رجوع از هبه
بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقای عین موهوبه از هبه رجوع کند مگر در موارد ذیل:
- در صورتی که متهب پدر یا مادر و یا اولاد واهب باشد؛
- در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد؛
- در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود خواه قهراً مثل این که متهب به واسطهی فلس محجور شود خواه اختیاراً مثل این که عین موهوبه به رهن داده شود؛
- در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود.[۱]
مواد مرتبط
موارد عدم امکان رجوع از هبه
تغییر در عین موهوبه
تلف عین موهوبه
حق رجوع در هبه، قائم به شخص عین موهوب بوده؛ و با زوال مال مزبور، دیگر عدول از هبه معنایی نخواهد داشت.[۲]
به نظر برخی از حقوقدانان، اگر عین موهوب، از چند جزء تشکیل شده باشد؛ با از بین رفتن یکی از آن اجزا، حق عدول واهب نیز منتفی خواهد بود؛ زیرا ملاک مقنن، پابرجا و باقی بودن مال مزبور بوده؛ و با ازاله بخشی از آن، دیگر نمیتوان مدعی چنین باوری شد، اما اگر موضوع هبه متعدد بوده؛ و از چند مال مستقل و مجزا از یکدیگر، نظیر مداد و کتاب تشکیل گردیده باشد؛ تکلیف چیست؟ در این گونه موارد، تشخیص عرف ملاک است،[۳] و به نظر برخی دیگر، اگر تلف بعض عین موهوب، منجر به ایجاد تغییر اساسی در مال مزبور گردیده؛ یا کل مال را از مالیت بیندازد؛ باید قائل به زوال حق رجوع گردید، در غیر این صورت واهب میتواند نسبت به قسمتی که سالم است؛ عدول نماید.[۴]
مصادیق
- اگر پس از قبض عین موهوب توسط متهب، مال مزبور بر اثر سیل یا طوفان تلف گردد؛ در این صورت حق رجوع واهب از بین میرود.[۵]
فوت واهب یا متهب
بعد از فوت واهب یا متهب رجوع ممکن نیست.[۶] اگر واهب، پس از تسلیم عین موهوب به متهب فوت نماید؛ چنین هبه ای حتی اگر معوض هم نباشد؛ لازم بوده؛ و وراث وی حق رجوع ندارند.[۷] با توجه به اینکه هبه، در زمره عقود جایز تملیکی است؛ لذا با فوت یکی از طرفین پس از قبض، منفسخ نمیگردد، تنها در عقود جایز اذنی، مرگ و جنون به اعتبار عقد پایان میبخشند.[۸]
مبنا
در صورت فوت واهب پس از تسلیم عین موهوب به متهب، قانونگذار قائل به این فرض گردیده که چون وی، در دوران حیات خود رجوع ننموده؛ پس قصد برهم زدن عقد را نداشته؛ و ورثه او نمیتوانند برخلاف منظور مورث خویش عمل نمایند، در واقع حق عدول از هبه را نمیتوان همانند حق فسخ و سایر حقوق مالی، که از قابلیت رجوع برخوردار هستند؛ دانست؛ زیرا در هبه، به دلیل برخی ملاحظات اخلاقی و احساسی، شخصیت طرف مقابل، نقش مهمی در انعقاد عقد داشتهاست، از طرفی با رعایت احترام به اراده واهب، و نیز قاعده سلطنت، ورثه نباید بتوانند هبه را برهم بزنند، هر چند ظن قوی هم وجود دارد که وراث واهب، جهت رعایت منافع شخصی خود، قصد پایان بخشیدن به اعتبار این عقد را داشته باشند.[۹]
مصادیق
- اگر زید، یک تخته فرش را به عمرو هبه نموده؛ و آن را به وی تسلیم کرده باشد؛ با فوت زید، وراث او حق رجوع از عقد را ندارند.[۱۰]
در فقه
اگر واهب، پس از تسلیم عین موهوب به متهب فوت نماید؛ در این صورت هبه لازم گردیده؛ و ورثه نمیتوانند از آن رجوع نمایند، هرچند متهب بیگانه بوده؛ و هبه نیز غیرمعوض باشد، و در صورت فوت متهب نیز عقد لازم گردیده؛ و مال مزبور، به تملک وراث او درمی آید.[۱۱]
بخشیدن طلب به بدهکار
هرگاه داین طلب خود را به مدیون ببخشد حق رجوع ندارد.[۱۲] سقوط دین از طریق هبه طلب به بدهکار، مانند تلف عین موهوب است، به همین دلیل چنین هبه ای غیرقابل رجوع است، همانطور که تلف مال مزبور را باید مانع از رجوع واهب دانست.[۱۳]
