رای دادگاه درباره تأثیر محبوس بودن مدعی اعسار در پذیرش دعوی وی (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۹۹۰۰۴۹۸)

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۴۰۹۹۷۰۲۲۹۹۰۰۴۹۸
تاریخ دادنامه۱۳۹۴/۰۹/۲۵
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای کیفری
موضوعتأثیر محبوس بودن مدعی اعسار در پذیرش دعوی وی
قاضیمحمد علی بیک وردی
فتاحی
دادمهر

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره تأثیر محبوس بودن مدعی اعسار در پذیرش دعوی وی: صرف محبوس بودن مدعی اعسار بلحاظ جنبه عمومی جرم و محکومیت کیفری، مثبت اعسار وی نیست.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دادخواست تقدیمی خواهان آقای م.ن. به طرفیت خوانده آقای ف.ر. به خواسته اعسار و تقسیط محکوم به دادنامه شماره ۹۳۰۰۰۸۷۲، نظر به استماع اظهارات خواهان و استماع اظهارات شهود تعرفه شده خواهان و عدم علم و آگاهی برخی از آنان نسبت به موضوع، شهادت شهود از عداد دلایل مشارالیه خارج و مستندا به مواد ۱۹۴ و ۱۹۷ قانون آیین دادرسی دادگاههای و انقلاب در امور مدنی حکم به بی حقی خواهان صادر و اعلام می دارد. رای صادره حضوری و ظرف مهلت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان تهران می باشد .

رئیس شعبه ۱۰۵۱ دادگاه کیفری دو تهران-محمدعلی دادمهر

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

تجدیدنظرخواهی آقای م.ن. نسبت به دادنامه تجدیدنظرخواسته به شماره۹۴۰۰۰۵۴۷مورخ۱۳۹۴/۰۶/۲۱ صادره ازشعبه۱۰۵۱ دادگاه کیفری دو تهران که مشعربرصدورحکم بر بی حقی وی در دعوی مطروحه بخواسته اعسار ویا تقسیط محکوم به موضوع دادنامه شماره۹۳۰۰۰۸۷۲ بطرفیت تجدیدنظرخوانده آقای ف.ر. است، مالا وارد نیست. چه آنکه در رابطه با مدعیان اعسار دو گونه اشخاص متصوراند:۱)کسانیکه دعوی اعسارآنها مسبوق به مال نیست یعنی مالی یا وجهی تحصیل نکرده اند بلکه درنتیجه اموری مانند وقایع حقوقی ملزم به پرداخت مالی یا وجهی گشته اند. ۲)کسانیکه دعوی آنها مسبوق به مال است یعنی اموال و وجوهی را تحصیل کرده اند، لیکن به هنگام مطالبه مدعی بی چیزی و ناداری شده اند. بدیهی است برخلاف گروه نخست، دسته اخیر چون حالت سابقه نسبت به آنها تمکن و یسار است، لاجرم می بایست به وجه اطمینان آوری عدم توانایی مالی خودرا اثبات نمایند و نظر به اینکه درمانحن فیه به موجب دادنامه شماره ۹۳۰۰۰۸۲۷مورخ۱۳۹۳/۰۸/۰۷صادره ازشعبه۱۰۵۱ دادگاه عمومی جزائی سابق تهران مفروض این است که تجدیدنظرخواه در نتیجه اقدامات مجرمانه مبالغ معتنابهی را تحصیل نموده است. بر این مبنا دعوی وی مسبوق به مال تلقی و می بایست ناداری خود را مدلل نماید والا اقتضای امر استصحاب حالت سابقه وعدم اعتنا به نفی نافی خواهد بود. نظربه اینکه اقوی دلیل تجدیدنظرخواه دراثبات مدعای خود شهود تعرفه شده بوده و نظر به اینکه در موضوع شهادت بر اعسار بنابه قول فقهای خاصه و عامه، شهادت وقتی مسموع است که شاهد درمدت طولانی با مشهودله حشر و نشر داشته و به جزئیات زندگی اواحاطه کرده باشد، چه آنکه اعسار از امور خفیفه است و به سهولت دانسته نمیشود و نظر به اینکه درپرونده کار از مودای گواهی گواهان تعرفه شده این معنا حاصل نمیگردد. همچنین نظر به اینکه محبوس بودن تجدیدنظرخواه بلحاظ جنبه عمومی جرم ومحکومیت کیفری نیزنمی تواند بعنوان قرینه(حالیه)درکنارسایرقرائن (مقالیه) دلیلی برعسرت وبی چیزی وی به حساب آید، براین منوال دادگاه بارد تجدیدنظرخواهی به عمل آمده است دادنامه تجدیدنظرخواسته را با قید این تذکار که اقتصای امر درمانحن فیه صدورحکم بربطلان ورددعوی مطروحه بوده ونه حکم به بی حقی خواهان، با توجه به قسمت اخیر ماده ۳۵۸ قانون آئین دادرسی دادگاههای عمومی وانقلاب در امورمدنی، درنتیجه تایید واستوارمی نماید. این رای قطعی است.

شعبه ۷۰ دادگاه تجدیدنظر استان تهران - رئیس و مستشار

محمدعلی بیک وردی - ولی الله فتاحی

مواد مرتبط