اجرای محکومیتهای مالی
مقررات مربوط به اجرای محکومیتهای مالی در ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری تا ۵۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری، ذیل بخش اجرای احکام کیفری و اقدامات تأمینی و تربیتی پیش بینی شده است. این مقررات در خصوص نحوه اجرای حکم جزای نقدی، اجرای حکم دیه، اجرای حکم رد مال، اجرای حکم ضرر و زیان ناشی از جرم و اجرای احکام ضبط و مصادره اموال، اخذ وجه التزام، وجه الکفاله یا وثیقه می باشد.
اجرای حکم جزای نقدی
در فقه
در صورتی که محکوم علیه از ادای دین امتناع کند به درخواست بستانکار حبس میشود در این مورد فقها اختلافی ندارند، اما اگر محکومعلیه ادعای اعسار کند و پس از تحقیق، صدق گفتار او مشخص گردد قاضی به وی مهلت میدهد که این امر نظر مشهور فقهاست.[۱]
در رویه قضایی
نظریه ۷/۴۰۵۴ _ ۱۳۸۱/۵/۲ ا.ح.ق.ق: اگر محکوم علیه که به حبس و جزای نقدی محکوم شده وثیقهای از مال خود سپرده باشد استیفای جزای نقدی از آن بلااشکال است.[۲]
در قانون
مطابق ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری: «هرکس به موجب حکم قطعی دادگاه به پرداخت جزای نقدی محکوم گردد و آن را نپردازد، اموال وی به وسیله مرجع اجرای حکم، شناسایی، توقیف و با رعایت مقررات راجع به مستثنیات دین از محل فروش آنها نسبت به اجرای حکم اقدام میشود. در صورت فقدان مال یا عدم شناسایی آن، مرجع اجرای حکم میتواند با توقیف بخشی از حقوق طبق قانون اجرای احکام مدنی یا تمام یا بخشی از سایر درآمدهای محکوم علیه برای وصول جزای نقدی اقدام مقتضی به عمل آورد. در صورت تقاضای تقسیط از جانب محکوم علیه و احراز قدرت وی به پرداخت اقساط، دادگاه نخستین که رأی زیر نظر آن اجراء میشود میتواند با اخذ تضمین مناسب امر به تقسیط نماید. هرگاه اجرای حکم به طرق مذکور ممکن نگردد با رعایت مقررات مربوط به مجازاتهای جایگزین حبس به ترتیب زیر عمل میشود:
الف - در جزای نقدی تا پانزده میلیون ریال، هر سی هزار ریال به یک ساعت انجام خدمات عمومی رایگان تبدیل میشود.
ب - در جزای نقدی بالای پانزده میلیون ریال، همچنین در صورت عدم شرایط اجرای بند (الف) این ماده، هر سیصد هزار ریال به یک روز حبس تبدیل میشود.
تبصره ۱ - چنانچه محکومٌ علیه قبل از صدور حکم محکومیت قطعی به جزای نقدی، به دلیل اتهام یا اتهامات مطرح در پرونده در بازداشت بوده باشد، دادگاه پس از تعیین مجازات، ایام بازداشت قبلی را در ازای هر سیصد هزار ریال یک روز از مجازات تعیین شده کسر میکند. قضات اجرای احکام موظفند رعایت مراتب فوق را به هنگام اجرای حکم، مراقبت نمایند و در صورت عدم رعایت خود اقدام کنند.
تبصره ۲ - صدور حکم تقسیط جزای نقدی یا تبدیل آن به مجازات دیگر مانع استیفای مابه ازای بخش اجراء نشده آن از اموالی که بعداً از محکومٌ علیه به دست میآید، نیست.
تبصره ۳ - هرگاه محکومٌ علیه ظرف ده روز از تاریخ ابلاغ احضاریه قاضی اجرای احکام کیفری برای پرداخت جزای نقدی حاضر شود، قاضی اجرای احکام میتواند او را از پرداخت بیست درصد (۲۰٪) جزای نقدی معاف کند. دفتر قاضی اجرای احکام کیفری مکلف است در برگه احضاریه محکومٌ علیه معافیت موضوع این تبصره را قید کند.»