با توجه به اینکه قانونگذار، در هبه، طلب رضایت مدیون را شرط ندانسته، به طریق اولی در ابراء نیز، رضایت بدهکار لازم نیست.[۱۴]
مبنا
بخشش طلب به بدهکار، موجب مالکیت مافی الذمه و سقوط دین میگردد؛ زیرا در چنین فرضی، بدهکار مالک چیزی میگردد که در ذمه او بودهاست؛ و بدین ترتیب عنوان داین و مدیون، در یک شخص نسبت به یک دین مصداق پیدا میکند.[۱۵]
مقایسه با ابراء
بخشش دین به مدیون، دارای آثار ابراء بوده؛ اما برخلاف ابراء، هبه دین، عقد محسوب میگردد؛ و به دلیل واجد وصف تملیکی بودن، جهت اعتبار چنین هبه ای، قبول طلبکار شرط است.[۱۶]
در رویه قضایی
- به موجب نظر کمیسیون نشستهای قضایی، به مناسبت نشست قضات بندر ترکمن، هبه قسمتی از مهریه به زوج، سبب برائت ذمه زوجه گردیده؛ که در این صورت زن حق رجوع از هبه را ندارد.[۱۷]
- رای دادگاه درباره ابراء دین ناشی از مهریه (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۱۰۱۸۰۷)
دادن مال به عنوان صدقه
مقاله اصلی: "صدقه"
اگر کسی مالی را به عنوان صدقه به دیگری بدهد حق رجوع ندارد.[۱۸] عناصر صدقه، همان عناصر هبه است، به اضافه قصد تقرب و نزدیکی به خدا،[۱۹] بنابراین اگر واهب، قصد قربت نماید؛ در این صورت ماهیت هبه به صدقه تغییر یافته؛ و دیگر نمیتواند از آن رجوع کند، به نظر برخی از حقوقدانان، صدقه همان هبه است؛ لیکن با توجه به اینکه واهب، در مقابل مالی که به غیر اعطا میکند؛ پاداش الهی را به دست میآورد؛ پس باید آن را، از انواع هبه معوض بهشمار آورده؛ و غیرقابل رجوع دانست.[۲۰]
موارد مشابه هبه غیرقابل رجوع
مواردی نظیر انعام دادن به کارگر و … را که با هبه غیرقابل رجوع بی شباهت نیستند؛ نباید هبه محسوب نمود، بلکه منشأ تعهدات طبیعی را باید در آموزههای اخلاقی، وجدان، احسان، و احساس مسئولیت شخصی جستجو نمود.[۲۱]
در فقه
حضرت محمد در روایتی، رجوع از هبه را با مراجعه سگ به استفراغ خود مقایسه نمودهاست.[۲۲]
رجوع از هبه پس از قبض، خلاف مقتضای ذات عقد بوده؛ و فاسد و مفسد آن است.[۲۳]
در رویه قضایی
- کمیسیون نشستهای قضایی، به مناسبت نشست قضات دادگستری قیر و کازرین، و نیز نظریه مشورتی شماره ۳۷۹۶/۷ مورخه ۱۳۸۳/۵/۱۵ اداره حقوقی قوه قضاییه، بعد از طلاق زوجه، استرداد هدایای دوران نامزدی طرفین را امکان پذیر نمیدانند.[۲۴]
- به موجب نظر کمیسیون نشستهای قضایی، به مناسبت نشست قضات دادگستری اصفهان، برابر با عرف رایج در جامعه و یک قاعده کلی، هدایایی را که شوهر، به همسر خود اعطا مینماید؛ هبه بوده و قابل رجوع است، و واهب، با رجوع از آن، میتواند اراده خود را مبنی بر کسر مبلغ عین موهوب از مهریه، اعلام نماید.[۲۵]
- رای دادگاه درباره استرداد هدایای دوران زندگی مشترک (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۰۶۰۰۹۲۲)
- رای دادگاه درباره استرداد هدایای هبه شده از سوی زوج به زوجه (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۲۱۳۱۲۰۰۱۰۶)
تفاوت بین رجوع و خیار
تفاوت بین رجوع عینی و خیار، این است که در خیار، فسخ کننده، ابتدا اعتبار عقد را مورد تعرض قرار میدهد؛ تا بدین وسیله بتواند به مقصود خود دست یابد، ولی در رجوع، رجوع کننده، بدون نیاز به اظهارنظر در مورد وضعیت اعتبار قرارداد، بهطور مستقیم تصمیم خود را نسبت به مالی که منتقل نموده بود؛ اتخاذ مینماید.[۲۶]
وضعیت منافع مال در صورت رجوع از هبه
مطابق ماده ۸۰۴ قانون مدنی: «در صورت رجوع واهب نمائات عین موهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد مال متهب خواهد بود.»
