رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره احراز عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور شماره ۹۵۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۰۱۵
شماره دادنامه۹۵۰۹۹۷۰۹۰۶۱۰۰۰۱۵
تاریخ دادنامه۱۳۹۵/۰۱/۲۸
نوع رأیرأی شعبه
نوع مرجعشعبه دیوان عالی کشور
شعبهانتقالی
گروه رأیرای حقوقی
موضوعاحراز عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک
قاضیحمیدرضاموحدی
عنایت حیاتی

رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره احراز عسر و حرج زوجه در زندگی مشترک: گذشت زوجه از تمامی حقوق مالی خود اعم از مهریه، نفقه، اجرت المثل، شرط تنصیف اموال و تعهد به استرداد آنچه قبلا دریافت نموده است، عرفا دلالت بر کراهت شدید وی داشته و می تواند مثبت وجود عسر و حرج در دوام زوجیت باشد.

رأی خلاصه جریان پرونده

شرح محتویات پرونده همان است که در ذیل دادنامه شماره ۶۵۴-۹۲/۷/۲۷ و ۲۲۱ ۹۴/۴/۱۳ این شعبه منعکس می باشد. ماحصل آن دلالت دارد که خانم ل. الف. به عنوان خواهان باوکالت خانم م. ط. در تاریخ ۹۰/۵/۲۵ دادخواستی به خواسته صدور گواهی عدم امکان سازش (طلاق) به علت عسر و حرج با احتساب خسارات دادرسی ، حق الوکاله وکیل به طرفیت خوانده آقای الف. ج. تقدیم و توضیح داده است. به موجب عقدنامه شماره ...-۷۸/۵/۲۸ دفترشماره ... با خوانده عقدازدواج دائم منعقد کرده ایم. حاصل این ازدواج یک پسر دوازده ساله است. نظر به عدم حصول توافق اخلاقی در استمرار زندگی مشترک و سوءرفتار و سوء شهرت زوج،عدم ثبات اخلاقی، رفتار و گفتار غیراخلاقی و تهدیدآمیز توهین و اهانت ایشان به اینجانب و خانواده ام واعتیاد ایشان به مواد مخدر که دوام زوجیت موجب عسروحرج اینجانب شده است که این موارد با شهادت شهود قابلیت اثبات دارد. به استناد ماده ۱۱۳۰ قانون مدنی و تبصره ذیل آن رسیدگی و صدور حکم به شرح خواسته مورد استدعاست. پرونده در شعبه اول دادگاه عمومی زرقان مورد رسیدگی قرار گرفته است. وقت رسیدگی به تاریخ ۹۰/۷/۱۳ تعیین شده است. خواهان و وکیل نامبرده و خوانده دعوی حضور یافته اند. وکیل خواهان اظهار داشته خواسته به شرح دادخواست تقدیمی است. لایحه ای تقدیم نموده ام که مطالبم به شرح آن است خواهان اظهار داشته نسبت به مهریه سابقا طرح دعوی نموده ام . حکم قطعی خوانده به نحو تقسیط صادر شده است که در حال اجراست. نسبت به اجرت المثل نیز سابقا طرح دعوی نموده ام حکم به محکومیت خوانده صادر شده است یک فرزند مشترک ۱۳ ساله دارم. با خوانده زندگی می کند. نامبرده اجازه دیدن او را به من نمی دهد. خوانده هیچ نفقه ای به بنده نپرداخته است و مطالبه تمام مورد فوق را دارم. خوانده اظهار داشته درخصوص نفقه ادعای خواهان کذب محض است. نامبرده هیچ تمکینی از بنده در مقام زوج ندارد و در این خصوص حکم قطعی دادگاه تجدیدنظر مبنی بر الزام به تمکین صادر شده است. بنده در حال پرداخت مهریه هستم و اجرت المثل را برابر حکم دادگاه پرداخت خواهم کرد و به هیچ وجه حاضر به طلاق همسرم نیستم. ضمنا وکیل خواهان به شرح لایحه تقدیمی به جهات ذیل جهت اثبات عسر و حرج استناد کرده است. که اختصارا به آنها اشاره می گردد.۱- زوج ازهمان ابتدای زندگی مشترک سوء رفتار داشته تعادل روحی و روانی ندارد شخص بسیار عصبی ،بداخلاق ،بددهن،فحاش و معتاد به مواد مخدر و مشروبات الکلی ،بیکار و حامل ونگهدارنده اسلحه سرد و گرم می باشد ۲- مرتبا موکل را کتک کاری و در خانه حبس می نماید ۳- منزلی که به عنوان منزل مشترک بوده یک اطاق بدون هیچگونه امکانات بهداشتی ،حمام ،دستشوئی و فاقد آب گرم می باشد. موکله برای حمام ناچارا به حمام عمومی می رود یا منزل همسایه ها و یا منزل پدرش ۴- به علت اعتیاد به مواد مخدر عدم تعادل روحی و روانی و سوءرفتار و عصبی بودن...