موصی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

موصی [تلفظ musi] کسی است که برای بعد از فوت خودش نسبت به امور مالی یا غیر مالی خود وصیت (اعمال تصرفات حقوقی معلق بر فوت) می‌کند.[۱][۲][۳][۴]

مواد مرتبط

شرایط موصی

اهلیت

موصی باید نسبت به مورد وصیت، جایزالتصرف باشد،[۵] و از اهلیت لازم برای متعاقدین، برخوردار باشد.[۶][۷]

ورشکستگی موصی

ممنوع التصرف بودن موصی به دلیل افلاس و …، مانع از اعتبار وصیت می‌باشد،[۸] لذا موصی نباید ورشکسته باشد،[۹] البته برخی از حقوقدانان معتقدند وصیتی که به حقوق طلبکاران تاجر ورشکسته، خللی وارد نسازد؛ معتبر است.[۱۰]

سفه موصی

در وصیت تملیکی، موصی نباید سفیه باشد، به عقیده برخی حقوقدانان، وصیت اشخاص غیررشید، توسط سرپرست قانونی آنان، قابل تنفیذ است، البته برخی نیز، مخالف این نظر هستند.[۱۱]

حق شخص ثالث در موصی به

چنانچه شخص ثالث، در موصی به دارای حقی باشد؛ برای اعتبار وصیت، باید تا زمان مرگ موصی، حق او ادا گردد.[۱۲]

مصادیق
  • وصیت به ملکی که در رهن شخص ثالث است؛ یا توقیف می‌باشد، در صورتی صحیح است که موصی، تا هنگام مرگ خویش، حق ثالث را پرداخته و فک رهن یا رفع توقیف نماید.[۱۳]

در حقوق تطبیقی

در قانون مدنی سابق فرانسه، زن برای وصیت، نیاز به اذن همسرش نداشت؛ هر چند که بدون رضایت او نمی‌توانست در اموال خود، تصرف نماید.[۱۴]

در فقه

موصی، باید بالغ، عاقل، مختار و رشید باشد، لیکن وصیت طفل ۱۰ ساله به امور خیریه، نظیر احداث مسجد، پل و …، اشکالی ندارد.[۱۵] در مورد وضعیت اعتبار وصیت سفیه، میان فقها، اختلاف نظر شدید دیده می‌شود،[۱۶] بنا به نظر برخی، وصیت سفیه به امور معروف و حسنات، صحیح است و در مقابل، استدلال شده که سفیه به دلیل ممنوع التصرف بودن، حق انشای چنین وصایایی را ندارد.[۱۷]

در رویه‌ قضایی

  • گروه بررسی نشست‌های قضایی کل کشور، اهلیت موصی را به هنگام انشای وصیت، لازم می‌داند؛ لذا محجور شدن وی در آینده، خللی به اعتبار وصیت وارد نمی‌سازد.[۱۸]

وصیت موصی پس از اقدام به خودکشی

بطلان وصیت

هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند یا اعمال دیگر از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد و پس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است و هرگاه اتفاقاً منتهی به موت نشد وصیت نافذ خواهد بود.[۱۹]

در صورتی که امارات و قراین، دلالت بر وجود قصد خودکشی در موصی داشته؛ یا عمل او نوعاً منجر به مرگ گردد؛ قاضی حکم به بطلان وصیت صادر می‌نماید، مگر اینکه برخی قراین، دلالت بر فقدان قصد خودکشی در شخصی داشته باشند که با عملی نوعاً کشنده، خود را از بین برده‌است،[۲۰] و چنانچه ورثه موصی، با ادعای به اینکه وی خودکشی نموده؛ و بر اثر همان عمل نوعاً هلاکت بار هم، از دنیا رفته‌است؛ از تحویل مال مورد وصیت به موصی له امتناع ورزند؛ باید در دادگاه ثابت نمایند که متوفی، قصد خودکشی داشته‌است،[۲۱] و در مواردی که عمل موصی، نوعاً کشنده نباشد؛ خود اماره ای است بر اینکه متوفی، قصد خودکشی نداشته‌است.[۲۲]

اطلاق متن قانون، دلالت بر بطلان هر دو نوع وصیت تملیکی و عهدی، در مواردی که موصی پیش از انشای وصیت، اقدام به خودکشی نموده؛ و بر اثر همان مرض ناشی از عمل هلاکت بار خویش بمیرد، دارد.[۲۳]

