رای دادگاه درباره اثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۱۷۵۱): تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{جعبه اطلاعات رای دادگاه تجدیدنظر (حقوقی)|شماره دادنامه=۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۱۷۵۱|تاریخ دادنامه=۱۳۹۲/۱۲/۱۱|نوع رأی=رأی شعبه|تاریخ شعبه=شعبه ۱۳ دادگاه تجدید نظر استان تهران|قاضی=سهراب شهمرادی{{سخ}}سید ابوالفضل حجازی فر{{سخ}}قاضی|موضوع=اثر خط زدن عبارت ب...» ایجاد کرد)
 
(افزودن فهرست مواد مرتبط و جستارهای وابسته و لینک کردن مواد و قانون ها و واژگان)
 
خط ۱: خط ۱:
{{جعبه اطلاعات رای دادگاه تجدیدنظر (حقوقی)|شماره دادنامه=۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۱۷۵۱|تاریخ دادنامه=۱۳۹۲/۱۲/۱۱|نوع رأی=رأی شعبه|تاریخ شعبه=شعبه ۱۳ دادگاه تجدید نظر استان تهران|قاضی=سهراب شهمرادی{{سخ}}سید ابوالفضل حجازی فر{{سخ}}قاضی|موضوع=اثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک}}'''چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره اثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک''': چنانچه عبارت "به حواله کرد" توسط صادرکننده در هنگام صدور چک خط بخورد، امکان ظهر نویسی چک به قصد انتقال به شخص ثالث از بین می رود.  
{{جعبه اطلاعات رای دادگاه تجدیدنظر (حقوقی)|شماره دادنامه=۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۱۷۵۱|تاریخ دادنامه=۱۳۹۲/۱۲/۱۱|نوع رأی=رأی شعبه|تاریخ شعبه=شعبه ۱۳ دادگاه تجدید نظر استان تهران|قاضی=سهراب شهمرادی{{سخ}}سید ابوالفضل حجازی فر{{سخ}}قاضی|موضوع=اثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک}}'''چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره اثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک''': چنانچه عبارت "به حواله کرد" توسط صادرکننده در هنگام صدور [[چک]] خط بخورد، امکان [[ظهرنویسی]] چک به [[قصد انشاء|قصد]] [[انتقال]] به [[شخص ثالث]] از بین می رود.  


