تجدیدنظر خواهی

از ویکی حقوق
(تغییرمسیر از درخواست تجدیدنظر)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تجدید نظر در لغت به معنای دوباره نظر کردن در امر یا نوشته‌ای است.[۱] در اصطلاح حقوقی، مقصود از تجدید نظر، قضاوت کردن مجدد رای صادر شده است.[۲] با وجود لزوم توجه کافی و دقت به خرج دادن در بررسی پرونده‌های قضایی، گاه ممکن است قضات دادگاه‌ها در صدور احکام خود دچار اشتباهاتی شوند، راه حل رفع این اشتباهات، پیش‌بینی فرایندی برای اعتراض به چنین احکامی است.[۳]

ماهیت رسیدگی در مرحله تجدیدنظر

رسیدگی دادگاه تجدید نظر ادامه رسیدگی دادگاه نخستین نیست. دعوای تجدید نظر خواهی مستقل از دعوای نخستین است و خود دادرسی جداگانه‌ای به حساب می‌آید. شاید به همین دلیل بوده است که قانون آیین دادرسی مدنی دعوای جلب شخص ثالث را در مرحله تجدید نظر مجاز دانسته است (ماده 135 قانون آیین ادرسی مدنی) زیرا اگر رسیدگی تجدید نظر ادامه رسیدگی نخستین می‌بود دعوای جلب ثالث در مرحله تجدید نظر به دلیل سپری شدن موعد آن قابل پذیرش نبود. به اعتبار استقلال مراحل رسیدگی ماهوی از یکدیگر توصیف اصحاب دعوا و سایر ذی نفعان در هر مرحله باید به صورت مجزا صورت پذیرد. بنابراین اگر در دعوای تجدید نظر یک یا چند شخص از اصحاب دعوای نخستین طرف تجدیدنظر خواهی قرار نگرفته باشند، تجدیدنظر خوانده می‌تواند آنان را با عنوان ثالث به دعوا جلب کند.[۴]

پیشینه

در مدت زمانی بعد از انقلاب سلامی، شورای نگهبان، تجدیدنظر خواهی از آرای دادگاه‌ها را خلاف شرع دانسته و لذا مقررات مربوط به این بخش نیز متروک مانده بود. مبنای این نظریه این بود که مجتهد نمی‌تواند نظر مجتهد دیگر را نقض نماید و از نظر شرعی قاضی نیز مجتهد است و لذا تجدیدنظر خواهی از رای وی جایز نیست. در حالی که اولا همه قضات مجتهد نیستند ثانیاً قضات نیز مانند سایر انسان های دیگر مصون از خطا نبوده و باید راهی برای تصحیح خطای آنان وجود داشته باشد.[۵]

اصطلاح تجدید نظر نخستین بار در ماده ۱۷ لایحه قانون تشکیل دادگاه‌های عمومی مصوب ۱۳۶۸ بکار رفته بود و در قانون اصول محاکمات حقوقی مصوب ۱۳۲۹ ه‍.ق به این شیوه شکایت استیناف گفته می‌شد در قانون آیین دادرسی مدنی ۱۳۱۸ ذیل ماده ۴۸۴ از اطلاح پژوهش استفاده شده بود.[۶][۷][۸]

تچدیدنظرخواهی از آراء محاکم حقوقی

آرای دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور حقوقی قطعی است، مگر در مواردی که طبق قانون قابل درخواست تجدیدنظر باشد.[۹] همچنین قرارهای زیر قابل تجدیدنظر است، درصورتی که حکم راجع به اصل دعوا قابل درخواست تجدیدنظر باشد:

جهات تجدیدنظر خواهی

جهات تجدیدنظر خواهی حقوقی

احکام زیر قابل درخواست تجدیدنظر می‌باشد:

تبصره - احکام مستند به اقرار در دادگاه یا مستند به رأی یک یا چند نفر کارشناس که طرفین کتباً رأی آنان را قاطع دعوا قرار داده باشند قابل درخواست تجدیدنظر نیست مگر درخصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی.[۱۱]

جهات تجدیدنظر خواهی کیفری

مطابق ماده ۴۳۴ قانون آیین دادرسی کیفری: «جهات تجدیدنظر خواهی به شرح زیر است:

  • الف - ادعای عدم اعتبار ادله یا مدارک استنادی دادگاه
  • ب - ادعای مخالف بودن رأی با قانون
  • پ - ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی یا وجود یکی از جهات رد دادرس
  • ت - ادعای عدم توجه دادگاه به ادله ابرازی

تبصره - اگر تجدیدنظر خواهی به استناد یکی از جهات مذکور در این ماده به عمل آید، در صورت وجود جهت دیگر، به آن هم رسیدگی می‌شود.»

