رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ضمانت اجرای طرف دعوا قرار ندادن اشخاص ذینفع در دعوای حجر

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۱۰۰۵۱۵
شماره دادنامه۹۱۰۹۹۷۰۹۰۹۱۰۰۵۱۵
تاریخ دادنامه۱۳۹۱/۱۲/۰۶
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهشعبه ۳ دیوانعالی کشور
گروه رأیرای حقوقی
موضوعضمانت اجرای طرف دعوا قرار ندادن اشخاص ذینفع در دعوای حجر
قاضیحسن غفار پور
سواد کوهی فر

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره ضمانت اجرای طرف دعوا قرار ندادن اشخاص ذینفع در دعوای حجر: دادستان به محض اطلاع از حجر هر شخصی، باید آن را در مرجع ذی صلاح مطرح و درخواست رسیدگی به آن نماید و لزومی به طرفیت قراردادن افراد ذی نفع احتمالی در درخواست حجر نیست.

رأی خلاصه جریان پرونده

آقای ح.الف. به وکالت از خانم ها ل. و ی. ن. و ش.پ. به طرفیت آقا و خانم ها م.، ف.، و م. ن. به خواسته ۱- صدور حکم حجر ۲- صدور حکم بر ابطال نوشته عادی و قرارداد عادی تصمیمات و توافقات از تاریخ ۸۲/۲/۲۹ لغایت فوت، دادخواست تقدیم و به تاریخ ۸۷/۸/۲۹ ثبت می گردد. وکیل خواهان ها ضمن دادخواست توضیح داده مرحوم ف.ن. بر اساس مدارک مستند پزشکی، کپی مصدق نظریه پزشک فوق تخصص مغزی و مدارک مستند مضبوط در پرونده وی در بیمارستان م. در سه نوبت سکته مغزی و سه نوبت جراحی مغزی که منجر به فوت او گردید در زمان حیات خود پس از عارضه مغزی دچار اختلال در حافظه و اعمال عالیه مغزی می گردد که در این بین برادر وی بنام م. با سوء استفاده از این موقعیت بیماری حادث شده اقدام به اخذ امضاء ذیل دست نوشته عادی و قرارداد عادی تصمیمات و توافقات از وی می نماید و اقدام به معاملاتی می کند که نهایتا موجب تضییع حقوق موکلین را فراهم می نماید... ;. آقای الف. وکیل خواهان ها در لایحه مورخ ۸۸/۱/۲۹ با استناد مجدد به گواهی پزشکی فوق تخصص جراحی مغز و اعصاب و مدارک بالینی وی در بیمارستان م. اعلام داشته گروهی از دوستان و نزدیکان وی در جریان وضعیت بیماری او بوده اند و یک عدد CD و عکس ها از زندگی او در حال بیماری و محجوریت را تقدیم می نماید. دادگاه در تاریخ ۸۸/۱/۲۲ با حضور وکیل خواهان ها و خانم ی.ن. تشکیل و وکیل خواهان ها خواسته را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام وکسب نظریه پزشکی قانونی و استماع اظهارات شهود را مورد استدعا قرار می دهد. دادگاه نظریه پزشکی قانونی را استعلام و اداره پزشکی قانونی منطقه مرکزی در پاسخ مورخ ۸۸/۱/۳۰ اعلام می دارد استناد مدارک پزشکی ارائه شده آقای ف.ن. حداقل از ۸۲/۲/۲۹ تا زمان فوت به علت عوارض جسمی و روانی ناشی از فشار خون بالا و حوادث عروقی مغزی تحت درمان و مراقبت پزشکی بوده و در این دوران، برهه های اختلال حواس نیز داشته است. تثبیت و استمرار اختلال حواس از ۸۶/۷/۲۶ بوده است ;. وکیل خواهان ها در تاریخ ۸۸/۱/۳۱ طی لایحه ای اعلام داشته سوابق بیمارستانی مورث موکلین بیش از ۵۰۰ صفحه است و دوره استقرار اختلال حواس وی از تاریخ اولین سکته مرحوم لغایت فوت بوده و لذا تقاضای ارجاع به کمیسیون پزشکی قانونی می نماید. با ارجاع امر به کمیسیون پزشکی قانونی، جوابیه کمیسیون سه نفره پزشکی قانونی که در تاریخ ۸۸/۳/۱۲ با حضور همسر و دختر متوفی خانم ی.