رای دادگاه درباره تهدید (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۴۱۰۱۱۳۷)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۳۰۹۹۷۰۲۲۴۱۰۱۱۳۷
تاریخ دادنامه۱۳۹۳/۰۹/۱۷
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای کیفری
موضوعتهدید
قاضیعبدالعلی قنبری
حمیدرضا طایفی
اسدی

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره تهدید: درصورتی که تهدید منجر به ارتکاب جرمی شود، حتی اگر عنوان تهدید متفاوت از جرم ارتکابی باشد، صرفا نتیجه حاصله مورد حکم قرار می گیرد.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص اتهام متهمین ۱. م.، ۳۲ ساله، اهل و مقیم تهران، دایر به تخریب عمدی اتومبیل و تهدید با چاقو ۲. م.ج.، ۷۶ ساله، اهل الیگودرز و مقیم تهران، دایر به ایراد جرح عمدی بدنی و توهین با الفاظ رکیک و تهدید به ضررهای نفسی، موضوع شکایت آقای ح.، با عنایت به شکایت شاکی خصوصی و گزارش اولیه مرجع انتظامی و شهادت شهود و کیفرخواست صادره از دادسرای ناحیه ۱۸ تهران و دفاعیات بدون دلیل متهمین و سایر قرائن و امارات موجود در پرونده، به نظر بزهکاری شان محرز و مسلم بوده، لذا مستندا به مواد ۶۰۸ و ۶۶۹ و ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ و ماده ۷۰۹ قانون مجازات اسلامی ۱۳۹۲ متهم ردیف اول را به تحمل دو سال حبس بابت بزه تهدید و تحمل سه سال حبس بابت بزه تخریب و متهم ردیف دوم را به تحمل ۷۴ ضربه شلاق بابت بزه توهین و پرداخت یک درصد دیه کامل بابت جراحت مخاط لب بالا و تحمل دو سال حبس بابت بزه تهدید محکوم می نماید. رأی صادره حضوری و ظرف بیست روز پس از ابلاغ، قابل تجدیدنظر در دادگاه های تجدیدنظر استان تهران می باشد.

رئیس شعبه ۱۱۵۳ دادگاه عمومی جزایی تهران اسدی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در این پرونده آقای م. و م.ج. به طرفیت آقای ح. از دادنامه ۶۰۰۷۴۳-۲۲/۰۷/۹۳ شعبه ۱۱۵۳ دادگاه عمومی جزایی تهران تجدیدنظرخواهی نموده اند. به موجب دادنامه فوق الذکر برای م. از جهت جرم تخریب سه سال حبس و بابت جرم تهدید دو سال حبس و آقای م.ج. بابت جرم توهین به ۷۴ ضربه شلاق و بابت جرم ایراد صدمه بدنی عمدی به پرداخت دیه مقرره و به دو سال حبس بابت جرم تهدید حسب مواد استنادی قانون در دادنامه بدوی محکوم شده. حال با توجه به شکوائیه و استشهادیه موجود در پرونده و اظهارات شاکی و نظریه پزشکی قانونی و اظهارات آقای م. و آقای م.ج. و آقای ح.خ. از شهود در صفحه ۱۸ حکایت از این دارد فی مابین آقایان م. و آقای م.ج. درگیری به وجود آمده است و دو نفر از شهود در اظهارات اولیه گفته اند که آقای م. با تبر شیشه های وانت را خردکرده و به اطراف ماشین ضرر زده است و شاهد سوم اظهار کرده که فقط شاهد درگیری و خسارت وارد شدن بر ماشین بوده و شاکی هم در صفحه ۱۸ اعلام کرده: در جریان نزاع اخیر آقای م. به او حمله کرده فرزندش م.ج. با تبر و چاقو به او حمله کرده و پدرش با دادن تبر به دست م.ج. به من حمله کرد و من صحنه را ترک کردم ولی به جان ماشین افتاد. آقای م. گفته: شاکی او را تهدید کرد و درگیری ایجاد کرد و به من حمله کرد ولی پسرم رسید و درگیری پیش آمد و من او را نزدم و شلوغ شد و من حواسم نبود چی شد و من فحش نداده و تهدید نکردم. و آقای م.ج. منکر تخریب ماشین شده است و با چاقو تهدید نکرده. اولین شاهد آقای ب. اعلام کرده: م. با شاکی درگیر شد و با زنجیر و چاقو به شاکی حمله کرد ولکن آقای م.ج. از پشت سروصورت شاکی زده است و پسر با تبر به آقای ح. حمله کرد و او فرار کرد. آقای م.ج. با تبر به جان ماشین افتاد ولی فحش می دادند. با این ترتیب جرم تخریب ماشین توسط آقای م.ج. محرز می باشد و با استناد به ماده ۶۷۷ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ و با توجه به این که باید خسارت های وارده بر ماشین را با درخواست حقوقی توسط شاکی و صدور رأی حقوقی بپردازد و با توجه به سابقه با اختیارات حاصل از تبصره ۲ از ماده ۲۲ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب به شش ماه حبس محکوم می گردد. و اما جرم تهدید توسط آقای م.ج. با تبر و چاقو با توجه به این که به صورت تخریب ماشین تهدید اجرایی شده جرم مستقل تلقی نمی گردد و طبق بند یک از ب از ماده ۲۵۷ آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی راجع به آن نقض و طبق ماده ۱۷۷ قانون مذکور تبرئه می گردد. اما جرم آقای م. از جهت توهین با توجه به این که در درگیری مداخله کرده محرز می باشد و با توجه به کهولت سن ایشان به پرداخت یک میلیون ریال جزای نقدی حسب ماده ۶۰۸ قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۵ با اختیار حاصل از تبصره ۲ از ماده ۲۲ قانون تشکیل دادگاه های عمومی و انقلاب محکوم می گردد. و اما جرم تهدید توسط ایشان صورت نگرفته بلکه توسط پسرش انجام گرفته و طبق بند یک از قسمت ب از ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی مذکور رأی نقض و طبق ماده ۱۷۷ قانون مذکور تبرئه می گردد. و اما جرم ایراد صدمه بدنی عمدی با توجه به این که دارای دیه کمتر از خمس می باشد در اجرای بند دال از ماده ۲۳۲ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری قابل تجدیدنظرخواهی نبوده و رد می گردد و با ترتیب مذکور رأی صادره نسبت به موارد محکومیت آقای م. و آقای م.ج. طبق بند الف از ماده ۲۵۷ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور کیفری رأی تأیید می گردد. رأی قطعی است .

رئیس شعبه ۴۱ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه

قنبری طایفی