ماده فوق، جهات تجدید نظر را به صورت حصری بیان نموده‌است.[۱۲] اگرچه در نظام‌هایی که اصل را بر دو درجه ای بودن رسیدگی دانسته‌اند احصاء جهات تجدید نظرخواهی لازم نیست، اما به باور گروهی از آنجایی که در نظام حقوقی ایران اصل بر یک درجه ای بودن رسیدگی قرار داده شده‌است، لذا جهات تجدید نظرخواهی نیز احصاء شده‌است.[۱۳]

بعضی از این جهات تجدیدنظر خواهی به اندازه ای گسترده و عام هستند که می‌توانند بخش عظیمی از نارضایتی‌های متقاضی تجدید نظر را در بر بگیرند،[۱۴] لذا تجدید نظر عمومی بوده و محدود به جهات مورد درخواست نمی‌باشد،[۱۵] البته صرف قابلیت تجدیدنظر از یک رأی، برای درخواست تجدید نظر و رسیدگی بدان کافی نبوده و لازم است علت و جهت قانونی تجدیدنظر خواهی اعلام شود.[۱۶]

ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه

نخستین جهت تجدید نظر به موجب ماده فوق، ادعای عدم اعتبار مستندات دادگاه است. در این خصوص حقوقدانان تأکید کرده‌اند که لازم است این ادعا در مراجع صالح به اثبات برسد.[۱۷]

ادعای عدم صلاحیت دادگاه صادرکننده رأی

یکی دیگر از جهات تجدید نظر بر اساس ماده مذکور، فقدان صلاحیت دادگاه صادر کننده رأی است.[۱۸]

وجود یکی از جهات رد دادرس

در خصوص حق تجدیدنظر خواهی به دلیل وجود یکی از جهات رد دادرس، باید این حق را مضاف بر حق اعتراض نسبت به قرار رد ایراد رد دادرس ظرف مهلت ده روز دانست.[۱۹]

مهلت تجدیدنظر خواهی

مقصود از مهلت تجدید نظرخواهی مدتی است که در فرض وجود جهات تجدید نظرخواهی، حق تجدیدنظرخواهی باقی است.[۲۰] مهلت تجدید نظرخواهی از احکام قابل اعتراض، بیست روز از تاریخ ابلاغ است.[۲۱] این مهلت برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه می‌باشد.[۲۲]

مهلت واخواهی و تجدید نظرخواهی از احکام قابل اعتراض، بیست روز از تاریخ ابلاغ است و این مهلت برای اشخاص مقیم خارج از کشور دو ماه می‌باشد مگر آن که عذر موجه وجود داشته باشد لذا صرف مسافرت یک هفته ای به خارج از کشور باعث تبدل موضوع و ازدیاد مهلت تجدیدنظرخواهی به مدت دو ماه نمی گردد.[۲۳]

مبنای مهلت تجدیدنظر خواهی

باید مهلت تجدید نظر خواهی را بر مبنای «محل اقامت تجدید نظرخواه»، به دو دسته بیست روزه و دو ماهه تفکیک کرد.[۲۴]

احیاء مهلت تجدیدنظرخواهی با صدور رأی اصلاحی

اشخاص دارای حق درخواست تجدید نظر

در آیین دادرسی مدنی

اشخاص زیر حق درخواست تجدیدنظر دارند:

در آیین دادرسی کیفری

اشخاص زیر حق درخواست تجدید نظرخواهی دارند: ۱-محکوم علیه یا نماینده قانونی او ۲-شاکی یا مدعی خصوصی یا نماینده قانونی او ۳- دادستان.[۲۷]به این حق در ماده ۴۳۳ قانون آیین دادرسی کیفری تصریح شده است.

تجدیدنظر خواهی دادستان

حق دادستان در اعتراض به آراء صادره از سوی محاکم از آن روی است که وی نماینده جامعه و مأمور اجرای عدالت محسوب می‌شود،[۲۸] لذا در مرحله رسیدگی به پرونده در دادگاه‌ها، دادستان همچنان حق اعتراض به آراء صادره را دارد،[۲۹]این در واقع اعطای نوعی حق نظارت بر حسن جریان دادرسی در دادگاه‌های کیفری به دادستان است.[۳۰]

مهلت تجدیدنظر خواهی دادستان

اعتراض دادستان نیز باید ظرف بیست روز به عمل آید.[۳۱]