معافیت از پرداخت بیست درصد از جزای نقدی
تبصره ۳ این ماده، مبنی بر تخفیف در میزان جزای نقدی، مقررهٔ جدیدی را بیان میکند که در قوانین آیین دادرسی کیفری پیشین، سابقه تقنینی نداشتهاست.[۳]
تخفیف ۲۰ درصدی مذکور در تبصره ۳، الزامی است نه اختیاری، چرا که قسمت انتهایی همین تبصره از «معافیت موضوع این تبصره» سخن گفتهاست نه از احتمال یا امکان معافیت.[۴]
ضمانت اجرای عدم پرداخت جزای نقدی
توقیف اموال یا بخشی از حقوق محکوم علیه
از متن ماده این گونه برمیآید که شناسایی، توقیف و فروش اموال محکومعلیه برای وصول جزای نقدی و همچنین توقیف بخشی از حقوق یا تمام یا بخشی از درآمدهای دیگر او برای این منظور، نیاز به دستور و حکم دادگاه ندارد و به دستور قاضی اجرای احکام کیفری صورت میگیرد.[۵]
توقیف بخشی از حقوق محکوم علیه
شرایط
توقیف بخشی از حقوق محکوم علیه در صورت فقدان مال در صورتی است که محکوم علیه، کارمند دولت یا مؤسسات غیردولتی باشد و حقوق ماهیانه دریافت نماید، در غیر این صورت وصول جزای نقدی از حقوق وی صورت نمیگیرد و اجرای احکام باید از طریق شناسایی درآمدهای محکوم علیه، جزای نقدی را وصول نماید.[۶]
بازداشت محکوم علیه
اگر در حین اجرای حکم، مالی از محکومعلیهی که در ازای جزای نقدی بازداشت شده، یافت شود که بتوان با آن باقیمانده جزای نقدی را استیفا نمود، مال یافت شده توقیف و بازداشت محکوم علیه مرتفع میگردد.[۷]
تقاضای اعسار
مهلت تقاضای اعسار
عدم تعیین مهلتی دقیق برای تقاضای اعسار میتواند موجد مشکلاتی شود، چرا که با توجه به معنای این ماده، فرد میتواند پس از تقاضای تجدیدنظر از دادگاه بدوی، تقاضای صدور حکم در مورد پروندهای را نماید که در اختیار ندارد و صرفا با بدل پرونده امری دشوار است.[۸]
تقسیط جزای نقدی
بر اساس متن ماده و تبصره ۲ آن، تقسیط جزای نقدی و تبدیل جزای نقدی به حبس یا به خدمات عمومی رایگان به حکم دادگاه بدوی نیازمند است.[۹]
شرایط
اخذ تضمین مناسب
عبارت «تضمین مناسب» که در متن ماده ذکر شدهاست، بعید به نظر میرسد که برای صدور حکم قابل اخذ نباشد.[۱۰]
درخواست تقسیط جزای نقدی قبل از قطعیت حکم
در قانون
به موجب ماده ۵۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری: «در صورت محکومیت اشخاص به جزای نقدی در مرحله بدوی، محکومٌ علیه میتواند قبل از قطعیت حکم از دادگاه صادرکننده تقاضای تقسیط کند. درخواست مذکور به منزله اسقاط حق تجدیدنظرخواهی نیست.
تبصره - دعوای تقسیط جزای نقدی در هر مورد باید به صورت مستقل مطرح شود.»
منظور از دادگاه صادرکننده در این ماده، دادگاه بدوی صادرکننده کننده حکم میباشد، مگر اینکه حکم محکومیت در دادگاه تجدیدنظر قطعیت یافته باشد که در این صورت درخواست به دادگاه تجدیدنظر تقدیم میشود.[۱۱]
منظور از طرح دعوای تقسیط در تبصره ماده فوق، تقدیم دادخواست از سوی محکوم علیه به دادگاه صادرکننده حکم است.[۱۲]
شرایط
درخواست تقسیط جزای نقدی، مستلزم تقدیم دادخواست به طرفیت دادستان است.[۱۳]
آزادی محکوم علیه از زندان با تقسیط جزای نقدی
در قانون
مطابق ماده ۵۳۱ قانون آیین دادرسی کیفری: «هرگاه محکومٌ علیه در زمان صدور حکم نخستین مبنی بر تقسیط از بابت مجازات بدل از جزای نقدی در حبس باشد بلافاصله به وسیله دادگاه صادر کننده رأی آزاد میشود. در هر صورت، قابلیت تجدیدنظر خواهی از رأی صادره دربارهٔ تقسیط مانع از اجرای رأی بدوی دایر بر تقسیط نیست.»
