ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۲۸ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''فصل اول - قواعد عمومي ‌'''
'''فصل اول - قواعد عمومی'''


'''مبحث اول - مقدمات اجرا'''
'''مبحث اول - مقدمات اجرا'''


'''ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی''': هیچ حکمی از احکام دادگاه‌های دادگستری به موقع اجرا گذارده نمی‌شود مگر این که قطعی شده یا قرار اجرای موقت آن در مواردی که‌ قانون معین می‌کند صادر شده باشد.
'''ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی''': هیچ [[حکم|حکمی]] از احکام [[دادگاه]]<nowiki/>‌های دادگستری به موقع [[اجرا]] گذارده نمی‌شود مگر این که قطعی شده یا قرار [[اجرای موقت]] آن در مواردی که [[قانون]] معین می‌کند صادر شده باشد.


== مواد مرتبط ==
== مواد مرتبط ==
[[ماده 5 قانون آیین دادرسی مدنی]]
* [[ماده ۲ قانون اجرای احکام مدنی]]
 
* [[ماده ۳ قانون اجرای احکام مدنی]]
[[ماده 417 قانون تجارت]]
* [[ماده ۴ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده 5 قانون اجرای احکام مدنی|ماده ۵ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۶ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۷ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۸ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۹ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۱۰ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۱۱ قانون اجرای احکام مدنی]]
* [[ماده ۴۱۷ قانون تجارت]]
* [[ماده 1 قانون نحوه اجرای محکومیت های مالی]]


== توضیح واژگان ==
== توضیح واژگان ==
[[حکم قطعی]]: [[حکم|حکمی]] است که غیرقابل [[تجدیدنظر خواهی|تجدیدنظر]] بوده و یا قابل تجدیدنظر بوده و در [[مهلت تجدید نظرخواهی|مهلت]] مقرر قانونی، درخواست تجدیدنظر نسبت به آن نشده و به واسطۀ انقضاء مهلت مزبور، [[حکم قطعی|قطعی]] شده باشد و یا مرحلۀ تجدیدنظر را سپری کرده باشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1234696|صفحه=|نام۱=علی عباس|نام خانوادگی۱=حیاتی|چاپ=2}}</ref>
[[حکم قطعی]]: [[حکم|حکمی]] است که غیرقابل [[تجدیدنظر خواهی|تجدیدنظر]] بوده یا قابل تجدیدنظر بوده و در [[مهلت تجدید نظرخواهی|مهلت]] مقرر قانونی، درخواست تجدیدنظر نسبت به آن نشده و به واسطهٔ انقضاء مهلت مزبور، [[حکم قطعی|قطعی]] شده باشد یا مرحلهٔ تجدیدنظر را سپری کرده باشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1234696|صفحه=|نام۱=علی عباس|نام خانوادگی۱=حیاتی|چاپ=2}}</ref>


[[اجرای موقت]]: به اجرای احکامی گفته می‌شود که به مرحلۀ قطعیت نرسیده ولی به طور استثناء و در حدود موارد مصرح در قانون موقتاً اجرا می‌شود. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی و اجرای احکام مدنی (ویژه کارآموزان قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3933732|صفحه=|نام۱=غلامرضا|نام خانوادگی۱=موحدیان|چاپ=1}}</ref>
[[اجرای موقت]]: به اجرای احکامی گفته می‌شود که به مرحلهٔ قطعیت نرسیده ولی به‌طور استثناء و در حدود موارد مصرح در قانون موقتاً اجرا می‌شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی و اجرای احکام مدنی (ویژه کارآموزان قضایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3933732|صفحه=|نام۱=غلامرضا|نام خانوادگی۱=موحدیان|چاپ=1}}</ref>