مالکیت تبعی، ممکن است نسبت به نتایج طبیعی مال، ایجاد گردد؛ نظیر مالکیت نسبت به گندمی که از زمین می رویَد.[۲۷] مالک عین، نسبت به ثمرات و نتایج آن، مالکیت تبعی دارد.[۲۸]
قانونگذار در این ماده، همان نظری را اتخاذ نموده؛ که در مورد مالکیت منافع در فاصله بین عقد تا اقاله، مقرر داشته بود؛ یعنی منافع منفصله مال، از تاریخ انعقاد هبه تا هنگام عدول واهب از آن، متعلق به متهب است، در واقع اثر رجوع از هبه، همچون اثر اقاله و تلف مبیع قبل از قبض، ناظر به آینده است نه گذشته.[۲۹]
گفتنی است ارزش افزوده و اضافه قیمتی که بر اثر تعمیرات، یا تغییرات متهب در عین موهوب به وجود آمدهاست؛ در صورت رجوع واهب از هبه، همچنان به متهب تعلق خواهد داشت.[۳۰]
مصادیق
- اگر زید، گاو ماده ای را، به عمرو هبه نموده باشد؛ و پس از چندی که پشیمان شده؛ و از هبه خود رجوع مینماید؛ آن حیوان حامله باشد؛ در این صورت حمل پس از تولد، باید به متهب واگذار شود.[۳۱]
در فقه
در صورت رجوع واهب از هبه، منافع منفصل مال، از تاریخ عقد تا زمان رجوع، متعلق به متهب بوده؛ و منافع متصلی که در ایام مزبور به دست آمده؛ به واهب اختصاص مییابد.[۳۲]
در حقوق تطبیقی
در حقوق همه کشورهای عربی، به جز لبنان، نظریه قهقرایی را در رابطه با سقوط تعهدات یا انحلال عقود پذیرفتهاند.[۳۳]
در رویه قضایی
- به موجب نظریه شماره ۸۸۶ مورخه ۱۳۷۵/۶/۱۳ اداره حقوقی قوه قضاییه، با توجه به اینکه افتتاح کننده حساب در بانک، سپرده را به فرزند خود هدیه نمودهاست؛ جایزه ای که بر اثر قرعه کشی، نصیب آن سپرده گردیده؛ به تبع اصل مبلغ پسانداز؛ به فرزند شخص مزبور تعلق دارد.[۳۴]
مقالات مرتبط
- تأملی در: مفهوم، مبانی و اقسام تعهد
- تعیین مورد معامله
- ماهیت حقوقی طلاق خلع
- بررسی تطبیقی اثر قهقرایی فسخ
- ژرفنگری در هدایای دوران نامزدی
- امکانسنجی بازگشت مجدد دین بر ذمه مدیون
جستارهای وابسته
منابع
- ↑ ماده ۸۰۳ قانون مدنی
- ↑ محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571792
- ↑ محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571792
- ↑ ناصر کاتوزیان. قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 26. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 99144
- ↑ ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2777028
- ↑ ماده ۸۰۵ قانون مدنی
- ↑ سیدعلی حائری شاه باغ. شرح قانون مدنی (جلد دوم). چاپ 3. گنج دانش، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 205676
- ↑ ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (جلد سوم) (قواعد عمومی قراردادها، آثار قرارداد در رابطه دو طرف و نسبت به اشخاص ثالث)). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1380. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2914640
- ↑ موسی عمید. حقوق مدنی هبه. چاپ -. نگاه بینه، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2501248
- ↑ رضا کاظمی. حقوق کاربردی به زبان ساده. چاپ 1. راز نهان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3674124
- ↑ عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد دوم). چاپ 1. سمت، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 52052
- ↑ ماده ۸۰۶ قانون مدنی
- ↑ سیدحسین صفایی. دوره مقدماتی حقوق مدنی (جلد دوم) (قواعد عمومی قرادادها). چاپ 9. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 235224
- ↑ سیدعلی حائری شاه باغ. شرح قانون مدنی (جلد دوم). چاپ 3. گنج دانش، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 205708
