رای دادگاه درباره اعمال حق تجدیدنظرخواهی (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۷۰۲۰۰۳۰۴)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۲۷۰۲۰۰۳۰۴
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۰۳/۱۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای کیفری
موضوعاعمال حق تجدیدنظرخواهی
قاضیحسین طالبی
احمد صلاحی
نبوی لاریمی

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره اعمال حق تجدیدنظرخواهی: حق تجدیدنظرخواهی حق واحدی است که توسط تجدیدنظرخواه و وکلای وی صورت می گیرد و برای وکلای وی حق جداگانه ای محسوب نمی گردد تا یکی از آن ها اعتراض و دیگری بر حق خود باقی بماند.

رأی دادگاه بدوی

حسب کیفرخواست دادسرای عمومی ناحیه چهار تهران خانم م.ق. فرزند ح. متهم است به توهین و فحاشی و تهدید نسبت به خانم ز.ن.، دادگاه با عنایت به شکایت شاکی خصوصی به نام ف.چ. در دعاوی فی مابین شوهر متهم با شوهر شاکی خصوصی به عنوان شاهد، صورت جلسه ها را امضاء نموده است؛ بنابر جهات مذکور دلایل موجود مفید ایجاد قطع و یقین بر انتساب بزه های منتسب را نمی کند لذا مستندا به ماده ۱۷۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی بر برائت متهم صادر و اعلام می گردد. رأی صادر شده ظرف مهلت بیست روز از تاریخ ابلاغ، قابل تجدیدنظرخواهی در محاکم تجدیدنظر استان تهران می باشد.

رئیس شعبه ۱۰۸۱ دادگاه عمومی جزایی تهران طالبی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی خانم ز.ن. فرزند ح. با وکالت اولیه آقایان ع.م. و ب.الف. و س.ب. که پس از تجدیدنظرخواهی خانم تجدیدنظرخواه در تاریخ ۱۰/۲/۹۲ وفق لایحه ثبت شده به شماره ۹۱۲ ۱۴۶ ۱۰/۲/۹۲ در دفتر دادگاه بدوی آقایان س.ب. و ب.الف. را عزل نموده است و در حال حاضر فقط آقای ع.م. وکیل وی می باشد نسبت به دادنامه شماره ۹۱۰۱۵۱۸ مورخ ۲۹/۱۱/۱۳۹۱ صادره از شعبه ۱۰۸۱ دادگاه عمومی جزایی تهران که به موجب آن در مورد شکایت تجدیدنظرخواه از تجدیدنظرخوانده دایر بر توهین و فحاشی و تهدید به لحاظ عدم وجود قطع و یقین بر انتساب بزه های مذکور را به تجدیدنظرخوانده رأی بر برائت وی صادر گردیده است با بررسی محتویات پرونده نظر به این که دادنامه تجدیدنظرخواسته در تاریخ ۱۵/۱۲/۹۱ به وکیل وقت تجدیدنظرخواه در دفتر دادگاه در صفحه ۷۳ پرونده ابلاغ شده است و شخصی به نام آقای ع.م. در تاریخ ۱۶/۱۲/۹۱ ضمن تقدیم وکالت از جانب تجدیدنظرخواهی طی لایحه ای تقاضای تجدیدنظرخواهی نموده است، مجددا آقای ب.الف. با تقدیم وکالت نامه در تاریخ ۲۷/۱۲/۹۱ لایحه تجدیدنظرخواهی را از جانب تجدیدنظرخواه تقدیم دادگاه نموده است (ص ۸۴ و ۸۵). صرف نظر از این که معلوم نیست چرا پرونده پس از تجدیدنظرخواهی به دادگاه ارسال نگردیده است در تاریخ ۴/۲/۱۳۹۲ آقای س.ب. با تقدیم فتوکپی مصدق وکالت نامه و طی لایحه ثبت شده به شماره ۹۲۰۰۱۰۵ مورخ ۴/۲/۱۳۹۲ با حق استرداد دعوی و انصراف و اعلام گذشت از شکایت و صلح و سازش تقاضای استرداد تجدیدنظرخواهی را نموده است سپس خانم تجدیدنظرخواه در تاریخ ۱۰/۲/۱۳۹۲ با عزل آقایان س.ب. و ب.الف. اعلام نموده است هم چنان بر تجدیدنظرخواهی باقی است و در تاریخ ۱۴/۲/۱۳۹۲ نیز لایحه ای دیگر تقدیم و تقاضای ادامه رسیدگی به تجدیدنظرخواهی را نموده است و سرانجام پرونده در تاریخ ۲۱/۲/۱۳۹۲ توسط دادگاه بدوی به دادگاه های تجدیدنظر استان تهران ارسال شده است. اینک با عنایت به مراتب مذکور از آن جایی که حق تجدیدنظرخواهی حق واحدی است که توسط تجدیدنظرخواه و وکلای وی صورت می گیرد و برای وکلای وی حق جداگانه ای محسوب نمی گردد تا یکی از آن ها اعتراض و دیگری بر حق خود باقی باشد و از آن جایی که احد از وکلای تجدیدنظرخواه در زمانی که هنوز عزل نگردیده بود با اختیار استرداد دعوی و انصراف و اعلام گذشت از شکایت و صلح و سازش تجدیدنظرخواهی موکل خویش را مسترد نموده است و تقاضای مجدد رسیدگی توسط تجدیدنظرخواه نیز خارج از موعد قانونی است بنابراین مستندا به ماده ۲۴۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری قرار رد درخواست تجدیدنظرخواهی صادر می گردد. این رأی قطعی است.

رئیس شعبه ۵۷ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه

صلاحی نبوی لاریمی

مواد مرتبط