رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره فرجام خواهی نسبت به قرار ابطال دادخواست

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۱۰۶۱
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۶۸۰۱۰۶۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۰۷/۲۳
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۸ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعفرجام خواهی نسبت به قرار ابطال دادخواست
قاضیکریمپور نطنزی
عبدالعلی ناصح
حسن عباسیان

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره فرجام خواهی نسبت به قرار ابطال دادخواست: قرار ابطال دادخواست جزء قرارهای قابل فرجام خواهی نمیباشد.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای غ.ف. در تاریخ ۸۹/۶/۲۶ دادخواستی به طرفیت همسرش خانم الف.ح. به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش تقدیم نموده که شعبه دهم دادگاه عمومی تحت پرونده شماره ۱۵۲۰/۸۹ عهده دار رسیدگی شده است. خواهان در دادخواست تقدیمی توضیح داده که به موجب سند ازدواج شماره ۵۲۵۴ مورخ ۵۹/۲/۱۱ دفتر ازدواج شماره ۲۰۴ حوزه ثبتی تهران با صداقیه مبلغ سه میلیون ریال خوانده را به عقد دائمی و رسمی خود درآورده ام. زوجه از بدو ازدواج تاکنون مرا مورد آزار و اذیت قرار داده و به تعهدات خود توجهی نکرده و با همکاری بستگانش سعی نمودند با حیله و تقلب دختر ۱۵ ساله را با شرایط ۳۰سالگی به عقد من درآوردند و از زندگی من سوءاستفاده کرده و با سرقت و کلاهبرداری از شرکت آسانسور سازی میلیاردها تومان سوءاستفاده کردند و به حساب های بانک ها در داخل و خارج کشور واریز نمودند. در تاریخ ۸۹/۱/۲۵ با گرفتن جلب ساختگی توسط کلانتری ۱۱ مرا به زندان انداختند و حدود شش ماه حبس بودم. مجددا در تاریخ ۸۹/۴/۱ مرا به عنوان روانی با دست بند روانه پزشکی قانونی نمودند و هنوز تحت تعقیب قرار دارم. زوجه حدود پنج سال است خانه و کاشانه مرا ویرانه و ترک نموده و اینجانب تنها زندگی مینمایم با تعیین حقوق قانونی وی تقاضای طلاق دارم پرونده بدوا جهت برقراری صلح و سازش بین زوجین به شورای حل اختلاف ارجاع میگردد. زوجه طی لایحه ای به شورا اعلام میدارد اینجانب مدت سی سال با ایشان زندگی مشترک داشتم و حاصل این ازدواج چهار فرزند ده و بیست و بیست و شش و بیست و هشت ساله میباشد. همسرم مشکلات عدیدهای طی این مدت بوجود آورده و مدتی نیز در بیمارستان بستری بوده با این وصف به علت فرزندانم راضی به طلاق نیستم. اینکه زوج میگوید پنج سال است جدا از هم زندگی میکنیم صحت ندارد. وی حدود چهار ماه است خودش زندگش مشترک را ترک نموده است. شورا به علت عدم حصول نتیجه پرونده را به دادگاه اعاده مینماید. اولین جلسه رسیدگی دادگاه به تاریخ ۹۰/۱/۱۷ با حضور زوجین تشکیل میگردد. خواهان اظهار میدارد مدت ۳۱ سال است که خوانده به عقد دائمی بنده درآمده وحاصل این ازدواج چهار فرزند میباشد که یک فرزند به نام الف. ۱۱ ساله، صغیر است. مدت پنج سال است جدا از زوجه و فرزندانم زندگی میکنم. فعلا در هتل در یک اطاق مخروبه زندگی میکنم. خانه های مرا تصرف کرده و در متن لایحه توضیح داده ام. مهریه همسرم سه میلیون ریال بود و هر حقی که به وی تعلق بگیرد حاضرم بپردازم خوانده در مقام دفاع اظهار میدارد راضی به طلاق نیستم. ۱۵ساله بودم که به عقد خواهان درآمدم. مدت پنج سال است که همسرم مرا و فرزندانم را تنها گذاشته و هیچگونه نفقه ای نمیپردازد. اگر زوج اصرار به طلاق دارد باید از اول مهرماه ۸۵ نفقه من و فرزند صغیر را بپردازد. مهریه به نرخ روز و اجرت المثل را میخواهم جهیزیه در اسبابکشی از بین رفته است. از خرداد ۸۹ عملا از منزل خارج شده است. وقتی هم که با ما بود در یک اطاق جداگانه زندگی میکرد. گاهی بیرون غذا میخورد. دادگاه در این مرحله مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به داوری نموده که پس از تعیین داوران و طی تشریفات، نظر آنان که مفادا حکایت از عدم توفیق در ایجاد صلح و سازش بین زوجین دارد، ارائه میشود. قبل از آن دادگاه با توجه به عدم حضور زوج در جلسه توجیه داوری و عدم معرفی داور در تاریخ ۹۰/۵/۳ مقرر میدارد تا به زوج اخطار گردد در جلسه دادگاه حاضر والا قرار ابطال دادخواست صادر خواهد شد. پس از حضور زوج و معرفی داور دادگاه مبادرت به صدور قرار ارجاع امر به کارشناس جهت تعیین اجرت المثل و نفقه زوجه مینماید ولی نظر به اینکه زوج از تودیع هزینه کارشناسی امتناع نموده طی دادنامه شماره ۱۷۵۵ مورخ ۹۰/۱۰/۲۹ مستندا به ماده ۲۵۹ قانون آیین دادرسی مدنی قرار ابطال دادخواست خواهان را صادر مینماید. پس از ابلاغ این قرار به زوج، نامبرده مبادرت به تجدیدنظر خواهی نموده و در لایحه خود توضیح میدهد که زوجه توسط کلانتریها و وابستگانش مرا و فرزندانم را به ۷ ماه حبس و ۲۰ ضربه شلاق و ۲۵ روز بستری شدن در بیمارستان محکوم نموده و شکنجه داده و تمام اموالم را به تصرف درآوردهاند و خسارات زیادی از نظر روحی و روانی وارد نمودهاند. البته توضیحی در مورد علت عدم پرداخت هزینه کارشناسی نمیدهد. شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان گیلان تجدیدنظر خواهی آقای غ.ف. نسبت به دادنامه شماره ۱۷۵۵ مورخ ۹۰/۱۰/۲۹ شعبه دهم دادگاه عمومی رشت را وارد ندانسته و توضیح میدهد با توجه به قرار مورخ ۹۰/۱۰/۸ دادگاه بدوی به منظور تعیین اجرت المثل و نفقه ایام گذشته و فرزند مشترک، جلب نظر کارشناس ضرورت داشته و تجدیدنظر خواه با وجود ابلاغ قانونی ورقه اخطاریه (صفحه ۷۰) نسبت به تودیع دستمزد کارشناسی اقدام ننموده است فلذا طی دادنامه شماره ۱۲۱ مورخ ۹۱/۲/۳۰ رأی تجدیدنظرخواسته را تأیید مینماید. این دادنامه در تاریخ ۹۱/۴/۲۰ به زوج ابلاغ و نامبرده ظرف مهلت مقرر قانونی، اعتراض و دادخواست فرجامی خود را نسبت به دادنامه اخیر تقدیم نموده که پس از ثبت و تبادل لوایح جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است.هیئت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید پس از قرائت گزارش آقای مسعود کریمپور نطنزی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:

رأی شعبه دیوان عالی کشور

فرجام خواهی آقای غ.ف. نسبت به دادنامه شماره ۱۲۱ مورخ ۹۱/۲/۳۰ شعبه سیزدهم دادگاه تجدیدنظر استان که در مقام تأیید دادنامه شماره ۱۷۵۵ مورخ ۹۰/۱۰/۲۹ شعبه دهم دادگاه عمومی رشت اصدار گردیده و متضمن قرار ابطال دادخواست فرجام خواه به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش به لحاظ عدم تودیع هزینه کارشناسی است، قابلیت رسیدگی فرجامی را ندارد زیرا مستفاد از تلفیق مواد ۳۳۲ و ۳۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی دادنامه فرجام خواسته که از دادگاه تجدیدنظر استان در مقام تجدیدنظرخواهی بر تأیید قرار ابطال دادخواست صادره از دادگاه بدوی اصدار یافته از شمول قرارهای قابل فرجام مصرحه در بند ب ماده ۳۶۸ قانون مذکور خارج است بنابراین فرجام خواهی فرجام خواه قابلیت استماع و پذیرش و رسیدگی در دیوان عالی کشور را نداشته و

قرار رد آن صادر و اعلام میگردد.

رئیس شعبه ۸ دیوان عالی کشور-مستشار- عضو معاون

عباسیان - ناصح - کریمپور نطنزی

مواد مرتبط

جستارهای وابسته