== رأی دادگاه بدوی ==
== رأی دادگاه بدوی ==


در خصوص دعوی آقای م.م. فرزند ب. با وکالت آقای ع.الف. و خانم ن.ر. به طرفیت خواندگان ۱- م.ف. ۲- ق.ر. به خواسته معترض ثالث نسبت به اجرائیه شماره ۹۰/۴۷/۲۳۴/ج مورخ ۲۲/۹/۹۰ و تقاضای رسیدگی به صدور حکم بر ابطال دادنامه معترض عنه و محکومیت خواندگان به نحو تضامنی به پرداخت مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۶۵۰ ریال بابت چک شماره ۱۵۰۲۸۱ به انضمام خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ تقدیم دادخواست لغایت اجرای کامل دادنامه و کلیه خسارات دادرسی بدین توضیح وکیل خواهان ضمن حضور در جلسه دادگاه با ارائه دلایل و مستندات خویش تقاضای محکومیت خواندگان وفق دادخواست را نموده و بیان داشته مراتب اعتراض موکل خویش را نسبت به اجرائیه شماره ۹۰/۴۷/۱۲۴/ج صادره از این دادگاه را اعلام داشته چون خوانده ردیف اول به موجب دادنامه اجرائیه معترض عنه و اجرائیه صادره در کلاسه پرونده شماره ۹۰۰۷۵/۴۷ حکم به محکومیت خوانده ردیف دوم به استرداد ۲ فقره چک صادر گردیده اولا چک های مذکور در ید موکل اینجانب قرارگرفته و خوانده ردیف دوم در قبال بدهی خود به نامبرده چک های مذکور را به موکل داده ثانیا موکل چک ها را برگشت زده با این وصف تقاضای رسیدگی مورد استدعاست و دادگاه پس از جری تشریفات قانونی با تعیین وقت و دعوت از طرفین در جلسه مورخ ۲۵/۳/۹۲ وکیل خواهان در معیت خوانده م.ف. حاضر هر یک مطالبی را بیان نمودند که ضم پرونده می باشد که در جلسه فوق آقای م.ف. جهت ردّ ادعای خواهان استناد به گواهی گواهان نموده و دادگاه جهت احراز واقعیت و جلوگیری از تضییع حقوق احتمالی نامبرده قرار استماع گواهی گواهان را صادر و با تعیین وقت و به خوانده اخطار نموده که گواهان خود را به همراه خود بیاورد و دعوت از طرفین در جلسه مورخ ۱۳/۷/۹۲ وکلای خواهان علاوه بر حضور لایحه ای تقدیم دادگاه نمودند که ضم پرونده ها می باشد و خوانده م.ف. صرفا به ارسال لایحه اکتفا نموده و به علت مریضی خود تقاضای تجدید جلسه را نموده که دادگاه با تجدید جلسه موافق نبوده چون دلیل محکمه پسندی که در این خصوص ارائه نکرده تا مورد امعان نظر قرار گیرد صرف ارائه گواهی بیمارستان دلیل محسوب نمی شود علی حال توجها به محتویات پرونده و ملاحظه دلایل موجود و امعان نظر در دفاعیات خوانده م.ف. من حیث المجموع ادعای خواهان به اثبات می رسد و لذا دفاعیات خوانده ردیف اول مستند به توجیهات قانونی نبوده و ازنظر دادگاه مردود و غیر مقبول به نظر می رسد علی هذا با توجه به جامع اوراق پرونده و اظهارات و مدافعات وکیل خواهان و آقای م.ف. در جلسه دادرسی و مدارک استنادی آنان چون مستندات دعوی خواهان سه فقره چک بوده که اصالت چک ها با توجه به اقرار مشارالیه در ضمن مدافعاتش محرز بوده که از طرف نامبرده و در وجه آقای ق.ر. صادر و پس از ظهر نویسی از طرف شخص مذکور به خواهان انتقال یافته است چون خواهان دعوی اصلی دارنده اولیه چک امانی مذکور نبوده بلکه این چک ها از طریق ظهر نویس بوی واگذارشده لذا به لحاظ عدم وجود رابطه پایه ای یا معاملاتی بین وی و صادرکننده چک بین خوانده ردیف دوم و وجود رابطه برواتی بین آنان ایرادات و اعتراضات صادرکننده چک گرچه در مقابل دارنده اولیه آن قابلیت طرح و عنوان توجه را داشته ولی در مقابل خواهان دعوی اصلی با توجه به مجموع مقررات اسناد تجاری قانون تجارت قابل استناد نبوده و درنتیجه مراتب ادعای آقای م.