مبنا

به عقیده برخی از حقوقدانان، علت بطلان وصیت پس از خودکشی را می‌توان ناشی از بی عقلی یا سفاهت موصی و در نتیجه، ممنوعیت مداخله او در امور مالی خویش دانست،[۲۴] برخی دیگر نیز شخصی را، که اقدام به خودکشی خود نموده‌است؛ فاقد «اهلیت نسبی» می‌دانند؛ یعنی محرومیت از اهلیتی که معطوف به رابطه ای معین است.[۲۵]

مصادیق
  • چنانچه شخصی به قصد خودکشی، دست خویش را وارد لانه زنبور نماید؛ و بر اثر همین کار بمیرد؛ عمل او خودکشی محسوب می‌گردد.[۲۶]
  • شخصی که داخل حوض کم عمق می‌پرد؛ و سپس بر اثر گرفتگی پا یا قلب، می‌میرد؛ چون عمل پریدن از ارتفاع کم، نوعاً کشنده محسوب نمی‌گردد؛ خود، نشانه ای بر فقدان قصد خودکشی در او می‌باشد.[۲۷]
  • صرف مصرف داروی مسموم و کشنده را نمی‌توان خودکشی محسوب نمود؛ بلکه قصد خودکشی نیز، باید محرز گردد؛ تا بتوان به بطلان وصیت استناد نمود.[۲۸]
شرایط بطلان وصیت به دلیل خودکشی

شرایط بطلان وصیت به دلیل خودکشی عبارتند از: وجود قصد خودکشی در موصی، نوعاً کشنده بودن عمل منتهی به مرگ، گناه محسوب شدن مرگ موصی (یعنی مرگ او، نباید برای جلب رضای خدا بوده باشد)؛ تأخر انشای وصیت بر انجام عمل کشنده، مرگ بر اثر عمل هلاکت بار، و عدم حصول بهبودی.[۲۹]

اقدام به خودکشی پس از انشای وصیت

اقدام به خودکشی پس از انشای وصیت، نمی‌تواند خللی به اعتبار آن وارد سازد.[۳۰]

در فقه

ایجاد جراحت در خویش به‌طور عمدی، و هلاکت بر اثر همان فعل، موجب بطلان وصیت، بعد از اقدام به خودکشی می‌گردد.[۳۱]

بطلان وصیت به علت خودکشی موصی، در مواردی قابل استناد است که موضوع وصیت، اعم از تملیکی یا عهدی، مال باشد؛ وگرنه در وصیت به تجهیز میت و …، خودکشی، باعث بی‌اعتباری وصیت نمی‌شود.[۳۲]

وصیت موصی به محرومیت از ارث

مقاله اصلی: " وصیت به محرومیت از ارث"

اگر کسی به موجب وصیت، یک یا چند نفر از ورثهٔ خود را از ارث محروم کند وصیت مزبور نافذ نیست،[۳۳] زیرا وصیت به محروم نمودن یک یا چند نفر از وراث، نسبت به حصه خود، برخلاف نظم عمومی است.[۳۴][۳۵] منظور مقنن از «نافذ نبودن» وصیت به محرومیت از ارث، بطلان آن است؛ و در هر صورت قانونگذار، در نظر داشته که چنین وصیتی را، ملغی و فاقد اثر اعلام نماید.[۳۶]

رجوع موصی از وصیت

مقاله اصلی: " رجوع از وصیت"

قبول موصی‌له قبل از فوت موصی مؤثر نیست و موصی می‌تواند از وصیت خود رجوع کند حتی در صورتی که موصی‌له موصی به را قبض کرده باشد،[۳۷] از آنجایی که هدف از تأسیس نهاد وصیت، احترام به آخرین اراده موصی، و تحقق خواسته‌های انسان‌ها پس از وفات آنها است؛ نه وسیله ای برای کسب ثروت و مال اندوزی دیگران، لذا باید رجوع را، از اوصاف ذاتی و تخلف ناپذیر وصیت دانست و در رویه قضایی مورد حمایت قرار داد.[۳۸]