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
 
مواد ۱۹۱ تا ۱۹۶ قانون سابق آیین دادرسی مدنی (مصوب ۱۳۱۸/۰۶/۲۵)، به مواردی از اجرای موقت احکام اشاره کرده بود. در حالی که، مدلول این مواد در قانون جدید آیین دادرسی مدنی جدید (مصوب۱۳۷۹/۰۱/۲۱)، وارد نشده‌است. در مورد این‌که آیا در وضعیت کنونی این مواد [[منسوخ]] است یا [[لازم الاجرا|لازم‌الاجراء]]، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی معتقدند با توجه به [[ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی]] جدید، قانون سابق آیین دادرسی مدنی به کلی منسوخ است. در نتیجه، اجرای موقت احکام به کلی منتفی است. اما در مقابل گفته شده‌است که ماده مذکور مقرر نموده: «قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ الحاقات و اصلاحات آن و در مورد مغایر ملغی اعلام می‌گردد». بنابراین چون در قانون اخیرالتصویب، مقرره مغایر در مانحن فیه وجود ندارد، می‌توان گفت، مقررات راجع به اجرای موقت احکام قانون سال ۱۳۱۸ همچنان لازم‌الاجراء است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1234588|صفحه=|نام۱=علی عباس|نام خانوادگی۱=حیاتی|چاپ=2}}</ref>
مواد 191 تا 196 قانون سابق آیین دادرسی مدنی (مصوب 1318/06/25)، به مواردی از اجرای موقت احکام اشاره کرده بود. در حالی که، مدلول این مواد در قانون جدید آیین دادرسی مدنی جدید (مصوب1379/01/21)، وارد نشده است. در مورد اینکه آیا در وضعیت کنونی این مواد منسوخ است یا لازم‌الاجراء، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی معتقدند با توجه به [[ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 529 قانون آیین دادرسی مدنی]] جدید، قانون سابق آیین دادرسی مدنی به کلی منسوخ است. در نتیجه، اجرای موقت احکام به کلی منتفی است. اما در مقابل گفته شده است که ماده مذکور مقرر نموده: «قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1318 الحاقات و اصلاحات آن و ... در مورد مغایر ملغی اعلام می‌گردد». بنابراین چون در قانون اخیرالتصویب، مقرره مغایر در مانحن فیه وجود ندارد، می‌توان گفت، مقررات راجع به اجرای موقت احکام قانون سال 1318 همچنان لازم‌الاجراء است. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1234588|صفحه=|نام۱=علی عباس|نام خانوادگی۱=حیاتی|چاپ=2}}</ref>


== نکات توضیحی ==
== نکات توضیحی ==
شرایط اجرای احکام طبق قانون اجرای احکام مدنی عبارت است از: قطعی بودن حکم ([[ماده 1 قانون اجرای احکام مدنی]])، معین بودن موضوع حکم ([[ماده 3 قانون اجرای احکام مدنی]])، ابلاغ حکم قطعی به محکوم‌علیه ([[ماده 2 قانون اجرای احکام مدنی]])، درخواست صدور اجرائیه از سوی محکوم‌له ([[ماده 1 قانون اجرای احکام مدنی]]) و در نهایت صدور اجرائیه و ابلاغ آن ([[ماده 4 قانون اجرای احکام مدنی]])<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه نکات طبقه بندی شده موضوعی آیین دادرسی مدنی 1241 نکته|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1478272|صفحه=|نام۱=فرزانه|نام خانوادگی۱=سریر|چاپ=2}}</ref> همچنین یکی دیگر از شرایط لازم برای اجرای حکم مطابق مفاده [[ماده 1 قانون اجرای احکام مدنی]]، قابل اجرا بودن آن حکم است. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دعوای تصرف عدوانی در قانون آیین دادرسی مدنی ایران با مطالعه تطبیقی در فقه امامیه و حقوق فرانسه|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=دانشگاه امام صادق(ع)|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4422808|صفحه=|نام۱=حامد|نام خانوادگی۱=هادی|چاپ=1}}</ref>
شرایط اجرای احکام طبق قانون اجرای احکام مدنی عبارت است از: [[حکم قطعی|قطعی]] بودن حکم ([[ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی]])، معین بودن موضوع حکم ([[ماده ۳ قانون اجرای احکام مدنی]])، [[ابلاغ]] حکم قطعی به [[محکوم علیه|محکوم‌علیه]] ([[ماده ۲ قانون اجرای احکام مدنی]])، درخواست صدور [[اجرائیه]] از سوی [[محکوم‌له]] ([[ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی]]) و در نهایت صدور اجرائیه و [[ابلاغ]] آن ([[ماده ۴ قانون اجرای احکام مدنی]])<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه نکات طبقه‌بندی شده موضوعی آیین دادرسی مدنی 1241 نکته|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1478272|صفحه=|نام۱=فرزانه|نام خانوادگی۱=سریر|چاپ=2}}</ref> همچنین یکی دیگر از شرایط لازم برای اجرای حکم مطابق مفاده [[ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی]]، قابل اجرا بودن آن حکم است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=دعوای تصرف عدوانی در قانون آیین دادرسی مدنی ایران با مطالعه تطبیقی در فقه امامیه و حقوق فرانسه|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=دانشگاه امام صادق (ع)|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4422808|صفحه=|نام۱=حامد|نام خانوادگی۱=هادی|چاپ=1}}</ref>