شغل خود را در دامداری پدرش و بعد از آن در قصابی پدرش از دست داد. و اکنون ۵ سال است که بیکار است. ۵- مدت ۵ ماه است که به موکل اجازه دیدن فرزند مشترک را نمی دهد. ۶- در طول زندگی مشترک تاکنون نفقه همسرش را نپرداخته است ۷- سوءاستفاده جنسی از زوجه، سپس دادگاه دستور تعیین و معرفی داوران توسط زوجین را صادر کرده است با معرفی داوران و تفهیم مراتب داوری آقای ر. الف. داور زوجه اعلام داشته با توجه به تلاش و کوشش اینجانب جهت سازش و عدم نتیجه نظرم به جدائی نامبرده از همسرش می باشد. داور زوج آقای t. ج. نیز اعلام داشته دارای یک فرزند مشترک هستند. اختلاف زوجین باعث مشکلات روحی فراوانی شده زوج ادعا دارد. اظهارات زوجه بیهوده می باشد. و به هیچ عنوان حاضر به جدائی نمی باشد. و متأسفانه زوجه نیز به هیچ عنوان راضی به ادامه زندگی مشترک نمی باشد. سپس دادگاه جهت ارائه دلیل عسروحرج و تحقیق از شهود وقت رسیدگی مجددتعیین نموده است. به تاریخ ۹۱/۵/۴ تعیین وقت گردیده است وکیل خواهان ضمن تکرار مطالب قبلی اظهار داشته گواهان خواهان برادران وی هستند که حاضر هستند.زوج اظهار داشته. شهود دروغ می گویند. من اعتیاد ندارم و هرساعتی که دادگاه بگوید حاضرم به پزشک معرفی شوم بنده فقط یک کشیده به خانم ل. الف. زدم. این کشیده را در سال ۸۹ به وی زدم چون به روی من برگشت و فحش داد. و ضرب و جرح همین یک مورد بوده است و بحث داشته ایم و سروصدا کرده ایم. چون خانواده اش به رخ من کشید در مورد تهدید و توهین من شب عید گل گرفتم و رفته ام درب منزل را بسته است. درمورد اعتیاد قبول ندارم. در مورد نفقه پدرم گاوداری صنعتی دارد. و خانه ام کامل است قصابی داشتم دوسال است بسته ام و تنها شترکش منطقه بودم در حال حاضر مدیر تالار ویلا در دو کیلومتری شهر شاغل هستم ولی حقوقی نمی گیرم قرار شد وسایل از کار فرما و کار از من باشد. تا ببینم چه میشود و قبلا هم خرید و فروش دام داشتم در مورد اخذ پول از پدرش یک روز مشکل داشتیم و از پدرش ده هزار تومان قرض گرفت دادگاه از دو تن گواهان که برادران خواهان هستند به نامهای یدا... الف. و ع. الف. . نامبردگان به ضرب و جرح خواهان توسط زوج ادای شهادت نموده اند دادگاه سپس با ختم رسیدگی به شرح دادنامه شماره ۸۷۵-۹۱/۵/۱۰ با احراز عسروحرج حکم به مطلقه نمودن زوجه صادر می نماید. با اعتراض تجدیدنظرخواهی محکوم علیه شعبه ۲۲ دادگاه تجدیدنظر استان فارس که حسب ارجاع عهده دار رسیدگی گردیده است. مطابق دادنامه شماره ۸۳۰-۹۱/۸/۳۰ با استدلالات مندرج در رأی و عدم احراز عسر و حرج به استناد ماده ۳۵۸ قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی با نقض رأی بدوی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر می نماید .با اعتراض فرجام خواهی خواهان این شعبه طی دادنامه شماره فوق الذکر با این استدلال که ۱-اقتضاء داشت با توجه به ادعای مبتلا بودن زوج به اعتیاد نامبرده به پزشکی قانونی معرفی تست لازم معمول و نتیجه اعلام شود. ۲- با ارجاع امر به واحد مددکار اجتماعی یا حوزه انتظامی ذی ربط درخصوص صحت وسقم موضوع مزبور تحقیقات لازم معمول شود. ۳- در موارد مراجعه زوج به درب منزل پدر عیالش وادای کلمات اهانت آمیز. .. از والدین زوجه و یا همسایگان تحقیق مقتضی معمول گردد. ۴- در مورد اشتغال زوج و نیز کسب درآمد نیز به طریق مقتضی تحقیق شود. با نقض رأی فرجام خواسته رسیدگی مجدد را به همان دادگاه صادر کننده رأی منقوض محول می نماید. با اعاده پرونده دادگاه به شرح تصمیم مورخ ۹۲/۸/۲۰ دستوراتی در راستای نواقص مذکور صادر و اجرای آن را نیابتا به محکمه بدوی محول می گردد ودادگاه نیز اقدام مقتضی معمول می نماید. گزارش مورخ ۹۲/۹/۲۷ مأمور کلانتری در مورد تحقیق پیرامون نحوه امرار معاش و کسب درآمد زوجه حاکی است که حسب اظهار خانمی به نام l. ج. g. الف. مدت سه سال و ۶ ماه است درمنزل پدرشان سکونت دارد. و مخارج او را پدرش تهیه می کند و شوهرش در این مدت هیچگونه خرج و مخارجی به ایشان پرداخت نکرده است و در مورد مراجعه زوج به درب منزل پدرخانمش نیز از والدین زوجه تحقیق و نامبردگان فحاشی و اهانت و حرفهای رکیک توسط زوج و مراجعه به درب منزل را تصدیق کرده اند. ضمنا گزارش مأمور دیگری به همان تاریخ حاکی است که درخصوص تحقیق پیرامون وضعیت زوج و ابتلا نامبرده به اعتیاد به محل سکونت مراجعه و شخصی به نام غ. ج. ۳۸ ساله اظهار داشته بنده مدت ۳ سال است که آقای الف. ج. را می شناسم و کاملا با وضعیت زندگی نامبرده با اطلاع هستم و هیچگونه اعتیادی به مواد مخدر ندارد. آقایان س. ج.