در رویه قضایی
نظریه مشورتی شماره ۷/۹۳/۱۴۲۹ مورخ ۱۳۹۳/۰۶/۱۸ اداره کل حقوقی قوه قضائیه: سؤال _ احتراماً فردی پس از گذراندن دوره محکومیت خود و مستهلک شدن جزای نقدی در مورد رد مال که مبلغ یک میلیارد و دویست میلیون تومان میباشد، دادخواست اعسار ارائه نموده و رای بر اعسار وی به صورت مطلق صادر گردیدهاست. آیا این شخص را قبل از قطعیت حکم میتوان آزاد کرد؟
پاسخ: با صدور حکم اعسار محکومٌ علیه، زندانی بلافاصله باید از زندان آزاد شود، هرچند که حکم غیر قطعی باشد.[۱۴]
لغو حکم تقسیط جزای نقدی
رویه معمول در اجرای احکام به این شکل میباشد که با درخواست تقسیط جزای نقدی، پس از اخذ وثیقه معادل میزان جزای نقدی، تقسیط صورت میگیرد. در صورت جلسهای که به امضای محکومعلیه میرسد معمولاً این امر تصریح میشود که اگر فرد از پرداخت هر قسط خودداری کند، تمام جزای نقدی از مبلغ وثیقه وصول میگردد.[۱۵]
در قانون
به موجب ماده ۵۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری: «در صورت صدور حکم مبنی بر تقسیط جزای نقدی و عدم پرداخت به موقع اقساط از سوی محکومٌ علیه، با اعلام قاضی اجرای احکام، حکم تقسیط به وسیله دادگاه صادرکننده حکم قطعی لغو میشود و برای اجرای حکم اقدام قانونی مقتضی انجام میگیرد.»
در رویه قضایی
نظریه شماره ۷/۱۶۹۴_ ۱۳۷۳/۳/۴ اداره حقوقی قوه قضاییه: در صورتی که با توافق و تقسیط جزای نقدی، محکومعلیه از پرداخت اقساط خودداری کند، محکومعلیه دستگیر و بابت باقیمانده جزای نقدی به زندان اعاده میگردد لیکن در مواردی که محکومعلیه برای پرداخت جزای نقدی وثیقه داده باشد، در صورت عدم پرداخت به مقاماتی که حکم را اجرا مینمایند با استفاده از وثیقه و موافق مقررات آیین نامه اجرای مفاد اسناد رسمی، با فروش مورد وثیقه حقوق دولت را نسبت به جزای نقدی استیفا نمایند.[۱۶]
اطلاع قاضی اجرای احکام از تمکن مالی محکوم علیه
در قانون
مطابق ماده ۵۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری: «پس از صدور حکم تقسیط، در صورت حصول تمکن مالی، محکومٌ علیه مکلف است مراتب را حداکثر ظرف سه ماه به قاضی مجری حکم اعلام نماید تا نسبت به وصول محکومٌ به اقدام شود. در غیر این صورت با اعلام قاضی اجرای احکام، دادگاه صادر کننده حکم قطعی نسبت به لغو حکم تقسیط اقدام مینماید.»
نحوه اطلاع قاضی از تمکن مالی محکوم علیه
طبق این ماده، در صورتی که قاضی اجرای احکام از تمکن مالی محکومعلیه مطلع گردد، مراتب را به دادگاه صادر کننده حکم قطعی جهت لغو حکم تقسیط اعلام مینماید. اینکه قاضی اجرای احکام چگونه و از چه طریقی از وضعیت مالی محکوم مطلع میشود، محل بحث است و اجرای این ماده را دچار مشکل میکند.[۱۷]
عدم پذیرش دادخواست تقسیط جزای نقدی از تاجر
در قانون
به موجب ماده ۵۳۹ قانون آیین دادرسی کیفری: «دادخواست تقسیط جزای نقدی از تاجر پذیرفته نمیشود. تاجری که متقاضی تقسیط محکومٌ به است باید مطابق مقررات قانون تجارت، دادخواست ورشکستگی دهد. کسبه جزء، مشمول این ماده نیستند.»