ن. تشکیل گردید حاکیست نظریه فعلی صرفا طبق مدارک موجود ارائه می گردد. بر این اساس نامبرده به دلیل سکته های مغزی مکرر و اختلال حواس دو نوبت در تاریخ های ۸۲/۲/۲۹ لغایت ۸۲/۳/۱۴ و ۸۳/۳/۱۸ لغایت ۸۲/۳/۲۷ و مجددا به دلیل تب و عوارض جسمانی در مرداد ۱۳۸۲نیز دو مرتبه بستری شده است. هر چند طبق گواهی پزشک معالج وضعیت اختلال حواس نام برده از بستری های فوق تا زمان فوت ادامه داشته است، لیکن به دلیل فقدان مستندات کافی اعلام تاریخ شروع و استمرار اختلال حواس و عدم توانایی اداره امور نامبرده قبل از مورخ ۸۶/۷/۲۶ ( آخرین پذیرش بیمارستانی منجر به فوت) نفیا و اثباتا مقدور نمی باشد ;. با اعتراض خواهان دادگاه به تاریخ ۸۸/۳/۲۶ موضوع را به کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی ارجاع و با تشکیل کمیسیون با حضور همسر وی در تاریخ ۸۸/۵/۲۰ نتیجه به شرح آتی اظهار می گردد حسب بررسی سوابق و مدارک پزشکی نامبرده از تاریخ ۸۲/۲/۲۹ (زمان بروز اولین حادثه عروقی مغز) تا زمان فوت دچار ضعف قوای عقلانی و مغزی به گونه ای بوده که توانایی اداره امور مالی و حقوقی خود را نداشته است و درحد سفاهت محسوب می گردد ;. وکیل خواهان ها در لایحه مورخ ۸۸/۶/۱۸ صدور حکم حجر را مورد استدعا قرارداده و نسبت به دیگر خواسته اعلام استرداد می نماید. دادگاه ختم رسیدگی را اعلام و به موجب دادنامه شماره ۱۲۲۷-۸۸/۶/۲۴ با توجه به محتویات پرونده از جمله نظریه کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی حکم به حجر مرحوم ف.ن. صادر و تاریخ آن را از ۸۲/۲/۲۹ اعلام می نماید و در خصوص دعوی خواهان ها به خواسته ابطال نوشته عادی نظر به استرداد آن، قرار ابطال دادخواست صادر می نماید. آقای ع.الف. به وکالت از م.، ف.، و م.ن. به طرفیت ل.، ی. و ش.ن. به خواسته واخواهی از دادنامه شماره ۱۲۲۷ به تاریخ ۸۸/۶/۲۴ صادره از شعبه ۴۵ دادگاه عمومی حقوقی در پرونده کلاسه ۸۷/۴۵/۲۰۵۵ درخواست رسیدگی کرده و عمده مطالب اعلامی اینکه مرحوم ف.ن. از ۸۲/۲/۲۹ تا زمان فوت معاملات عدیده با اشخاص نموده و ملکیت سینما ف. را در سال ۱۳۸۳ به دیگران واگذار و صورت جلسه مورخ ۸۲/۹/۷ که بین وراث تنظیم و امضاء گردیده به امضاء ایشان رسیده است. دادگاه در تاریخ ۸۹/۵/۱۰ با حضور وکیل واخواهان و وکیل واخواندگان و خانم ها ی.ن. و ش.پ. تشکیل و وکیل واخواهان دعوی را به شرح دادخواست تقدیمی اعلام و مطالب پیش گفته و توضیح داده و آقای الف.