ماده 30 قانون اجرای احکام مدنی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۳۰ قانون اجرای احکام مدنی: درخواست رفع اختلاف موجب تأخیر اجرای حکم نخواهد شد مگر اینکه دادگاه قرار تأخیر اجرای حکم را صادر نماید.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

تأخیر: در لغت به معنی «قرار دادن چیزی بعد از جای آن و عقب انداختن» آمده‌است.[۱]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

اولاً، لازم به ذکر است که به محض این‌که طرفین یا یکی از آن‌ها مخصوصاً محکوم‌علیه که علاقمند به عدم اجرا است، درخواست وجود اختلاف با عنوان ابهام و اجمال تقدیم نمود، دایرهٔ اجرا و مأمورین اجرا عملیات اجرائی را متوقف نمی‌سازند و آن را تعطیل نمی‌نمایند؛ این دادگاه است که اگر واقعاً اختلاف حادث را درست تشخیص داد و نیاز به اقداماتی از جمله اخذ توضیح داشت و ضرورت تأخیر عملیات اجرا را تشخیص داد، قرار تأخیر صادر می‌نماید.[۲]

ثانیاً، در مورد این‌که عملیات اجرایی چه زمانی مجدداً ادامه خواهد یافت به نظر می‌رسد پس از رفع اختلاف خود به خود این کار صورت خواهد گرفت اما شایسته‌است دادگاه در این خصوص دستور لازم را صادر نماید.[۳]

نکات توضیحی

زمانی که حکمی به تأخیر می‌افتد، قاعدتاً، معنای آن این است که حکم مذکور قطعاً اجرا می‌شود ولی دیرتر از زمانی که قرار بود اجرا شود.[۴]

نکتهٔ دیگر آن که هرگاه رفع اختلاف از حکم بدون حضور طرفین و در وقت فوق‌العاده امکان‌پذیر باشد، دادگاه از مفاد حکم رفع اختلاف می‌نماید و پرونده را جهت ادامهٔ عملیات اجرایی به اجرای احکام ارسال می‌کند. ولی چنانچه رسیدگی نیاز به حضور طرفین داشته باشد یا مستلزم تعیین جلسات متعدد برای رسیدگی باشد؛ در این صورت قرار تأخیر اجرای حکم صادر کرده و طرفین را جهت رسیدگی به اختلاف در وقت فوق‌العاده دعوت و موضوع را رسیدگی می‌کند. عدم حضور طرفین بعد از ابلاغ مانع رسیدگی نخواهد بود.[۵]

رویه‌های قضایی

در پاسخ به این سؤال که: «اگر حکم قطعی قطعیت یافته و لازم‌الاجرا گردد و اجرائیه صادر شود، آیا می‌توان بر اساس مقررات آیین دادرسی مدنی و قانون اصلاح پاره‌ای از قوانین دادگستری قرار توقیف عملیات اجرایی صادر کرد یا خیر؟» نظریهٔ شمارهٔ ۷/۱۷۴۳ مورخ ۱۳۷۷/۰۳/۰۴ اداره حقوقی دادگستری، بیان می‌دارد: «اجراییه‌های صادره از محاکم مشمول آن قانون نیست و توقیف اجرای احکام قطعی مجاز نمی‌باشد مگر در موارد تجویز شده در قانون مانند مواد ۵۴۲ و ۶۰۴ قانون آیین دادرسی مدنی (با تغییراتی مواد ۳۸۶ و ۴۳۷ قانون فعلی) و مواد ۲۴، ۳۰ و ۳۱ قانون اجرای احکام مدنی»[۶]

مصادیق و نمونه‌ها

از جمله موارد دیگری که می‌تواند موجب تأخیر اجرای حکم شود، ماده ۴۲۴ قانون آیین دادرسی مدنی است. اما تفاوتی که ماده ۳۰ قانون اجرای احکام مدنی با ماده ۴۲۴ قانون آیین دادرسی مدنی دارد آن است که اولاً، قرار تأخیر اجرای حکم در قالب ماده ۴۲۴ باید مسبوق به اخذ تأمین از ذینفع باشد درحالی که در ماده ۳۰ چنین نیست. ثانیاً قرار تأخیر موضوع ماده ۴۲۴ برای مدت معین صادر می‌شود در حالی که در ماده ۳۰ مدت تعیین نشده‌است. هرچند معمولاً چنین قراری در عمل دارای مدت معین است زیرا وقتی رفع اختلاف شد دوباره عملیات اجرایی شروع می‌شود.[۷]

منابع

  1. حسن سلطانی. اثر شکایت از احکام بر اجرای احکام. چاپ 1. جنگل، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4427992
  2. سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی). چاپ 5. پایدار، 1378.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1220340
  3. علی مهاجری. آیین قضاوت مدنی در محاکم ایران. چاپ 5. فکرسازان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2289528
  4. حسن سلطانی. اثر شکایت از احکام بر اجرای احکام. چاپ 1. جنگل، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4428000
  5. منصور اباذری فومشی. قانون اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 3. خرسندی، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4521172
  6. سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2039336
  7. علی مهاجری. شرح جامع قانون اجرای احکام مدنی (جلد اول). چاپ 7. فکرسازان، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4079244