مبنای حکم
دادخواست تقسیط تاجر از آن جهت که به لحاظ مالی امکان پرداخت جزای نقدی را دارا میباشد و اقدامات وی نیز شامل مقررات قانون تجارت است، پذیرفته نمیشود؛ لذا درخواست اعسار تاجر پذیرفته نمیشود مگر اینکه حکم ورشکستگی او صادر شده باشد.[۱۸]
استثناء
قسمت انتهایی ماده، کسبه جزء را از حکم صدر ماده استثناء کردهاست لذا کسبه جزء میتواند دادخواست تقسیط جزای نقدی بدهد، به این جهت که آنان تاجر محسوب نمیشوند.[۱۹]
در رویه قضایی
نظریه مشورتی شماره ۱۲۱/۹۵/۷–۳۰/۱/۱۳۹۵ اداره کل حقوقی قوه قضائیه: صدور رأی دربارهٔ تقسیط جزای نقدی، به نظر میرسد مستلزم تقدیم دادخواست نمیباشد، زیرا اصولاً تقدیم دادخواست در امور مدنی و حقوق خصوصی اشخاص موضوعیت دارد و تقسیط جزای نقدی از شمول آن خارج است و قانونگذار هم تصریحی به لزوم تقدیم دادخواست در این خصوص نکردهاست. شایسته ذکر است تعبیر قانونگذار در ماده ۵۳۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ مبنی بر اینکه دادخواست تقسیط جزای نقدی از تاجر پذیرفته نمیشود، صرف نظر از آنکه کلمه دادخواست، میتواند در معنای اعم (دادخواهی) به کار رفته باشد، چون در مقام نفی پذیرش آن است، نمیتواند دال بر لزوم تقدیم آن از سوی غیر تاجر باشد.[۲۰]
مرجع اجرای حکم
در قانون
بر اساس ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری، اجرای حکم جزای نقدی بر عهده معاونت اجرای احکام کیفری است، همچنین به موجب تبصره این ماده، انجام عملیات توقیف یا فروش اموال به منظور اجرای حکم، مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است.
اجرای حکم دیه
در قانون
مطابق ماده ۵۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری: «هرگاه محکوم علیه پیش از اتمام مهلت قانونی پرداخت دیه، به پرداخت تمام یا بخشی از آن اقدام کند، قاضی اجرای احکام کیفری ضمن پذیرش، مراتب را به محکومٌ له اعلام میکند.
تبصره - مهلتهای پیشبینی شده برای پرداخت دیه جرائم شبه عمد و خطای محض مانع از پذیرش تقاضای اعسار یا تقسیط نیست.»
بنابراین بر اساس متن ماده و تبصره آن، محکومعلیه حق درخواست اعسار یا تقسیط پرداخت دیه را دارد.[۲۱]
اخذ دیه از محل تأمین اخذ شده
در قانون
مطابق ماده ۵۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری: «در اجرای مواد (۲۳۲) و (۲۳۳) این قانون، دیه یا ضرر و زیان ناشی از جرم در ابتداء از محل تأمین اخذ شده پرداخت و مازاد بر آن به نفع دولت ضبط میشود.»
تقدم حق مدعی خصوصی بر حق دولت
منظور از کلمه «در ابتدا» در این ماده، تقدم حق مدعی خصوصی بر حق دولت است که رعایت شرایط دو ماده ذکر شده (۲۳۲ و ۲۳۳) برای این امر ضروری است.[۲۲]
فوت محکوم علیه
استیفای دیه از ماترک
فوت محکومعلیه، مانع اجرای حکم نمیشود و قاضی اجرای احکام باید دیه را از ماترک محکومعلیه فوت شده، استیفا نماید.[۲۳]
در قانون
به موجب ماده ۵۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری: «هرگاه محکوم به پرداخت دیه فوت کند، قاضی اجرای احکام در صورت تقاضای محکومٌ له مطابق مقررات مربوط، دیه را از ماترک محکومٌ علیه استیفاء میکند.»
در رویه قضایی
نظریه شماره ۷/۲۹۹۱ مورخ ۱۳۶۵/۵/۲۱ اداره حقوقی: هر چند دیه مانند جزای نقدی مجازاتی مالی است ولی در عین حال یک دین و حق مالی برای اولیای دم و بر ذمه جانی است لذا با فوت محکوم علیه دیه از اموال متوفی باید استیفا گردد.[۲۴]
عدم وجود ماترک برای محکوم علیه
این ماده در مورد اینکه که اگر محکوم علیه فوت شده، ماترکی نداشته باشد که بتوان دیه را از آن طریق استیفا نمود، تعیین تکلیف نکردهاست لذا از این جهت قابل انتقاد است و لذا به نظر میرسد در مورد این ماده باید به قانون مجازات اسلامی رجوع کرد و بر حسب اینکه جنایت، شبه عمد یا خطای محض بوده قائل به تفکیک شد که عاقله یا بیت المال، مسئول پرداخت دیه باشند.
