ماده ۱۱۷ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری
ماده ۱۱۷ قانون تشکیلات و آیین دادرسی دیوان عدالت اداری: چنانچه دادرس اجرای احکام دیوان، رای شعبه دیوان را مبهم بداند، به نحوی که اجرای آن امکان نداشته باشد با ذکر مورد ابهام از شعبه صادرکننده رای تقاضای رفع ابهام می نماید. نظر شعبه درخصوص رفع ابهام، برای دادرس اجرای احکام دیوان، لازم الاتباع است.
توضیح واژگان
دادرس: منظور از دادرس در معنای عام رئیس دادگاه بدوی، رئیس دادگاه تجدیدنظر و مستشاران این دادگاه میباشد، زیرا هر یک از آنها به شغل قضا و فصل خصومات و مرافعات اشتغال دارند و استعمال این واژه منحصر در دادرس علیالبدل نمیباشد.[۱]
رای دادگاه: یا حکم است یا قرار.[۲] چنانچه رأی دادگاه راجع به ماهیت دعوا و قاطع آن بهطور جزئی یا کلی باشد، حکم، و در غیر این صورت قرار نامیده میشود.[۳]
شایان ذکر است که رأی در لغت به معنای دیدن، نگریستن با چشم و نظر و جمع آن آراست. در علم اصول دربارهٔ تعریف آن اتفاق نظر وجود ندارد. عدهای آن را به کار بردن اوج اندیشه میدانند و عدهای به گمان نامبتنی بر برهان رأی اطلاق کردهاند و برخی دیگر، باورهای غیرمستدل افراد را رأی دانستهاند.[۴]
رویههای قضایی
منابع
- ↑ علی مهاجری. مبسوط در آیین دادرسی مدنی (جلد دوم). چاپ 1. فکرسازان، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6656400
- ↑ علی مهاجری. آیین قضاوت مدنی در محاکم ایران. چاپ 5. فکرسازان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6405236
- ↑ ماده ۲۹۹ قانون آیین دادرسی مدنی
- ↑ مسعود انصاری و محمدعلی طاهری. دانشنامه حقوق خصوصی (جلد دوم). چاپ 2. محراب فکر، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 420808