ف. و مدافعات وی در زمینه چگونگی صدور چک مستند دعوی و معامله ای که چک مذکور در ارتباط با آن در وجه خوانده ردیف دوم صادر گردیده و عدم استحقاق دارنده اولیه در انتقال چک موردبحث به خواهان مؤثر مقام نبوده و قابلیت توجه و ترتیب اثر را نداشته و رفع مسئولیت وی در قبال خواهان دعوی اصلی نمی باشد و چون وجه چک مستند دعوی از طرف خواهان از بانک محال علیه مطالبه شده و به لحاظ عدم موجودی کافی منتهی به صدور گواهی عدم پرداخت گردیده است لذا به لحاظ وجود اصل چک در ید خواهان استحقاق مشارالیه در مطالبه وجه چک و اشتغال ذمه خواندگان ثالث و مدلل است ازآنجایی که از ناحیه خواندگان در قبال دعوی خواهان مدافعات مؤثر و موجهی به عمل نیامده است و دلیلی بر پرداخت دین و برائت ذمه خویش ارائه نشده است بنابراین دادگاه دعوی خواهان را وارد و موجه تشخیص و مستند. به مواد ۱۹۸، ۵۱۵، ۵۱۹، ۵۲۲ و ماده ۱۳۵ قانون مدنی اولا حکم به ابطال دادنامه و اجرائیه صادره ثانیا حکم به محکومیت تضامنی خواندگان به پرداخت مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۶۵۰ ریال بابت اصل خواسته به انضمام هزینه دادرسی، حق الوکاله وکیل طبق تعرفه قانونی، خسارت تأخیر از روز سررسید لغایت اجرای حکم منوط به پرداخت الباقی هزینه دادرسی از ناحیه خواهان می باشد رأی صادره نسبت به م.ف. حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان تهران و نسبت به خوانده دیگر پرونده غیابی محسوب و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین شعبه است.
در خصوص [[دعوی]] آقای م.م. فرزند ب. با [[وکالت]] آقای ع.الف. و خانم ن.ر. به طرفیت [[خوانده|خواندگان]] ۱- م.ف. ۲- ق.ر. به [[خواسته]] [[اعتراض شخص ثالث|معترض ثالث]] نسبت به [[اجراییه|اجرائیه]] شماره ۹۰/۴۷/۲۳۴/ج مورخ 1390/09/22 و تقاضای رسیدگی به صدور [[حکم]] بر [[ابطال]] [[دادنامه]] معترض عنه و محکومیت خواندگان به نحو [[مسئولیت تضامنی|تضامنی]] به پرداخت مبلغ 650.000.000 ریال بابت چک شماره ۱۵۰۲۸۱ به انضمام [[خسارت تأخير تأديه|خسارت تأخیر تأدیه]] از تاریخ تقدیم [[دادخواست]] لغایت اجرای کامل دادنامه و کلیه [[خسارت دادرسی|خسارات دادرسی]] بدین توضیح [[وکیل]] [[خواهان]] ضمن حضور در [[جلسه دادگاه]] با ارائه [[دلیل|دلایل]] و مستندات خویش تقاضای محکومیت خواندگان وفق دادخواست را نموده و بیان داشته مراتب [[اعتراض]] [[موکل]] خویش را نسبت به اجرائیه شماره ۹۰/۴۷/۱۲۴/ج صادره از این [[دادگاه]] را اعلام داشته چون خوانده ردیف اول به موجب دادنامه اجرائیه معترض عنه و اجرائیه صادره در کلاسه پرونده شماره ۹۰۰۷۵/۴۷ [[حکم]] به محکومیت خوانده ردیف دوم به استرداد ۲ فقره چک صادر گردیده اولا چک های مذکور در [[ید]] موکل اینجانب قرار گرفته و خوانده ردیف دوم در قبال [[بدهی]] خود به نامبرده چک های مذکور را به موکل داده ثانیا موکل چک ها را برگشت زده با این وصف تقاضای رسیدگی مورد استدعاست و دادگاه پس از جری تشریفات قانونی با تعیین وقت و دعوت از طرفین در جلسه مورخ 1392/03/25 وکیل خواهان در معیت خوانده م.ف. حاضر هر یک مطالبی را بیان نمودند که ضم پرونده می باشد که در جلسه فوق آقای م.ف. جهت ردّ [[ادعا|ادعای]] خواهان استناد به [[شهادت|گواهی]] [[شاهد|گواهان]] نموده و دادگاه جهت احراز واقعیت و جلوگیری از تضییع حقوق احتمالی نامبرده [[قرار]] استماع گواهی گواهان را صادر و با تعیین وقت و به خوانده اخطار نموده که گواهان خود را به همراه خود بیاورد و دعوت از طرفین در جلسه مورخ 1392/07/12 وکلای خواهان علاوه بر حضور لایحه ای تقدیم دادگاه نمودند که ضم پرونده ها می باشد و خوانده م.