مرجع اجرای حکم
از آن جایی که در قوانین، حکمی در مورد عدم اجرای احکام حدود، قصاص و دیات توسط دادسرا وجود ندارد، پس اجرای این احکام نیز بر عهده دادسرا میباشد.[۲۵]
در قانون
به موجب ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری، اجرای حکم وصول دیه بر عهده معاونت اجرای احکام کیفری است.
در رویه قضایی
نظریه مشورتی شماره ۷/۹۴/۲۷۰ _ ۹۴/۲/۲ اداره کل حقوقی قوه قضاییه: نظر به اینکه حسب مقررات موجود (ماده ۳۵ آیین نامه قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب مصوب ۱۳۸۷) و نیز ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ که متعاقباً لازم الاجرا خواهد شد از جمله وظایف قانونی هر دادسرا اجرای احکام صادره از محاکم جزایی آن حوزه است (صدر بند الف ماده ۳ قانون اصلاح قانون تشکیل دادگاههای عمومی وانقلاب مصوب ۱۳۸۱) لذا صرف نظر از صدور حکم برائت در خصوص جنبه عمومی جرم اجرای حکم جبران ضرر و زیان صادره از دادگاه جزایی به عهده اجرای احکام کیفری دادسرای عمومی و انقلاب میباشد.[۲۶]
اجرای حکم رد مال
در قانون
مطابق ماده ۵۳۶ قانون آیین دادرسی کیفری: «چنانچه حکم صادره متضمن بازگرداندن مال به شخص باشد و وی پس از شش ماه از تاریخ اخطاریه قاضی اجرای احکام کیفری، بدون عذر موجه برای دریافت مال منقول مراجعه نکند، قاضی اجرای احکام کیفری در صورت احتمال عقلایی فساد مال، میتواند دستور فروش مال را صادر کند. در این صورت مال به فروش میرسد و پس از کسر هزینههای مربوط، در صندوق دادگستری تودیع میگردد.»
اجرای حکم ضبط وجه التزام، وجه الکفاله یا وثیقه
در قانون
به موجب ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری: «اجرای دستورهای دادستان و آراء لازم الاجرای دادگاههای کیفری در مورد ضبط و مصادره اموال، اخذ وجه التزام، وجه الکفاله یا وثیقه و نیز جزای نقدی، وصول دیه، رد مال یا ضرر و زیان ناشی از جرم بر عهده معاونت اجرای احکام کیفری است.
تبصره - چنانچه اجرای دستور یا رأی در موارد فوق مستلزم توقیف یا فروش اموال باشد، انجام عملیات مذکور مطابق مقررات اجرای احکام مدنی است.»
در رویه قضایی
نظریه مشورتی ۷/۹۴/۹۸۰ مورخ ۱۳۹۴/۴/۲۰ اداره کل حقوقی قوه قضاییه: سازمان فروش اموال تملیکی در ضبط و فروش وثیقه و انجام مزایده آن، وظیفه ای ندارد و با توجه به ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و تبصره آن، اجرای دستورهای دادستان در خصوص ضبط وثیقه و فروش آن به عهده معاونت اجرای احکام کیفری و مطابق با مقررات اجرای احکام مدنی (قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ با اصلاحات بعدی) است.[۲۷]
نظریه مشورتی شماره ۷/۹۵/۴۵ مورخ ۱۳۹۵/۰۱/۱۷ اداره کل حقوقی قوه قضاییه: سؤال: با توجه به اینکه اجرای دستورهای دادستان درخصوص ضبط وجهالکفاله و وجه وثیقه و وجه التزام طبق ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری ۱۳۹۲ با اجرای احکام کیفری است و طبق تبصره این ماده هرگاه عملیات اجرایی مستلزم فروش اموال باشد مطابق قانون اجرای احکام مدنی خواهد بود آیا دستور انتقال سند با دادگاه نخستین است که رای تحت نظر آن اجرا میشود یا دادستان که دستور ضبط صادر نمودهاست؟ اولاً- صدور دستور اخذ وجه التزام یا وجهالکفاله یا ضبط وثیقه از سوی دادستان، موضوع ماده ۲۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و اصلاحات و الحاقات بعدی، ملازمه با دخالت و ورود دادگاه در پرونده امر و صدور رای درخصوص اتهام مطروحه ندارد چنانکه در برخی از موارد ممکن است بدون این که پرونده امر در دادگاه کیفری مطرح شده باشد، دادستان دستورهای فوقالذکر را صادر و مراتب جهت اجرا وفق ماده ۵۳۷ قانون فوقالذکر در اختیار قاضی اجرای احکام کیفری قرار گیرد. ثانیاً - صدور دستور اخذ وجه التزام یا وجهالکفاله یا ضبط وثیقه از سوی دادستان، از وظایف واختیارات خاص وی میباشد و امری نیست که قابل واگذاری به دادگاهها (اعم از کیفری یا حقوقی) باشد. ثالثاً - به تصریح ماده ۲۳۰ و تبصره ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۹۲ و اصلاحات و الحاقات بعدی، اجرای دستورهای دادستان درخصوص اخذ وجه التزام، وجهالکفاله یا وثیقه مطابق قانون اجرای احکام مدنی (مصوب ۱۳۵۶) صورت میپذیرد؛ بنابراین و با توجه به آنچه که بیان گردید، صدور دستور تنظیم سند انتقال به نام برنده مزایده، موضوع ماده ۱۴۳ قانون اجرای احکام مدنی مصوب ۱۳۵۶ باید از سوی دادستان که مقام صادرکننده دستور اخذ وجه التزام یا وجه الکفاله یا وثیقه است، انجام پذیرد.[۲۸]