== رویه‌های قضایی ==
== رویه‌های قضایی ==
شعبۀ یک دادگاه حقوقی یک تهران در رأی شمارۀ 545، مورخ 1373/09/01 بیان می‌دارد: «صدور رأی اجرای موقت حکم، در حق تجدیدنظرخواهی محکوم‌علیه تأثیری ندارد.» <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2038940|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=2}}</ref>
شعبهٔ یک دادگاه حقوقی یک تهران در رأی شمارهٔ ۵۴۵، مورخ ۱۳۷۳/۰۹/۰۱ بیان می‌دارد: «صدور رأی [[اجرای موقت حکم]]، در حق [[تجدیدنظر خواهی|تجدیدنظرخواهی]] [[محکوم علیه|محکوم‌علیه]] تأثیری ندارد».<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2038940|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=2}}</ref>


نظریۀ شمارۀ 7/6266 مورخ 1366/09/22 ادارۀ حقوقی دادگستری بیان می‌دارد: «ملاک قطعیت یا عدم قطعیت احکام، قانون مجری در زمان صدور آن‌هاست.» <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2038956|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=2}}</ref>
نظریهٔ شمارهٔ ۷/۶۲۶۶ مورخ ۱۳۶۶/۰۹/۲۲ ادارهٔ حقوقی دادگستری بیان می‌دارد: «ملاک قطعیت یا عدم قطعیت احکام، قانون مجری در زمان صدور آن‌هاست».<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2038956|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=2}}</ref>


نظریۀ شمارۀ 7/884 مورخ 1361/03/27 ادارۀ حقوقی قوۀ قضاییه بیان می‌دارد: «حکمی که از دادگاهی صادر و قطعی شده است، باید طبق مقررات اجرای احکام مدنی به موقع اجرا گذاشته شود و خارج بودن دعوای مربوطه از صلاحیت نسبی دادگاه صادرکنندۀ حکم تأثیری در قابلیت اجرائی آن ندارد.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1234868|صفحه=|نام۱=علی عباس|نام خانوادگی۱=حیاتی|چاپ=2}}</ref>
نظریهٔ شمارهٔ ۷/۸۸۴ مورخ ۱۳۶۱/۰۳/۲۷ ادارهٔ حقوقی قوهٔ قضاییه بیان می‌دارد: «حکمی که از دادگاهی صادر و قطعی شده‌است، باید طبق مقررات اجرای احکام مدنی به موقع اجرا گذاشته شود و خارج بودن دعوای مربوطه از [[صلاحیت نسبی]] دادگاه صادرکنندهٔ حکم تأثیری در قابلیت اجرائی آن ندارد».<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1234868|صفحه=|نام۱=علی عباس|نام خانوادگی۱=حیاتی|چاپ=2}}</ref>


