بازداشت

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

در لغت: اسیر، بندی، توقیف، حبس، دستگیر، زندانی، گرفتار، محبوس ، منع، جلوگیری، نهی. بازداشت را

در حقوق: در الفاظ حقوقی مشخصا بازداشت را، جلوگیری از آزادی شخص یا مال معین دانسته‌اند.[۱] و حسب رشته به کار رفته دارای معانی مرتبط با خود می باشد. در آیین دادرسی کیفری، مقصود از بازداشت، سلب آزادی متهم است.[۲] در حقوق اساسی و حقوق جزا، منظور سلب آزادی اشخاص می باشد که ممکن است که قانونی یا غیر قانونی باشد. در اصطلاحات اجرایی ثبتی، " توقیف کردن اموال جهت اجرای مفاد سند" را بازداشت گویند.[۳]

رویه قضایی

منابع

  1. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 110468
  2. علی خالقی. نکته‌ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش‌های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4763732
  3. بند خ ماده یک آیین‌نامه اجرای مفاد اسناد رسمی لازم‌الاجراء و طرز رسیدگی به شکایت از عملیات اجرایی مصوب 1387