وصیت ثانویه موصی برخلاف وصیت اول

اگر موصی ثانیاً وصیتی برخلاف وصیت اول نماید وصیت دوم صحیح است.[۳۹] یکی از حقوقدانان، معتقد است چنانچه موصی، شخص دیگری را، به عنوان وصی تعیین نماید؛ اقدام او به منزله رجوع از وصیت اول می‌باشد؛ مگر اینکه قراین و امارات، دلالت بر تعدد اوصیا نماید،[۴۰] البته همین مؤلف، در یکی دیگر از آثار خود، معتقد است که اگر موصی، وصی دیگری را انتخاب نماید؛ رجوع از وصیت محقق نشده؛ و دلالت بر تعدد اوصیا دارد.[۴۱]

تضاد و اختلاف در دو وصیت، زمانی ایجاد می‌شود که جمع بین مفاد آنها، ممکن نباشد، و در صورتی که بتوان بدون اینکه هر یک از آن دو وصیت، مانع اجرای وصیت دیگر شود؛ اقدام به اجرای مفاد آنها نمود؛ دیگر رجوع از وصیت معنایی ندارد.[۴۲]

مصادیق

  • اگر زید، در وصیت خود باغش را به نفع عمرو تملیک کند؛ و در وصیت دیگری، زمین خود را، به نفع بکر تملیک نماید؛ و در وصیت سوم، خانه خود را، به تملیک حارث درآورد؛ و مجموع اموال یادشده از ثلث دارایی او تجاوز ننماید؛ چون وصیت‌های دوم و سوم، نمی‌توانند مانع اجرای وصیت‌های قبل از خود گردند؛ در نتیجه رجوع از وصیت رخ نداده‌است.[۴۳]
  • اگر کسی خانه خود را، به نفع همسرش وصیت کند؛ و سپس وصیت به وقف همان خانه به نفع جنگ زدگان نماید؛ در چنین فرضی، وصیت دوم، به منزله رجوع از وصیت اول محسوب می‌گردد.[۴۴]

مجهول بودن تاریخ یکی از دو وصیت

به عقیده برخی از حقوقدانان، اگر موصی در مورد شیء یا امری واحد، دو وصیت متفاوت نموده باشد؛ که تاریخ یکی از آنها معلوم، و تاریخ دیگری مجهول باشد؛ با استناد به اصل تأخر حادث، وصیتی که تاریخ انشای آن معلوم نیست؛ معتبر می‌باشد، و در صورتی که تاریخ هر دو وصیت نامعلوم باشد؛ ترجیح هر یک بر دیگری، بدون وجود دلیل، صحیح به نظر نمی‌رسد و باید به قاعده قرعه متوسل شد.[۴۵]

در فقه

از آنجایی که اصل در وصیت، نفوذ است؛ و وصیت بر بیش از یک سوم مال، نیازمند تنفیذ مازاد بر ثلث توسط ورثه می‌باشد؛ لذا چنانچه کسی ثلث مال خود را، به نفع شخصی وصیت نموده؛ و سپس ثلث مال خود را، برای شخص دیگری وصیت نماید؛ وصیت دوم، به منزله رجوع از وصیت اول محسوب می‌گردد.[۴۶][۴۷]