ف. صرفا به ارسال لایحه اکتفا نموده و به علت مریضی خود تقاضای [[تجدید جلسه]] را نموده که دادگاه با تجدید جلسه موافق نبوده چون دلیل محکمه پسندی که در این خصوص ارائه نکرده تا مورد امعان نظر قرار گیرد صرف ارائه گواهی بیمارستان دلیل محسوب نمی شود علی حال توجها به محتویات پرونده و ملاحظه دلایل موجود و امعان نظر در دفاعیات خوانده م.ف. من حیث المجموع ادعای خواهان به اثبات می رسد و لذا دفاعیات خوانده ردیف اول مستند به توجیهات قانونی نبوده و از نظر دادگاه مردود و غیر مقبول به نظر می رسد علی هذا با توجه به جامع اوراق پرونده و اظهارات و مدافعات وکیل خواهان و آقای م.ف. در [[جلسه دادرسی]] و مدارک استنادی آنان چون مستندات دعوی خواهان سه فقره چک بوده که اصالت چک ها با توجه به [[اقرار]] مشارالیه در ضمن مدافعاتش محرز بوده که از طرف نامبرده و در [[وجه]] آقای ق.ر. صادر و پس از ظهرنویسی از طرف [[شخص]] مذکور به خواهان انتقال یافته است چون خواهان دعوی اصلی [[دارنده چک|دارنده]] اولیه چک [[ودیعه|امانی]] مذکور نبوده بلکه این چک ها از طریق ظهرنویس به وی واگذار شده لذا به لحاظ عدم وجود رابطه پایه ای یا [[معامله|معاملاتی]] بین وی و صادرکننده چک بین خوانده ردیف دوم و وجود رابطه [[برات|برواتی]] بین آنان [[ایراد|ایرادات]] و اعتراضات صادرکننده چک گرچه در مقابل دارنده اولیه آن قابلیت طرح و عنوان توجه را داشته ولی در مقابل خواهان دعوی اصلی با توجه به مجموع مقررات [[اسناد تجاری]] [[قانون تجارت]] قابل استناد نبوده و در نتیجه مراتب ادعای آقای م.ف. و مدافعات وی در زمینه چگونگی صدور چک مستند دعوی و معامله ای که چک مذکور در ارتباط با آن در وجه خوانده ردیف دوم صادر گردیده و عدم استحقاق دارنده اولیه در انتقال چک مورد بحث به خواهان مؤثر مقام نبوده و قابلیت توجه و ترتیب اثر را نداشته و رفع [[مسئولیت]] وی در قبال خواهان دعوی اصلی نمی باشد و چون وجه چک مستند دعوی از طرف خواهان از بانک [[محال‌علیه|محال علیه]] [[مطالبه]] شده و به لحاظ عدم موجودی کافی منتهی به صدور [[گواهی عدم پرداخت]] گردیده است لذا به لحاظ وجود اصل چک در ید خواهان استحقاق مشارالیه در مطالبه وجه چک و اشتغال ذمه خواندگان ثالث و مدلل است از آنجایی که از ناحیه خواندگان در قبال دعوی خواهان مدافعات مؤثر و موجهی به عمل نیامده است و دلیلی بر پرداخت [[دیون|دین]] و [[برائت ذمه]] خویش ارائه نشده است بنابراین دادگاه دعوی خواهان را وارد و موجه تشخیص و مستند. به مواد [[ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی|۱۹۸]]، [[ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی|۵۱۵]]، [[ماده ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی|۵۱۹]]، [[ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی|۵۲۲]] [[قانون آیین دادرسی مدنی]] و [[ماده ۱۳۵ قانون مدنی|ماده ۱۳۵]] [[قانون مدنی ایران|قانون مدنی]] اولا حکم به ابطال دادنامه و اجرائیه صادره ثانیا حکم به محکومیت تضامنی خواندگان به پرداخت مبلغ 650.000.000 ریال بابت اصل خواسته به انضمام [[هزینه دادرسی]]، [[حق‌الوکاله|حق الوکاله]] وکیل طبق تعرفه قانونی، خسارت تأخیر از روز سررسید لغایت اجرای حکم منوط به پرداخت الباقی هزینه دادرسی از ناحیه خواهان می باشد [[رای دادگاه|رأی]] صادره نسبت به م.ف. حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از [[ابلاغ]] قابل اعتراض در [[دادگاه تجدیدنظر]] استان تهران و نسبت به خوانده دیگر پرونده [[رأی غیابی|غیابی]] محسوب و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل [[واخواهی]] در همین [[شعبه]] است.