همچنین در یک نشست قضایی برگزار شده توسط دادگستری کل کشور، پیرو پاسخ به این سوال که با توجه به قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1379، قرار موقت اجرای حکم جایز است یا خیر؛ نظر اکثریت بر این بود که با وضع قانون آیین دادرسی مدنی جدید، قانونگذار علی‌رغم اینکه در مقام بیان بوده، این مسأله را مسکوت گذاشت است و از طرف دیگر [[ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 529 قانون آیین دادرسی مدنی]] مصوب سال 1379، قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1318 را ملغی اعلام نمود، لذا با وضعیت جدید، صدور قرار موقت اجرای احکام، وجاهت قانونی ندارد. لیکن نظر اقلیت اینطور بیان شد که با عنایت به این‌که موارد مغایر مذکور در ذیل ماده 529، هم به صدر ماده و هم به سایر قوانین و مقررات برمی‌گردد و در قانون آیین دادرسی مدنی جدید، مبحثی مغایر با مباحث مندرج در قانون آیین دادرسی مدنی سابق بیان نشده، بلکه صرفاً مسأله به سکوت برگزار شده است؛ با این استدلال، صدور قرار موقت اجرای احکام به استناد قانون آیین دادرسی مدنی سابق، بلامانع است. نظر اعضای کمیسیون بررسی مجموعه نشست‌های قضایی کل کشور مرکب از قضات عالی رتبه دیوان عالی کشور نیز چنین بود:« صدور قرار موقت اجرای احکام، به استناد قانون آیین دادرسی مدنی سابق، با توجه به عدم مغایرت، بلامانع است و در نتیجه نظریۀ اقلیت تأیید می‌شود.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2039000|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=2}}</ref>
همچنین در یک [[نشست قضایی]] برگزار شده توسط دادگستری کل کشور، پیرو پاسخ به این سؤال که با توجه به قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹، قرار موقت اجرای حکم جایز است یا خیر؛ نظر اکثریت بر این بود که با وضع قانون آیین دادرسی مدنی جدید، قانونگذار علی‌رغم این‌که در مقام بیان بوده، این مسئله را مسکوت گذاشت است و از طرف دیگر [[ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی]] مصوب سال ۱۳۷۹، قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ را ملغی اعلام نمود، لذا با وضعیت جدید، صدور قرار موقت اجرای احکام، وجاهت قانونی ندارد. لیکن نظر اقلیت اینطور بیان شد که با عنایت به این‌که موارد مغایر مذکور در ذیل ماده ۵۲۹، هم به صدر ماده و هم به سایر قوانین و مقررات برمی‌گردد و در قانون آیین دادرسی مدنی جدید، مبحثی مغایر با مباحث مندرج در قانون آیین دادرسی مدنی سابق بیان نشده، بلکه صرفاً مسئله به سکوت برگزار شده‌است؛ با این استدلال، صدور قرار موقت اجرای احکام به استناد قانون آیین دادرسی مدنی سابق، بلامانع است. نظر اعضای کمیسیون بررسی مجموعه نشست‌های قضایی کل کشور مرکب از قضات عالی‌رتبه [[دیوان عالی کشور]] نیز چنین بود: «صدور قرار موقت اجرای احکام، به استناد قانون آیین دادرسی مدنی سابق، با توجه به عدم مغایرت، بلامانع است و در نتیجه نظریهٔ اقلیت تأیید می‌شود».<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=نگاه بینه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2039000|صفحه=|نام۱=سیدمحمدرضا|نام خانوادگی۱=حسینی|چاپ=2}}</ref>
 
* [[نظریه شماره 7/1400/271 مورخ 1400/04/08 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره عدم صدور اجراییه جديد بعد از توقف عملیات]]
* [[نظریه شماره 7/1402/384 مورخ 1402/06/04 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره اجرای حکم غیابی]]