کتب مرتبط

جستارهای وابسته

منابع

  1. یعقوب کدخدایی. وصیت و ارث مذاهب اربعه اهل سنت و قانون مدنی ایران. چاپ 1. دادگستر، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6657064
  2. یعقوب کدخدایی. وصیت و ارث مذاهب اربعه اهل سنت و قانون مدنی ایران. چاپ 1. دادگستر، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6657064
  3. ماده ۸۲۶ قانون مدنی
  4. ماده ۸۳۴ قانون مدنی
  5. ماده ۸۳۵ قانون مدنی
  6. محمدجعفر جعفری لنگرودی. الفارق (دایرةالمعارف عمومی حقوقی) (جلد پنجم) (مصحف-هبه). چاپ 1. گنج دانش، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4430600
  7. محمد مصدق. وصیت در حقوق اسلامی (شیعه). چاپ 1. زریاب، 1377.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 447396
  8. محمدجعفر جعفری لنگرودی. الفارق (دایرةالمعارف عمومی حقوقی) (جلد پنجم) (مصحف-هبه). چاپ 1. گنج دانش، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4433348
  9. فصلنامه حق دفتر هفتم مهر و آذر 1365. شرکت سهامی روزنامه رسمی ایران، 1365.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1319872
  10. سیدمصطفی محقق داماد. بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی. چاپ 4. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 199736
  11. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2779664
  12. سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد سوم) (در شفعه، وصایا، ارث) (با تجدیدنظر، تصحیح کامل اضافات). چاپ 13. اسلامیه، 1376.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 15312
  13. سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد سوم) (در شفعه، وصایا، ارث) (با تجدیدنظر، تصحیح کامل اضافات). چاپ 13. اسلامیه، 1376.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 15312
  14. سیدمصطفی محقق داماد. بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی. چاپ 4. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 200676
  15. عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد دوم). چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 52352
  16. محمدجعفر جعفری لنگرودی. حقوق مدنی (وصیت). چاپ 2. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 299072
  17. سیدمصطفی محقق داماد. بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی. چاپ 4. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 199652
  18. سیدمحمدرضا حسینی. تفسیر قضایی قانون امور حسبی. چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5667464
  19. ماده ۸۳۶ قانون مدنی
  20. سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد سوم) (در شفعه، وصایا، ارث) (با تجدیدنظر، تصحیح کامل اضافات). چاپ 13. اسلامیه، 1376.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 17116
  21. سیدمصطفی محقق داماد. قواعد فقه بخش مدنی (جلد دوم) (مالکیت و مسئولیت). چاپ 28. مرکز نشر علوم اسلامی، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1698200
  22. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2779724
  23. سیدمصطفی محقق داماد. بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی. چاپ 4. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 199820
  24. محمد بروجردی عبده. حقوق مدنی (اموال و مالکیت، عقود و معامات و الزامات، ضمان قهری، عقود معین، اخذ به شفعه و وصیت). چاپ 1. گنج دانش، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 245528
  25. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (جلد دوم) (قواعد عمومی قراردادها، انعقاد و اعتبار قرارداد). چاپ 5. شرکت سهامی انتشار، 1379.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3036200
  26. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 330176
  27. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2779724
  28. سیدمصطفی محقق داماد. قواعد فقه بخش مدنی (جلد دوم) (مالکیت و مسئولیت). چاپ 28. مرکز نشر علوم اسلامی، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1698200
  29. سیدمصطفی محقق داماد. بررسی فقهی و حقوقی وصیت مواد 825-860 قانون مدنی. چاپ 4. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 199820
  30. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2779736
  31. سیدمرتضی قاسم‌زاده، حسن ره پیک و عبداله کیایی. تفسیر قانون مدنی اسناد آرا و اندیشه‌های حقوقی (با تجدیدنظر و اضافات). چاپ 3. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 362692
  32. عباس زراعت و حمید مسجدسرایی. متون فقه (جلد سوم). چاپ 2. خط سوم، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3565032
  33. ماده ۸۳۷ قانون مدنی
  34. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2780308
  35. سیدمرتضی قاسم‌زاده، حسن ره پیک و عبداله کیایی. تفسیر قانون مدنی اسناد آرا و اندیشه‌های حقوقی (با تجدیدنظر و اضافات). چاپ 3. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 362716
  36. محمد بروجردی عبده. حقوق مدنی (اموال و مالکیت، عقود و معامات و الزامات، ضمان قهری، عقود معین، اخذ به شفعه و وصیت). چاپ 1. گنج دانش، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 245524
  37. ماده ۸۲۹ قانون مدنی
  38. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2781076
  39. ماده ۸۳۹ قانون مدنی
  40. محمدجعفر جعفری لنگرودی. اساس در قوانین مدنی (المدونه). چاپ 1. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1444732
  41. محمدجعفر جعفری لنگرودی. حقوق مدنی (وصیت). چاپ 2. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 300712
  42. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2781188
  43. سیدعلی حائری شاه باغ. شرح قانون مدنی (جلد دوم). چاپ 3. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 206640
  44. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی (دوره عقود معین، قسمت سوم) (عطایا، هبه، وصیت). چاپ 7. گنج دانش، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2781188
  45. سیدمرتضی قاسم‌زاده، حسن ره پیک و عبداله کیایی. تفسیر قانون مدنی اسناد آرا و اندیشه‌های حقوقی (با تجدیدنظر و اضافات). چاپ 3. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 362748
  46. محمد بروجردی عبده. حقوق مدنی (اموال و مالکیت، عقود و معامات و الزامات، ضمان قهری، عقود معین، اخذ به شفعه و وصیت). چاپ 1. گنج دانش، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 247116
  47. آیت اله سیدمحمد موسوی بجنوردی. قواعد فقهیه (جلد اول). چاپ 2. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 287104