رئیس شعبه ۴۷ دادگاه عمومی حقوقی تهران شهمرادی  
رئیس شعبه ۴۷ دادگاه عمومی حقوقی تهران شهمرادی  
خط ۹: خط ۹:
= رأی دادگاه تجدیدنظر استان =
= رأی دادگاه تجدیدنظر استان =


در خصوص تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه به طرفیت تجدیدنظر خوانده با وکالت آقای الف. نسبت به دادنامه شماره۹۲/۷۸۷ صادره از شعبه ۴۷ دادگاه عمومی تهران که به موجب آن حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ ۰۰۰/۰۰۰/۶۵۰ ریال و ابطال اجراییه و دادنامه معترض عنه به شرح دادنامه تجدیدنظر خواسته صادر گردیده است نظر به اینکه به حواله کرد صادر نگردیده است و صادرکنندگان آن با خط زدن حواله کرد آن اراده اش را بر عدم انتقال چک صادر و اعلام نموده است لذا دادگاه دارنده چک یا به عنوان معترض ثالث اجرایی و فصل اعتراض ثالث قانون آیین دادرسی مدنی که از دادنامه صادره به حقوق وی به کیفیت مطروحه در پرونده محاکماتی خللی وارد گردیده باشد ندانسته مآلا دادگاه اعتراض معترض را منطبق بر بندهای ج و ه ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی دانسته درنتیجه دادگاه مستندا به ماده ۳۵۸ همان قانون ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته قرار ردّ دعوی خواهان بدوی را صادر و اعلام می دارد این رأی قطعی است.  
در خصوص [[تجدیدنظر خواهی|تجدیدنظرخواهی]] تجدیدنظرخواه به طرفیت تجدیدنظر خوانده با وکالت آقای الف. نسبت به دادنامه شماره۹۲/۷۸۷ صادره از شعبه ۴۷ [[دادگاه عمومی]] تهران که به موجب آن حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ 650.000.000 ریال و ابطال اجراییه و دادنامه معترض عنه به شرح دادنامه تجدیدنظر خواسته صادر گردیده است نظر به اینکه به حواله کرد صادر نگردیده است و صادرکنندگان آن با خط زدن حواله کرد آن اراده اش را بر عدم انتقال چک صادر و اعلام نموده است لذا دادگاه دارنده چک یا به عنوان معترض ثالث اجرایی و فصل اعتراض ثالث قانون آیین دادرسی مدنی که از دادنامه صادره به حقوق وی به کیفیت مطروحه در پرونده محاکماتی خللی وارد گردیده باشد ندانسته مآلا دادگاه اعتراض معترض را منطبق بر بندهای ج و ه [[ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده ۳۴۸]] قانون آیین دادرسی مدنی دانسته در نتیجه دادگاه مستندا به [[ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده ۳۵۸]] همان قانون ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته [[قرار رد دعوا|قرار ردّ دعوی]] خواهان بدوی را صادر و اعلام می دارد این رأی [[رأی قطعی|قطعی]] است.  


رئیس شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه
رئیس شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه


حجازی فر قاضی  
حجازی فر قاضی  
== مواد مرتبط ==
* [[ماده ۱۳۵ قانون مدنی|ماده 135 قانون مدنی]]
* [[ماده ۱۹۸ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 198 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 348 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 358 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 515 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[ماده ۵۱۹ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 519 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[ماده ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 522 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[قانون تجارت]]
== جستارهای وابسته ==
* [[اعتراض شخص ثالث]]
* [[چک]]
* [[دارنده چک]]
* [[اجراییه]]


[[رده:آراء و دادنامه های حقوقی صادره از دادگاه در سال ۱۳۹۲]]
[[رده:آراء و دادنامه های حقوقی صادره از دادگاه در سال ۱۳۹۲]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۲ فوریهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۴۴

رای دادگاه تجدیدنظر شماره
شماره دادنامه۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۳۰۱۷۵۱
تاریخ دادنامه۱۳۹۲/۱۲/۱۱
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعدادگاه تجدیدنظر استان
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک
قاضیسهراب شهمرادی
سید ابوالفضل حجازی فر
قاضی

چکیده دادنامه و رای دادگاه درباره اثر خط زدن عبارت به حواله کرد از روی چک: چنانچه عبارت "به حواله کرد" توسط صادرکننده در هنگام صدور چک خط بخورد، امکان ظهرنویسی چک به قصد انتقال به شخص ثالث از بین می رود.