== مصادیق و نمونه‌ها ==
== مصادیق و نمونه‌ها ==
در نظام حقوقی ایران، اجرای احکام مستلزم قطعیت حکم صادره است؛ مگر در مواردی که قانونگذار تجویز نموده باشد. مانند اجرای احکام غیرقطعی خلع ید و رفع تصرف عدوانی و یا اجرای حکم ورشکستگی موضوع [[ماده ۴۱۷ قانون تجارت|ماده 417 قانون تجارت]]. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=درس نامه آیین دادرسی مدنی ویژه امور و دعاوی خانوادگی|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=دانشگاه امام صادق(ع)|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3441772|صفحه=|نام۱=لیلاسادات|نام خانوادگی۱=اسدی|نام۲=فریده|نام خانوادگی۲=شکری|چاپ=1}}</ref> توضیح آن که، در [[ماده ۴۱۷ قانون تجارت|ماده 417 قانون تجارت]] که آمده است: «حکم ورشکستگی به طور موقت اجرا می‌شود.» این امر صرفاً برای حمایت از حقوق افراد ثالث است و این حکم حتی بدون تقاضای اشخاص ذینفع به مورد اجرا گذارده می‌شود و به صدور اجرائیه نیازی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نسبی بودن آثار قراردادها و تعهد به سود شخص ثالث در حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=آثار اندیشه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1055228|صفحه=|نام۱=ودود|نام خانوادگی۱=برزی|چاپ=1}}</ref> بنابراین موارد اجرای موقت حکم، محتاج نص قانون است مانند مواردی که در ماده 191 قانون سابق آیین دادرسی مدنی، بیان شده بود. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی)|ترجمه=|جلد=|سال=1378|ناشر=پایدار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1218964|صفحه=|نام۱=سیدجلال الدین|نام خانوادگی۱=مدنی|چاپ=5}}</ref>
در نظام حقوقی ایران، اجرای احکام مستلزم قطعیت حکم صادره است؛ مگر در مواردی که قانونگذار تجویز نموده باشد. مانند اجرای احکام غیرقطعی [[خلع ید]] و رفع [[تصرف عدوانی]] یا اجرای حکم [[ورشکستگی]] موضوع [[ماده ۴۱۷ قانون تجارت]].<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=درس نامه آیین دادرسی مدنی ویژه امور و دعاوی خانوادگی|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=دانشگاه امام صادق (ع)|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3441772|صفحه=|نام۱=لیلاسادات|نام خانوادگی۱=اسدی|نام۲=فریده|نام خانوادگی۲=شکری|چاپ=1}}</ref> توضیح آن که، در [[ماده ۴۱۷ قانون تجارت]] که آمده‌است: «حکم ورشکستگی به‌طور موقت اجرا می‌شود.» این امر صرفاً برای حمایت از حقوق افراد ثالث است و این حکم حتی بدون تقاضای اشخاص [[ذی‌نفع|ذینفع]] به مورد اجرا گذارده می‌شود و به صدور اجرائیه نیازی ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نسبی بودن آثار قراردادها و تعهد به سود شخص ثالث در حقوق ایران|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=آثار اندیشه|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1055228|صفحه=|نام۱=ودود|نام خانوادگی۱=برزی|چاپ=1}}</ref> بنابراین موارد اجرای موقت حکم، محتاج نص قانون است مانند مواردی که در ماده ۱۹۱ قانون سابق آیین دادرسی مدنی، بیان شده بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی)|ترجمه=|جلد=|سال=1378|ناشر=پایدار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1218964|صفحه=|نام۱=سیدجلال الدین|نام خانوادگی۱=مدنی|چاپ=5}}</ref>


‌ماده 191 قانون سابق  آیین دادرسی مدنی - اجراي موقت احكام فقط به درخواست يكي از اصحاب دعوي مي‌شود و آن هم مخصوص است به موارد زير:
== مقالات مرتبط ==


1 - وقتي كه حكم به موجب اسناد رسمي صادر شده و يا به موجب اسناد عادي كه طرف اعتبار آن اسناد را اعتراف كرده.
* [[بررسی فقهی- حقوقی مسئولیت تضامنی در شرکتهای تجاری]]
 
2 - وقتي كه موعد اجاره منقضي شده و به موجب حكم دادگاه مستأجر محكوم به رد يا تسليم يا تخليه عين مستأجره شده است.
 
3 - در موقعي كه دادگاه حكم كرده است كه عين خواسته از تصرف عدواني خارج شده و به متصرف اول تسليم شود.
 
4 - وقتي كه در منازعات راجعه به اجير نمودن و اجير شدن حكم دادگاه در باب مرخصي اجير صادر شده است.
 
5 - در كليه احكامي كه در دعاوي بازرگاني صادر مي‌شود.
 
6 - در كليه مواردي كه اوضاع و احوال مدلل كند كه به واسطه تأخير اجراي حكم يا قرار دادگاه خسارت كلي براي محكوم‌له حاصل خواهد شد و‌ يا اينكه تأخير باعث عدم اجراي حكم يا قرار در آتيه خواهد بود.