در رویه‌ قضایی

نظریه مشورتی ۷/۹۴/۶۷۶ مورخ ۱۳۹۴/۳/۱۶ اداره کل حقوقی قوه قضاییه: ۱- نظر به اطلاق قانون، دادستان حتی در جرائم قابل گذشت، حق اعتراض به آراء برائت و محکومیت‌های غیرقانونی را دارد.[۳۲]

اسقاط حق تجدیدنظر

اسقاط حق تجدید نظرخواهی اعم است از جنبه کیفری یا حقوقی رأی و نیز اعم است از اسقاط در جلسه دادگاه یا در خارج از دادگاه و در دفتر اسناد رسمی، در فرض اسقاط حق در خارج از دادگاه و به موجب سند عادی، لازم است به این اسقاط در دادگاه، اقرار شود.[۳۳] عده ای معتقدند بر اساس قاعده الزامی و قانونی بودن تعقیب، دادستان حق اسقاط حق تجدیدنظر خواهی خود را ندارد.[۳۴] گفتنی است در فرض تقدیم دادخواست تجدید نظر، امکان اسقاط این حق وجود نداشته و باید تقاضا را مسترد نمود.[۳۵]

توافق طرفین دعوی به منظور اسقاط حق تجدیدنظر بر گرفته از اصل حاکمیت اراده می‌باشد، [۳۶] در ماده ۳۳۳ قانون آیین دادرسی مدنی اسقاط حق تجدیدنظر خواهی به‌طور مطلق بیان شده‌است بنابراین اسقاط حق هم قبل از صدور حکم و هم بعد از صدور حکم ممکن می‌باشد البته توافق مذکور باید کتبی صورت گرفته باشد، در مورد اسقاط حق قبل از صدور حکم باید گفت که این مورد مشمول اسقاط مالم یجب نبوده چرا که با تقدیم دادخواست و مشخص بودن میزان خواسته یا موضوع دعوا و امکان تجدیدنظر از آن حق ایجاد شده‌است.[۳۷] اسقاط یگجانبه حق تجدیدنظر خواهی نیز ممکن و معتبر می‌باشد.[۳۸]

در قانون

مطابق ماده ۴۳۰ قانون آیین دادرسی کیفری: «در صورتی که طرفین دعوی با توافق کتبی حق تجدیدنظر یا فرجام خواهی خود را ساقط کنند، تجدیدنظر یا فرجام خواهی آنان جز در خصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی، مسموع نیست.»

به کار بردن لفظ «طرفین» در ماده فوق، مانع از اسقاط این حق از سوی یکی از اصحاب دعوا نیست.[۳۹]

همچنین مطابق ماده ۳۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی نیز در صورتی که طرفین دعوا با توافق کتبی حق تجدیدنظرخواهی خود را ساقط کرده باشند تجدیدنظرخواهی آنان مسموع نخواهد بود مگر درخصوص صلاحیت دادگاه یا قاضی صادرکننده رأی.[۴۰]

در رویه‌ قضایی

  • برخی از قضات بر این باورند که ذینفع در فرض اسقاط حق تجدیدنظر خواهی نیز می‌تواند در ظرف مدت مقرر برای تجدید نظرخواهی مجدداً تجدید نظرخواهی کند، در واقع حق عدول از حق تجدید نظرخواهی وجود دارد.[۴۱]

تجدیدنظرخواهی و اسقاط حق واخواهی

همچنین با توجه به رویه عملی دادگاه‌ها محکوم علیه می‌تواند در مهلت واخواهی درخواست تجدید نظر نموده و منتظر اتمام مهلت واخواهی نماند چرا که واخواهی حقی است که در اینجا به‌طور ضمنی اسقاط گردیده‌است.[۴۳]

مرجع صلاحیت دار جهت صدور قرار رد یا قبول تجدید نظر یا فرجام خواهی

  • با عنایت به صراحت و اطلاق ماده ۴۳۲ قانون آیین دادرسی کیفری صدور قرار رد درخواست تجدیدنظر یا فرجام خواهی که خارج از مهلت مقرر قانونی با اعلام عذر موجه تقدیم شده است با دادگاه صادرکننده رأی است؛ اعم از این که متقاضی تجدیدنظر برای اعلام عذر موجه خود دلیل مثبِت عذر ارائه کند یا خیر[۴۴]