- ↑ سیدحسین صفایی. دوره مقدماتی حقوق مدنی (جلد دوم) (قواعد عمومی قرادادها). چاپ 9. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 236060
- ↑ حسن ستوده تهرانی. حقوق تجارت (جلد چهارم) (قراردادهای تجارتی و ورشکستگی و تصفیه). چاپ 16. دادگستر، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1838200
- ↑ مجموعه نشستهای قضایی مسائل قانون مدنی. چاپ 1. جنگل، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1010936
- ↑ ماده ۸۰۷ قانون مدنی
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. اساس در قوانین مدنی (المدونه). چاپ 1. گنج دانش، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1443044
- ↑ سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار، وکالت …). چاپ 12. اسلامیه، 1375. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1595836
- ↑ حسن ره پیک. حقوق مدنی عقود معین (جلد دوم) تحلیل عقود مشارکتی (شرکت، مضاربه، مزارعه، مساقات) اذنی و نیابتی (ودیعه، عاریه، وکالت) تبعی و وثیقه ای (ضمان، حواله، کفالت، رهن) تبرعی و شانسی (هبه، گروبندی). چاپ 1. انتشارات خرسندی، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 769428
- ↑ میرزاابوالقاسم قمی و عیسی (ترجمه) ولایی. جامع الشتات کتاب الهبات و الوصایا (جلد دوم). چاپ 1. دانشگاه حقوق و علوم سیاسی، 1380. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3881772
- ↑ سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد دوم) (در اجاره، مساقات، مضاربه، جعاله، شرکت، ودیعه، عاریه، قرض، قمار، وکالت …). چاپ 12. اسلامیه، 1375. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1595748
- ↑ مجموعه نشستهای قضایی (23) مسائل قانون مدنی (6). چاپ 1. جنگل، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5645396
- ↑ مجموعه نشستهای قضایی (27) مسائل قانون مدنی (جلد هفتم). چاپ 1. راه نوین، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 244868
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. الفارق (دایرةالمعارف عمومی حقوقی) (جلد چهارم) (عدل، مصارف ترکه). چاپ 1. گنج دانش، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4396692
- ↑ ناصر کاتوزیان. قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 26. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 91012
- ↑ سیدحسین صفایی. دوره مقدماتی حقوق مدنی (جلد اول) (اشخاص و اموال). چاپ 11. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 12304
- ↑ ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (جلد پنجم) (قواعد عمومی قراردادها، انحلال قرارداد، خیارات). چاپ 2. شرکت سهامی انتشار، 1376. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2917316
- ↑ ناصر کاتوزیان. قانون مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 26. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 99168
- ↑ صحبت اله سلطانیان. کارگاه آموزش حقوق (جلد سوم) شرکت-صلح-ضمان عقدی-ضمان قهری. چاپ 1. میزان، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2767328
- ↑ آیت اله سیدمحمود هاشمی شاهرودی. فرهنگ فقه (جلد اول). چاپ 3. مؤسسه دایرةالمعارف فقه اسلامی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2625532
- ↑ مجله علمی پژوهشی نامه مفید شماره 79 شهریور 1389. دانشگاه مفید، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1328360
- ↑ مجموعه قانون مدنی (ویرایش ششم). چاپ 7. معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 266532