موارد سکوت قانون آیین دادرسی کیفری در مورد نحوه اجرای محکومیتهای مالی
در مواردی که قانون آیین دادرسی کیفری در مورد نحوه اجرای محکومیتهای مالی کیفری ساکت است، باید به قانون نحوه اجرای محکومیتهای مالی و قانون اجرای احکام مدنی مراجعه کرد،[۲۹] این حکم در ماده ۵۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری پیش بینی شده است.
جستارهای وابسته
مواد مرتبط
ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۱ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۵ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۶ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۷ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۸ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۳۹ قانون آیین دادرسی کیفری
ماده ۵۴۰ قانون آیین دادرسی کیفری
منابع
- ↑ تأملاتی در حقوق تطبیقی. چاپ 1. سمت، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3086212
- ↑ مجموعه قوانین و مقررات آیین دادرسی کیفری (جلد دوم). چاپ 1. معاونت تدوین، تنقیح و انتشار قوانین و مقررات ریاست جمهوری، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4285740
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880296
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748556
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748508
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880216
- ↑ محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد اول) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق). چاپ 1. راه نوین، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4126188
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748588
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748532
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748612
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880580
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880316
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748608
- ↑ اسماعیل ساولانی. قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی). چاپ 9. دادآفرین، 1399. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6280340
- ↑ ایرج گلدوزیان. بایستههای حقوق جزای عمومی (جلد اول دوم سوم). چاپ 20. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748212
- ↑ ایرج گلدوزیان. بایستههای حقوق جزای عمومی (جلد اول دوم سوم). چاپ 20. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748228
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880400
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880488
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880508
- ↑ نصرت حسنزاده. محشای قانون آیین دادرسی کیفری کاربردی مصوب 1392. چاپ 1. جنگل، 1397. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6277768
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880552
- ↑ علی خالقی. نکتهها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4748656
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880588
- ↑ پیشینه رویه قضایی در ایران در ارتیاط با آیین دادرسی کیفری- جلد سوم. چاپ 2. مرکز مطبوعات و اتشارات قوه قضائیه، 1396. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6280360
- ↑ محمود آخوندی اصل. آیین دادرسی کیفری (جلد سوم) (اجرای احکام کیفری). چاپ 1. وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1369. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1546488
- ↑ نصرت حسنزاده. محشای قانون آیین دادرسی کیفری کاربردی مصوب 1392. چاپ 1. جنگل، 1397. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6277748
- ↑ اسماعیل ساولانی. قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی). چاپ 9. دادآفرین، 1399. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6277752
- ↑ اسماعیل ساولانی. قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی). چاپ 9. دادآفرین، 1399. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6277756
- ↑ رجب گلدوست جویباری. آیین دادرسی کیفری منطبق با ق.آ.د. ک جدید مصوب 1392. چاپ 2. جنگل، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4880620