ش. وکیل واخواندگان در پاسخ اظهارداشته پرونده بالینی حدود هزار صفحه ای بدون هیچ گونه مداخله ای صرفا توسط کمیسیون مربوطه از بیمارستان و پزشکان معالج وی مطالبه و مورد بررسی قرار گرفته است. دادگاه طی دادنامه شماره ۱۵۴۸ مورخ ۸۹/۸/۴ با توجه به محتویات پرونده و نظر به اینکه دادنامه صادره بر اساس نظریه کمیسیون پنج نفره پزشکی قانونی صادر گردیده و این نظریه مصون از هرگونه اعتراض باقیمانده و با اوضاع و احوال قضیه و استشهادیه پیوستی منطبق می باشد و واخواه دلیل یا مدرکی که موجب خدشه در دادنامه واخواسته باشد ارائه ننموده ضمن رد واخواهی بنا به استدلال و مستندات مذکور در رأی واخواسته حکم به تأیید دادنامه معترض عنه صادر می نماید. آقای ع.الف. به وکالت از م.، ف. و م.ن. از این رأی تجدیدنظرخواهی کرده و شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر استان به موجب دادنامه شماره ۹۰۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۰۵۹۲-۹۰/۵/۱۵ نظر به اینکه تصویر بیع نامه ی پیوست لایحه ثبت شده به شماره ۱۷۱۲-۸۸/۶/۱۸ دفتر دادگاه بدوی که توسط وکیل تجدیدنظر خواندگان تسلیم گردیده است حکایت از فروش پلاک های فرعی یک تا شش از اصلی ۲۹۸۴ به آقای م.م. دارد که نام برده طرف دعوا قرار نگرفته است ;، دعوا را به کیفیت مطروحه قابل استماع ندانسته و با اعلام اینکه مورد اقتضای صدور قرار دارد دادنامه را واجد ایراد دانسته در نتیجه با نقض آن قرار رد دعوی خواهان های بدوی را صادر و اعلام می دارد. خانم ها ش.پ. و ی.ن. دادخواست فرجامی تقدیم و با اعلام اینکه خواهان صدور حکم محجوریت، تکلیفی در قراردادن افرادی غیر از ورثه بعنوان خوانده ندارد صدور قرار عدم استماع را فاقد وجاهت قانونی دانسته و نقض قرار را مورد تقاضا قرار می دهد. با ارسال پرونده به دیوان عالی کشور به موجب دادنامه شماره ۹۱/۲۷۷/۳ مقرر می گردد به تکلیف مقرر در ماده ۳۸۵ قانون آیین دادرسی مدنی تبادل لوایح انجام و نیز پرونده کلاسه ۸۷/۴۵/۲۰۵۵ پیوست سابقه شود پس از رفع نقص پرونده اعاده شده و در دستور کار این شعبه قرار می گیرد. سابقه به ضمیمه لوایحی که آقایان م.الف. و ر.الف. به وکالت از خانم ها ی. و ل.ن.و ش.پ. تقدیم نموده اند حین شور قرائت می شود.

رأی شعبه دیوان عالی کشور

با عنایت به اینکه درخواست صدور حکم به حجر ابتدائا از امور حسبی است نه ترافعی و طبق مواد ۱۲۱۹ الی ۱۲۲۲ از قانون مدنی و نیز ماده ۵۵ به بعد از قانون امور حسبی، دادستان و مقامات مذکور در موارد یاد شده به محض اطلاع از حجر فردی باید آن را در مرجع ذی صلاح مطرح و درخواست رسیدگی به آن کند و لزومی به طرفیت قراردادن افراد ذی نفع احتمالی در درخواست حجر نیست، لذا اعتراض فرجام خواهان وارد تشخیص و طبق بند ۳ ماده ۳۷۱ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی دادنامه فرجام خواسته به شماره ۹۰۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۰۵۹۲ نقض و در اجرای بند الف ماده ۴۰۱ از همین قانون پرونده جهت رسیدگی به شعبه صادر کننده رأی منقوض ارجاع می گردد.

رییس شعبه ۳ دیوان عالی کشور- مستشار

غفار پور - سواد کوهی فر

مواد مرتبط

جستارهای وابسته