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:اجرای احکام مدنی]]
[[رده:اجرای موقت]]
[[رده:اجرای موقت]]
[[رده:حکم قطعی]]
[[رده:قرار اجرای موقت حکم]]
[[رده:اجرای حکم]]
{{مواد قانون اجرای احکام مدنی}}

نسخهٔ کنونی تا ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۰۱:۱۷

فصل اول - قواعد عمومی

مبحث اول - مقدمات اجرا

ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی: هیچ حکمی از احکام دادگاه‌های دادگستری به موقع اجرا گذارده نمی‌شود مگر این که قطعی شده یا قرار اجرای موقت آن در مواردی که قانون معین می‌کند صادر شده باشد.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

حکم قطعی: حکمی است که غیرقابل تجدیدنظر بوده یا قابل تجدیدنظر بوده و در مهلت مقرر قانونی، درخواست تجدیدنظر نسبت به آن نشده و به واسطهٔ انقضاء مهلت مزبور، قطعی شده باشد یا مرحلهٔ تجدیدنظر را سپری کرده باشد.[۱]

اجرای موقت: به اجرای احکامی گفته می‌شود که به مرحلهٔ قطعیت نرسیده ولی به‌طور استثناء و در حدود موارد مصرح در قانون موقتاً اجرا می‌شود.[۲]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

مواد ۱۹۱ تا ۱۹۶ قانون سابق آیین دادرسی مدنی (مصوب ۱۳۱۸/۰۶/۲۵)، به مواردی از اجرای موقت احکام اشاره کرده بود. در حالی که، مدلول این مواد در قانون جدید آیین دادرسی مدنی جدید (مصوب۱۳۷۹/۰۱/۲۱)، وارد نشده‌است. در مورد این‌که آیا در وضعیت کنونی این مواد منسوخ است یا لازم‌الاجراء، اختلاف نظر وجود دارد. بعضی معتقدند با توجه به ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی جدید، قانون سابق آیین دادرسی مدنی به کلی منسوخ است. در نتیجه، اجرای موقت احکام به کلی منتفی است. اما در مقابل گفته شده‌است که ماده مذکور مقرر نموده: «قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ الحاقات و اصلاحات آن و … در مورد مغایر ملغی اعلام می‌گردد». بنابراین چون در قانون اخیرالتصویب، مقرره مغایر در مانحن فیه وجود ندارد، می‌توان گفت، مقررات راجع به اجرای موقت احکام قانون سال ۱۳۱۸ همچنان لازم‌الاجراء است.[۳]

نکات توضیحی

شرایط اجرای احکام طبق قانون اجرای احکام مدنی عبارت است از: قطعی بودن حکم (ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی)، معین بودن موضوع حکم (ماده ۳ قانون اجرای احکام مدنیابلاغ حکم قطعی به محکوم‌علیه (ماده ۲ قانون اجرای احکام مدنی)، درخواست صدور اجرائیه از سوی محکوم‌له (ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی) و در نهایت صدور اجرائیه و ابلاغ آن (ماده ۴ قانون اجرای احکام مدنی)[۴] همچنین یکی دیگر از شرایط لازم برای اجرای حکم مطابق مفاده ماده ۱ قانون اجرای احکام مدنی، قابل اجرا بودن آن حکم است.[۵]

رویه‌های قضایی

شعبهٔ یک دادگاه حقوقی یک تهران در رأی شمارهٔ ۵۴۵، مورخ ۱۳۷۳/۰۹/۰۱ بیان می‌دارد: «صدور رأی اجرای موقت حکم، در حق تجدیدنظرخواهی محکوم‌علیه تأثیری ندارد».[۶]

نظریهٔ شمارهٔ ۷/۶۲۶۶ مورخ ۱۳۶۶/۰۹/۲۲ ادارهٔ حقوقی دادگستری بیان می‌دارد: «ملاک قطعیت یا عدم قطعیت احکام، قانون مجری در زمان صدور آن‌هاست».[۷]

نظریهٔ شمارهٔ ۷/۸۸۴ مورخ ۱۳۶۱/۰۳/۲۷ ادارهٔ حقوقی قوهٔ قضاییه بیان می‌دارد: «حکمی که از دادگاهی صادر و قطعی شده‌است، باید طبق مقررات اجرای احکام مدنی به موقع اجرا گذاشته شود و خارج بودن دعوای مربوطه از صلاحیت نسبی دادگاه صادرکنندهٔ حکم تأثیری در قابلیت اجرائی آن ندارد».[۸]

