضرورتی ندارد.[۱۱] همچنین علاوه بر پدر، اجداد پدری نیز مشمول همین حکم هستند.[۱۲]گفتنی است از آنجا که این حکم، یک استثناء از حکم قصاص است، نمیتوان آن را به مادر تسری داد.[۱۳]ضمناً در خصوص فرضی که مرتکب جرم، مدعی نسب با مقتول است و او را فرزند خود معرفی میکند، در این حالت چنانچه شبهه ای در صحت این ادعا وجود داشته باشد و همچنین چنانچه این ادعا از سوی اولیاء دم تکذیب شود، مرتکب باید ادعای خود را در دادگاه اثبات کند[۱۴] در غیر این صورت قاتل را باید قصاص نمود[۱۵] به عبارت دیگر صرف ادعای وجود چنین رابطه ای کافی برای اسقاط قصاص نیست.[۱۶]
همچنین عاقل بودن مجنی علیه، از دیگر شرایط قصاص است، لذا قتل عمدی مجنون، قصاص ندارد.[۱۷] شرط دیگر لازم برای تحقق قصاص، مسلمان بودن مجنی علیه است،[۱۸] در اینجا مقصود، مطلق مسلمانان هستند و جنسیت یا سن آنها، تأثیری بر مسئله ندارد،[۱۹] لذا کافر حتی در فرض مهدور الدم بودن مسلمان، نمیتواند مسلمان را به قتل برساند.[۲۰] مسلمان شدن مجنی علیه قبل از مرگ نیز موجب ثبوت قصاص نمیشود.[۲۱]همچنین عده ای از این ماده چنین استنباط نمودهاند که در فرض قتل کافر حربی به دست فرد ذمی، نباید قائل به قصاص شد، چرا که ذمی را باید معصوم الدم دانست.[۲۲] گروهی نیز معتقدند نمیتوان مسلمانان را به دلیل قتل ذمی قصاص نمود، لذا باید کفر را بعنوان مانع قصاص تلقی کرد.[۲۳]
اقسام قصاص
قصاص نفس
مطابق ماده ۳۸۱ قانون مجازات اسلامی: «مجازات قتل عمدی در صورت تقاضای ولی دم و وجود سایر شرایط مقرر در قانون، قصاص و در غیر این صورت مطابق مواد دیگر این قانون از حیث دیه و تعزیر عمل می گردد.»
برخی بر این عقیده اند که از آن جایی که سلب حیات فرد را باید مهمترین جنایات دانست، لذا مستلزم کیفری سخت است، به همین دلیل نیز با وجود مخالفت هایی که بعضاً از سوی برخی از فقها و علمای حقوق دیده می شود، در کشور ایران و برخی دیگر از کشورها، مجازات این جنایت به ویژه بعد از قرن سیزدهم [۲۴] اعدام است،[۲۵] این مجازات در کشور ما یک حق مردمی قلمداد شده است و در فرض اراده مجنی علیه یا اولیاء دم به توقف رسیدگی یا اجرای حکم، باید در همان راستا عمل کرد. [۲۶]
قصاص عضو
در ماده ۳۸۶ قانون مجازات اسلامی: «مجازات جنایت عمدی بر عضو در صورت تقاضای مجنی علیه یا ولی او و وجود سایر شرایط مقرر در قانون، قصاص و در غیر این صورت مطابق قانون از حیث دیه و تعزیر عمل میگردد.»
به موجب این ماده، مجازات اصلی جنایت عمدی بر عضو را باید علی الاصول قصاص بدانیم، حتی اگر از اعضای مشهور همچون دست یا پا نبوده باشد، از جمله جراحات وارده بر شکم یا پشت،[۲۷] ولی اگر جنایت واقع شده از مصادیق جنایات مستوجب قصاص نبوده یا قصاص امکانپذیر نبوده باشد، باید قائل به پرداخت دیه باشیم،[۲۸]همچنین اگر مرتکب موضوع این ماده قصاص شود، دیگر مجازاتهای تعزیری بر او اعمال نمیشود.[۲۹]
مقالات مرتبط
- ↑ ایرج گلدوزیان. حقوق جزای اختصاصی (جرایم علیه تمامیت جسمانی- شخصیت معنوی- اموال و مالکیت- امنیت و آسایش عمومی) (علمی-کاربردی). چاپ 13. دانشگاه تهران، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 426356
- ↑ حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص). چاپ 7. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 353884
- ↑ ماده 16 قانون مجازات اسلامی مصوب 1392
- ↑ ابوالقاسم گرجی. آیات الاحکام (حقوقی و جزایی). چاپ 2. میزان، 1383. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2331172
- ↑ آیت اله خلیل قبله ای خویی. آیات الاحکام (حقوق مدنی و جزایی). چاپ 6. سمت، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 132940
- ↑ محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد اول) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق). چاپ 1. راه نوین، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6279336
- ↑ محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد اول) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق). چاپ 1. راه نوین، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6279340
- ↑ فصلنامه رهنمون شماره 2 و 3 پاییز و زمستان 1371. مدرسه عالی شهید مطهری، 1371. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 272504
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد چهارم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 340796
- ↑ فصلنامه رهنمون شماره 2 و 3 پاییز و زمستان 1371. مدرسه عالی شهید مطهری، 1371. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 269236
- ↑ حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص). چاپ 7. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 353936
- ↑ محمدهادی صادقی. حقوق جزای اختصاصی (جلد اول) (جرایم علیه اشخاص- صدمات جسمانی). چاپ 18. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 728056
- ↑ فصلنامه رهنمون شماره 2 و 3 پاییز و زمستان 1371. مدرسه عالی شهید مطهری، 1371. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 269240
- ↑ نوراله عزیزمحمدی. تحقیقات قضایی در قتل. چاپ 1. بهنامی، 1391. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3467696
- ↑ حسن عباسزاده اهری. جرمها و مجازاتها در اسلام (قوانین جزایی و قضایی در اسلام). چاپ 1. آیدین، 1378. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3325876
- ↑ محمدرضا الهی منش و محسن مرادی اوجقاز. حقوق کیفری اختصاصی (جلد اول) (جرایم علیه اشخاص). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4484640
- ↑ حسین آقایی نیا. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص- جنایات). چاپ 5. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 349684
- ↑ حسین آقایی نیا. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص- جنایات). چاپ 5. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 349692
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 669544
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 669876
- ↑ رضا شکری و قادر سیروس. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوق کنونی (دکترین و رویه کیفری ایران). چاپ 8. مهاجر، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 804808
- ↑ فصلنامه رهنمون شماره 1 تابستان 1371. مدرسه عالی شهید مطهری، 1371. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 294228
- ↑ فصلنامه دیدگاههای حقوقی شماره 13 و 14 بهار و تابستان 1378. دانشکده علوم قضایی و خدمات اداری، 1378. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 318508
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 707356
- ↑ ایرج گلدوزیان. حقوق جزای اختصاصی (جرایم علیه تمامیت جسمانی- شخصیت معنوی- اموال و مالکیت- امنیت و آسایش عمومی) (علمی-کاربردی). چاپ 13. دانشگاه تهران، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 425984
- ↑ محمدهادی صادقی. حقوق جزای اختصاصی (جلد اول) (جرایم علیه اشخاص- صدمات جسمانی). چاپ 18. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 728348
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 709948
- ↑ حسین آقایی نیا. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص- جنایات). چاپ 5. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 351404
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 673220