رأی دادگاه بدوی

در خصوص دعوی آقای م.م. فرزند ب. با وکالت آقای ع.الف. و خانم ن.ر. به طرفیت خواندگان ۱- م.ف. ۲- ق.ر. به خواسته معترض ثالث نسبت به اجرائیه شماره ۹۰/۴۷/۲۳۴/ج مورخ 1390/09/22 و تقاضای رسیدگی به صدور حکم بر ابطال دادنامه معترض عنه و محکومیت خواندگان به نحو تضامنی به پرداخت مبلغ 650.000.000 ریال بابت چک شماره ۱۵۰۲۸۱ به انضمام خسارت تأخیر تأدیه از تاریخ تقدیم دادخواست لغایت اجرای کامل دادنامه و کلیه خسارات دادرسی بدین توضیح وکیل خواهان ضمن حضور در جلسه دادگاه با ارائه دلایل و مستندات خویش تقاضای محکومیت خواندگان وفق دادخواست را نموده و بیان داشته مراتب اعتراض موکل خویش را نسبت به اجرائیه شماره ۹۰/۴۷/۱۲۴/ج صادره از این دادگاه را اعلام داشته چون خوانده ردیف اول به موجب دادنامه اجرائیه معترض عنه و اجرائیه صادره در کلاسه پرونده شماره ۹۰۰۷۵/۴۷ حکم به محکومیت خوانده ردیف دوم به استرداد ۲ فقره چک صادر گردیده اولا چک های مذکور در ید موکل اینجانب قرار گرفته و خوانده ردیف دوم در قبال بدهی خود به نامبرده چک های مذکور را به موکل داده ثانیا موکل چک ها را برگشت زده با این وصف تقاضای رسیدگی مورد استدعاست و دادگاه پس از جری تشریفات قانونی با تعیین وقت و دعوت از طرفین در جلسه مورخ 1392/03/25 وکیل خواهان در معیت خوانده م.ف. حاضر هر یک مطالبی را بیان نمودند که ضم پرونده می باشد که در جلسه فوق آقای م.ف. جهت ردّ ادعای خواهان استناد به گواهی گواهان نموده و دادگاه جهت احراز واقعیت و جلوگیری از تضییع حقوق احتمالی نامبرده قرار استماع گواهی گواهان را صادر و با تعیین وقت و به خوانده اخطار نموده که گواهان خود را به همراه خود بیاورد و دعوت از طرفین در جلسه مورخ 1392/07/12 وکلای خواهان علاوه بر حضور لایحه ای تقدیم دادگاه نمودند که ضم پرونده ها می باشد و خوانده م.ف. صرفا به ارسال لایحه اکتفا نموده و به علت مریضی خود تقاضای تجدید جلسه را نموده که دادگاه با تجدید جلسه موافق نبوده چون دلیل محکمه پسندی که در این خصوص ارائه نکرده تا مورد امعان نظر قرار گیرد صرف ارائه گواهی بیمارستان دلیل محسوب نمی شود علی حال توجها به محتویات پرونده و ملاحظه دلایل موجود و امعان نظر در دفاعیات خوانده م.ف. من حیث المجموع ادعای خواهان به اثبات می رسد و لذا دفاعیات خوانده ردیف اول مستند به توجیهات قانونی نبوده و از نظر دادگاه مردود و غیر مقبول به نظر می رسد علی هذا با توجه به جامع اوراق پرونده و اظهارات و مدافعات وکیل خواهان و آقای م.ف. در جلسه دادرسی و مدارک استنادی آنان چون مستندات دعوی خواهان سه فقره چک بوده که اصالت چک ها با توجه به اقرار مشارالیه در ضمن مدافعاتش محرز بوده که از طرف نامبرده و در وجه آقای ق.ر. صادر و پس از ظهرنویسی از طرف شخص مذکور به خواهان انتقال یافته است چون خواهان دعوی اصلی دارنده اولیه چک امانی مذکور نبوده بلکه این چک ها از طریق ظهرنویس به وی واگذار شده لذا به لحاظ عدم وجود رابطه پایه ای یا معاملاتی بین وی و صادرکننده چک بین خوانده ردیف دوم و وجود رابطه برواتی بین آنان ایرادات و اعتراضات صادرکننده چک گرچه در مقابل دارنده اولیه آن قابلیت طرح و عنوان توجه را داشته ولی در مقابل خواهان دعوی اصلی با توجه به مجموع مقررات اسناد تجاری قانون تجارت قابل استناد نبوده و در نتیجه مراتب ادعای آقای م.ف. و مدافعات وی در زمینه چگونگی صدور چک مستند دعوی و معامله ای که چک مذکور در ارتباط با آن در وجه خوانده ردیف دوم صادر گردیده و عدم استحقاق دارنده اولیه در انتقال چک مورد بحث به خواهان مؤثر مقام نبوده و قابلیت توجه و ترتیب اثر را نداشته و رفع مسئولیت وی در قبال خواهان دعوی اصلی نمی باشد و چون وجه چک مستند دعوی از طرف خواهان از بانک محال علیه مطالبه شده و به لحاظ عدم موجودی کافی منتهی به صدور گواهی عدم پرداخت گردیده است لذا به لحاظ وجود اصل چک در ید خواهان استحقاق مشارالیه در مطالبه وجه چک و اشتغال ذمه خواندگان ثالث و مدلل است از آنجایی که از ناحیه خواندگان در قبال دعوی خواهان مدافعات مؤثر و موجهی به عمل نیامده است و دلیلی بر پرداخت دین و برائت ذمه خویش ارائه نشده است بنابراین دادگاه دعوی خواهان را وارد و موجه تشخیص و مستند. به مواد ۱۹۸، ۵۱۵، ۵۱۹، ۵۲۲ قانون آیین دادرسی مدنی و ماده ۱۳۵ قانون مدنی اولا حکم به ابطال دادنامه و اجرائیه صادره ثانیا حکم به محکومیت تضامنی خواندگان به پرداخت مبلغ 650.000.000 ریال بابت اصل خواسته به انضمام هزینه دادرسی، حق الوکاله وکیل طبق تعرفه قانونی، خسارت تأخیر از روز سررسید لغایت اجرای حکم منوط به پرداخت الباقی هزینه دادرسی از ناحیه خواهان می باشد رأی صادره نسبت به م.ف. حضوری و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل اعتراض در دادگاه تجدیدنظر استان تهران و نسبت به خوانده دیگر پرونده غیابی محسوب و ظرف مدت بیست روز پس از ابلاغ قابل واخواهی در همین شعبه است.