همچنین در یک نشست قضایی برگزار شده توسط دادگستری کل کشور، پیرو پاسخ به این سؤال که با توجه به قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۷۹، قرار موقت اجرای حکم جایز است یا خیر؛ نظر اکثریت بر این بود که با وضع قانون آیین دادرسی مدنی جدید، قانونگذار علی‌رغم این‌که در مقام بیان بوده، این مسئله را مسکوت گذاشت است و از طرف دیگر ماده ۵۲۹ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب سال ۱۳۷۹، قانون آیین دادرسی مدنی مصوب ۱۳۱۸ را ملغی اعلام نمود، لذا با وضعیت جدید، صدور قرار موقت اجرای احکام، وجاهت قانونی ندارد. لیکن نظر اقلیت اینطور بیان شد که با عنایت به این‌که موارد مغایر مذکور در ذیل ماده ۵۲۹، هم به صدر ماده و هم به سایر قوانین و مقررات برمی‌گردد و در قانون آیین دادرسی مدنی جدید، مبحثی مغایر با مباحث مندرج در قانون آیین دادرسی مدنی سابق بیان نشده، بلکه صرفاً مسئله به سکوت برگزار شده‌است؛ با این استدلال، صدور قرار موقت اجرای احکام به استناد قانون آیین دادرسی مدنی سابق، بلامانع است. نظر اعضای کمیسیون بررسی مجموعه نشست‌های قضایی کل کشور مرکب از قضات عالی‌رتبه دیوان عالی کشور نیز چنین بود: «صدور قرار موقت اجرای احکام، به استناد قانون آیین دادرسی مدنی سابق، با توجه به عدم مغایرت، بلامانع است و در نتیجه نظریهٔ اقلیت تأیید می‌شود».[۹]

مصادیق و نمونه‌ها

در نظام حقوقی ایران، اجرای احکام مستلزم قطعیت حکم صادره است؛ مگر در مواردی که قانونگذار تجویز نموده باشد. مانند اجرای احکام غیرقطعی خلع ید و رفع تصرف عدوانی یا اجرای حکم ورشکستگی موضوع ماده ۴۱۷ قانون تجارت.[۱۰] توضیح آن که، در ماده ۴۱۷ قانون تجارت که آمده‌است: «حکم ورشکستگی به‌طور موقت اجرا می‌شود.» این امر صرفاً برای حمایت از حقوق افراد ثالث است و این حکم حتی بدون تقاضای اشخاص ذینفع به مورد اجرا گذارده می‌شود و به صدور اجرائیه نیازی ندارد.[۱۱] بنابراین موارد اجرای موقت حکم، محتاج نص قانون است مانند مواردی که در ماده ۱۹۱ قانون سابق آیین دادرسی مدنی، بیان شده بود.[۱۲]

مقالات مرتبط

منابع

  1. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1234696
  2. غلامرضا موحدیان. آیین دادرسی و اجرای احکام مدنی (ویژه کارآموزان قضایی). چاپ 1. فکرسازان، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3933732
  3. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1234588
  4. فرزانه سریر. مجموعه نکات طبقه‌بندی شده موضوعی آیین دادرسی مدنی 1241 نکته. چاپ 2. مجد، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1478272
  5. حامد هادی. دعوای تصرف عدوانی در قانون آیین دادرسی مدنی ایران با مطالعه تطبیقی در فقه امامیه و حقوق فرانسه. چاپ 1. دانشگاه امام صادق (ع)، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4422808
  6. سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2038940
  7. سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2038956
  8. علی عباس حیاتی. اجرای احکام مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1234868
  9. سیدمحمدرضا حسینی. قانون اجرای احکام مدنی در رویه قضایی. چاپ 2. نگاه بینه، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2039000
  10. لیلاسادات اسدی و فریده شکری. درس نامه آیین دادرسی مدنی ویژه امور و دعاوی خانوادگی. چاپ 1. دانشگاه امام صادق (ع)، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3441772
  11. ودود برزی. نسبی بودن آثار قراردادها و تعهد به سود شخص ثالث در حقوق ایران. چاپ 1. آثار اندیشه، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1055228
  12. سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد سوم) (اجرای احکام مدنی). چاپ 5. پایدار، 1378.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1218964