حقوق متهم در صورت عدم حضور وی در هیچ یک از مراحل دادرسی

  • با لحاظ مداخله دادگاه تجدید نظر استان و متعاقبا صدور رأی بر تأیید دادنامه بدوی که به منزله صدور حکم بر محکومیت متهم (محکوم علیه) غایب است، فرض مطروحه از مصادیق ماده ۴۶۱ قانون آیین دادرسی کیفری بوده و لذا محکوم علیه غایب حق واخواهی نسبت به حکم محکومیت صادره از سوی دادگاه تجدید نظر را دارد.[۴۵]

تاثیر امضای موکل در کنار امضای وکیل حین تقدیم دادخواست

  • صرف تقدیم دادخواست با امضای وکیل و موکل هر دو، انجام موضوع وکالت توسط موکل و از موجبات انفساخ عقد وکالت به استناد ماده یاد شده نمی باشد؛ زیرا با توجه به ماده ۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی، وکالت در دادگاه ها شامل تمام اختیارات راجع به امر دادرسی است که تقدیم دادخواست صرفا بخشی از آن به شمار می آید و در واقع انجام وکالت جهت طرح دعوا و دفاع از حقوق موکل با تقدیم دادخواست آغاز می شود؛ لذا تقدیم دادخواست با امضای وکیل و موکل به منزله انجام مورد وکالت نبوده و دیگر تکالیف وکیل برای انجام موضوع وکالت به قوت خود باقی است.[۴۶]

پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظرتوسط تجدیدنظرخوانده

پرداخت هزینه دادرسی قائم به شخص نیست و در صورت ابراز تمایل خوانده جهت پرداخت آن با هدف تسریع در رسیدگی، اجابت این درخواست منوط به قبول طرف مقابل نمی باشد؛ لذا در فرض سؤال ذی نفع می تواند با پرداخت هزینه دادرسی، مانع رسیدگی را برطرف کند.[۴۷]

در فقه

برخی از فقها اقرب را آن دانسته‌اند که هرگاه خطا بودن حکمی برای قاضی ثابت شد، باید آن را نقض کند، خواه خود او حکم را صادر کرده باشد خواه قاضی دیگر.[۴۸]