ت. و ک. ج. وکلای پایه یکم دادگستری با ارائه وکالت نامه از جانب تجدیدنظر خواه آقای الف. ج. اعلام وکالت نموده اند و با تقدیم لایحه ای تأیید رأی بدوی را خواستار شده اند. ضمنا گزارش پزشکی قانونی نیز حاکی است که آزمایش مواد مخدر زوج منفی می باشد. ص ۱۴۰ با انجام نیابت و اعاده پرونده مجددا به شرح تصمیم مورخ ۹۲/۱/۳۱ مقرر گردیده که پرونده به محکمه بدوی اعاده تا با معرفی زوجین نظر مددکار اجتماعی اخذ شود. در ضمن به طریق مقتضی پیرامون اشتغال زوج و منبع کسب درآمد نامبرده تحقیق لازم معمول گردد. دادگاه نیز مراتب را به مرجع انتظامی اعلام و گزارش مأمورین حاکی است که اهالی و مجاورین اظهار داشتند آقای الف. ج. در گاوداری پدرش مشغول به کار است ماهیانه حدود ششصدهزارتومان دریافت می کند و بیمه نیز می باشد. و مدتی است نیز به شغل تولید موزائیک در کارگاه موزائیک زنی مشغول بکار است و ماهانه حدود یک میلیون تومان درآمد دارد. گزارش مرکز مشاوره بهزیستی نیز اخذ و به شرح ص ۱۵۸ پیوست پرونده می باشد با ذکر کلی گوئی به بیان علل اختلاف طرفین پرداخته شده است. با اعاده پرونده مجددا دادگاه در تاریخ ۹۲/۵/۲۵ با توجه به اینکه در نظریه مددکار اجتماعی به سوءظن و بدبینی زوج اشاره شده مقررگردیده که با هزینه تجدیدنظرخواه به پزشکی قانونی معرفی تا در خصوص وضعیت روانی وی ،بدبینی وسوءظن معاینات لازم صورت داده و نتیجه را اعلام دارند گزارش مدیر کل پزشکی قانونی استان فارس دلالت دارد که براساس معاینات انجام شده و تستهای متعدد روانشناختی در حال حاضر مبتلا به تکانشگری و پرخاشگری می باشد. که روابط خانوادگی را دچار تنش می نماید و حداقل به مدت یک سال تحت ویزیت دوره ای و منظم روانپزشک از داروهای مناسب استفاده نماید ص ۱۶۹ سپس دادگاه با ختم رسیدگی طی دادنامه شماره ۱۰۶۰-۹۳/۸/۲۶ با این استدلال که نظریه پزشکی قانونی به تنهائی حاکی از عسر و حرج تجدیدنظر خوانده در ادامه زندگی مشترک است و با اصلاحاتی دائر بر اینکه ۱- در صورت امتناع خوانده به اجرای صیغه طلاق به سردفتر مرجوع نمایندگی اعطاء می گردد ۲- حق ملاقات خواهان با فرزند مشترک هر هفته جمعه ها از ساعت ۸ صبح تا بیست بعد از ظهر تعیین می گردد ۳- نوع طلاق در صورت بذل مال از ناحیه خواهان خلع اعلام میشود. ۴- اجرای صیغه طلاق منوط به ارائه گواهی عدم بارداری است ۵- اعتبار حکم صادره شش ماه از تاریخ ابلاغ رأی فرجامی یا انقضاء مهلت فرجام خواهی است رأی بدوی را تأیید می نماید. با اعتراض فرجام خواهی وکلاء محکوم علیه پرونده به دیوان عالی کشور و حسب دستور به این شعبه ارجاع شده است. این شعبه: نیز طی دادنامه مذکور در فوق و به لحاظ جهات مندرج در آن با نقض رأی رسیدگی مجدد در شعبه هم عرض دادگاه صادر کننده حکم منقوض مقرر می نماید و با اعاده پرونده جهت رسیدگی به شعبه ۲۸ دادگاه تجدیدنظر استان فارس ارجاع می گردد. با تشکیل جلسه دادرسی به تاریخ ۹۴/۶/۲۱ با حضور طرفین و وکلاء آنان اظهارات نامبردگان به نحو مبسوط استماع و در صورتجلسه منعکس می گردد. ضمنا زوجه لایحه ای تقدیم به شرح آن اعلام داشته است از تمامی حقوق مالی خود گذشت و بذل می نماید و هر آنچه که قبلا بابت مهریه و غیره دریافت داشته است مسترد می دارد. و به لحاظ کراهت شدید، درخواست طلاق داشته است. زوج نیز عدم موافقت خود را با طلاق اعلام داشته است. سپس دادگاه با ختم رسیدگی به شرح دادنامه فرجام خواسته و شرایط مندرج در آن با اکثریت اعضاء با رد اعتراض تجدیدنظرخواهی رأی بدوی را تأیید می نماید با اعتراض فرجام خواهی وکیل زوج پرونده به دیوان عالی کشور ارسال و جهت رسیدگی به این شعبه ارجاع شده است. مفاد لایحه اعتراض عمدتا تکرار مطالب قبلی است مشروح آن هنگام شور قرائت می گردد. هیأت شعبه در تاریخ بالا تشکیل گردید. پس از قرائت گزارش آقای عنایت حیاتی عضو ممیز و ملاحظه اوراق پرونده مشاوره نموده چنین رأی می دهد:


رأی شعبه دیوان عالی کشور

اعتراض فرجام خواهی آقای س. ج. به وکالت از آقای الف. ج. نسبت به دادنامه شماره ۵۸۲ ۹۴/۸/۲۸ صادره از شعبه ۲۸ دادگاه تجدیدنظر استان فارس وارد نیست زیرا با توجه به مفاد اظهارات زوجین در جلسه دادرسی مورخ ۹۴/۶/۲۱ دادگاه که در تعاقب رأی شماره ۲۲۱ ۹۴/۴/۱۳ این شعبه برگزار گردیده است. خصوصا اظهارات زوجه مبنی بر بذل تمام مهریه خود و تعهد به استرداد آنچه که قبلا دریافت نموده است (به شرح لایحه تقدیمی مثبوت به شماره ۰۰۵۴ ۹۴/۶/۲۱) و لحاظ این مطلب در رأی فرجام خواسته و نیز بذل تمامی حقوق مالی خویش اعم از نفقه ، اجرت المثل، تنصیف اموال که طبعا و به نحو متعارف دلالت بر کراهت شدید نامبرده دارد. و عملا انگیزه ادامه زوجیت به لحاظ مراتب و وضعیت حادث شده بر زندگی مشترک از زوجه سلب گردیده است و اذعان زوج به رفتار عملی پرخاشگری و نیز با توجه به اینکه مفارقت چندین ساله طرفین مزید بر علت گردیده و به لحاظ سایر جهاتی که مستند حکم قرار گرفته تداوم زوجیت موجب عسر و حرج می باشد. لذا نظر به جمیع مراتب اوضاع و احوال حاکم بر پرونده و کیفیات منعکس در آن رأی فرجام خواسته را صائب و بلااشکال تشخیص داده و مفاد اعتراض به گونه ای نیست که به اساس آن خدشه وارد سازد و چون از حیث رعایت اصول و تشریفات دادرسی نیز اشکالی مترتب نیست. لذا مستند به مواد ۳۷۰ و ۳۹۶ قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی با رد اعتراض رأی صادره عینا تأیید و ابرام می گردد. مقرر می دارد دفتر پرونده به مرجع مربوطه اعاده گردد.

شعبه اول دیوان عالی کشورمستشار: حمیدرضا موحدی عضومعاون: عنایت حیاتی

مواد مرتبط

جستارهای وابسته