رئیس شعبه ۴۷ دادگاه عمومی حقوقی تهران شهمرادی

رأی دادگاه تجدیدنظر استان

در خصوص تجدیدنظرخواهی تجدیدنظرخواه به طرفیت تجدیدنظر خوانده با وکالت آقای الف. نسبت به دادنامه شماره۹۲/۷۸۷ صادره از شعبه ۴۷ دادگاه عمومی تهران که به موجب آن حکم به محکومیت تجدیدنظرخواه به پرداخت مبلغ 650.000.000 ریال و ابطال اجراییه و دادنامه معترض عنه به شرح دادنامه تجدیدنظر خواسته صادر گردیده است نظر به اینکه به حواله کرد صادر نگردیده است و صادرکنندگان آن با خط زدن حواله کرد آن اراده اش را بر عدم انتقال چک صادر و اعلام نموده است لذا دادگاه دارنده چک یا به عنوان معترض ثالث اجرایی و فصل اعتراض ثالث قانون آیین دادرسی مدنی که از دادنامه صادره به حقوق وی به کیفیت مطروحه در پرونده محاکماتی خللی وارد گردیده باشد ندانسته مآلا دادگاه اعتراض معترض را منطبق بر بندهای ج و ه ماده ۳۴۸ قانون آیین دادرسی مدنی دانسته در نتیجه دادگاه مستندا به ماده ۳۵۸ همان قانون ضمن نقض دادنامه تجدیدنظر خواسته قرار ردّ دعوی خواهان بدوی را صادر و اعلام می دارد این رأی قطعی است.

رئیس شعبه ۱۳ دادگاه تجدیدنظر استان تهران مستشار دادگاه

حجازی فر قاضی

مواد مرتبط

جستارهای وابسته