مقالات مرتبط

منابع

  1. هادی طیبی. بررسی تطبیقی تجدیدنظر احکام کیفری در حقوق ایران و انگلستان. دانشگاه شهید بهشتی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4186992
  2. هادی طیبی. بررسی تطبیقی تجدیدنظر احکام کیفری در حقوق ایران و انگلستان. دانشگاه شهید بهشتی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4187004
  3. بابک پورقهرمانی گلتپه. تجدیدنظرخواهی رئیس قوه قضائیه از آراء محاکم. فصلنامه تخصصی حقوق اسلامی (فقه و حقوق سابق) شماره 3 زمستان 1383، 1383.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5035932
  4. غمامی, مجید (1402). "معناکاوی «شخص ثالث» در اعتراض ثالث به رأی دادگاه؛ بحثی درباره رأی وحدت رویه شماره 831 دیوان عالی کشور (1402/03/02)". دو فصلنامه نقد و تحلیل آراء قضایی. 2 (4): 324–338. doi:10.22034/analysis.2023.2008657.1065. ISSN 2821-1790.
  5. عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 562116
  6. علی رفیعی. روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. فکرسازان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2798772
  7. علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 849808
  8. علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 475320
  9. ماده ۳۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی
  10. ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی
  11. ماده ۳۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی
  12. مجله دانشکده حقوق و علوم سیاسی سابق شماره 34 زمستان 1374. دانشگاه تهران، 1374.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1367760
  13. بهروز جوانمرد. فرایند دادرسی کیفری (جلد دوم) (از صلاحیت و مراجع رسیدگی تا مرحله دادرسی و اجرای احکام). چاپ 1. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3279776
  14. علی خالقی. آیین دادرسی کیفری. چاپ 13. موسسه مطالعات و پژوهش‌های حقوقی شهر دانش، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1286948
  15. ناصر کاتوزیان. مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد سوم) (حقوق خصوصی و اسلامی). چاپ 1. میزان، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1088952
  16. محمود آخوندی اصل. آیین دادرسی کیفری (جلد چهارم). چاپ 2. سازمان چاپ و انتشارات، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2085528
  17. محمود آخوندی اصل. آیین دادرسی کیفری (جلد چهارم). چاپ 2. سازمان چاپ و انتشارات، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2085540
  18. رجب گلدوست جویباری. کلیات آیین دادرسی کیفری. چاپ 7. جنگل، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1742384
  19. علی خالقی. نکته‌ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش‌های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4711000
  20. سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی کیفری (جلد اول و دوم) (از وقوع جرم تا اجرای حکم، دادسرا، مراحل کشف، تحقیق و تعقیب، دادگاه کیفری عمومی، دادگاه کیفری استان، تجدیدنظر، شعب تشخیص، فرجام، دعاوی ناشی از جرم، احکام و قرارهای کیفری، ادله اثبات جرم، وظایف قضات، وکلا و ضابطین دادگستری). چاپ 4. پایدار، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 891804
  21. علی خالقی. نکته‌ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش‌های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4737364
  22. سیدعباس حسینی نیک. سیاست جنایی ایران در حمایت از حقوق تألیف و نشر (سیاست تقنینی، سیاست قضایی، سیاست اداری). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4786872
  23. رای دادگاه درباره اثر مسافرت خارج از کشور بر مهلت تجدیدنظرخواهی (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۷۰۴۰۰۰۰۵)
  24. مجموعه قوانین و مقررات آیین دادرسی کیفری (جلد اول). چاپ 11. معاونت حقوقی ریاست جمهوری، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 491808
  25. رای دادگاه درباره احیاء مهلت تجدیدنظرخواهی با صدور رأی اصلاحی (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۷۰۴۰۱۵۷۸)
  26. ماده ۳۳۵ قانون آیین دادرسی مدنی
  27. سیدعباس حسینی نیک. سیاست جنایی ایران در حمایت از حقوق تألیف و نشر (سیاست تقنینی، سیاست قضایی، سیاست اداری). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4786908
  28. عباس منصورآبادی. حق تجدیدنظر در فرایند دادرسی عادلانه. اندیشه‌های حقوقی حقوق خصوصی شماره هشتم بهار و تابستان 1384، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5033156
  29. ایمان یوسفی. آیین دادرسی کیفری (بر اساس قانون آیین دادرسی کیفری مصوب 1392) (جلد اول). چاپ 1. میزان، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4869376
  30. محمدصالح نقره کار. دادستان در ترازوی حقوق بشر و شهروندی. چاپ 1. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3667916
  31. محمدحسین شاملو احمدی. پیرامون دادسرا. چاپ 1. دادیار، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3497212
  32. نصرت حسن‌زاده. محشای قانون آیین دادرسی کیفری کاربردی مصوب 1392. چاپ 1. جنگل، 1397.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6280084
  33. عباس زراعت، حمید حاجی زاده و یاسر متولی جعفرزاده. قانون آیین دادرسی کیفری در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. خط سوم، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3775756
  34. بهروز جوانمرد. فرایند دادرسی کیفری (جلد دوم) (از صلاحیت و مراجع رسیدگی تا مرحله دادرسی و اجرای احکام). چاپ 1. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3282852
  35. بهروز جوانمرد. فرایند دادرسی کیفری (جلد دوم) (از صلاحیت و مراجع رسیدگی تا مرحله دادرسی و اجرای احکام). چاپ 1. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3282896
  36. علی عباس حیاتی. آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1254748
  37. علی مهاجری. مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد سوم). چاپ 4. فکرسازان، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3896240
  38. علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 475944
  39. بهروز جوانمرد. فرایند دادرسی کیفری (جلد دوم) (از صلاحیت و مراجع رسیدگی تا مرحله دادرسی و اجرای احکام). چاپ 1. جنگل، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3282876
  40. ماده ۳۳۰ قانون آیین دادرسی مدنی
  41. عباس زراعت، حمید حاجی زاده و یاسر متولی جعفرزاده. قانون آیین دادرسی کیفری در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. خط سوم، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3775764
  42. مجموعه نشست‌های قضایی (مسائل آیین دادرسی کیفری (قسمت هشتم)). چاپ 1. راه نوین، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2578032
  43. عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 561796
  44. نظریه شماره 7/1402/296 مورخ 1402/05/13 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تعیین مرجع صلاحیتدار جهت صدور قرار رد یا قبول تجدید نظر یا فرجام خواهی
  45. نظریه شماره 7/1402/324 مورخ 1402/06/05 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره حقوق متهم در صورت عدم حضور وی در هیچ یک از مراحل دادرسی
  46. نظریه شماره 7/1402/330 مورخ 1402/05/28 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تاثیر امضای موکل در کنار امضای وکیل حین تقدیم دادخواست
  47. نظریه شماره 7/1402/40 مورخ 1402/02/30 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره پرداخت هزینه دادرسی مرحله تجدیدنظرتوسط تجدیدنظرخوانده
  48. امیرحسین رضایی نژاد. آیین دادرسی مدنی شیوه‌های عادی شکایت از آرا (پژوهش و واخواهی). چاپ 1. اندیشگران، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3317704