ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی: تفاوت میان نسخهها
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) |
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۲۸: | خط ۲۸: | ||
== نکات توضیحی == | == نکات توضیحی == | ||
با توجه به [[ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی]]، دادگاهها باید هر [[دعوی]] را با قانون تطبیق کرده و حکم آن را تعیین نمایند و نباید بهطور عموم و قاعده کلی حکم بدهند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=فکرسازان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2795880|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=رفیعی|چاپ=1}}</ref> مستفاد از مادهی فوق، قاضی تنها نسبت به اشخاص طرف دعوا حکم میدهد. یکی از تفاوتهای قاضی با مفتی، مجتهد و فقیه همین مسئله میباشد. <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبانی فقهی آیین دادرسی مدنی و تأثیر آن در رویه قضایی (جلد اول) (قواعد عمومی، دادرسی نخستین و اثبات دعوا)|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2647604|صفحه=|نام۱=عبداله|نام خانوادگی۱=خدابخشی|چاپ=1}}</ref> همچنین، باید توجه داشت که [[رأی]] در حدود منطوق و موضوع مورد اختلاف قدرت اجرایی دارد و سایر جهات آن ارشادی است و سیطره ممنوعیت صدور حکم کلی توسط این قانون شامل [[رای وحدت رویه|آرا وحدت رویه]] نیز میباشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجله پژوهش های حقوقی شماره 14 سال 1387|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3588124|صفحه=|نام۱=موسسه مطالعات|پژوهش های حقوقی شهر دانش|نام خانوادگی۱=|چاپ=}}</ref> | |||
== رویههای قضایی == | == رویههای قضایی == | ||
دادنامهی شمارهی 148 مورخ 1374/10/13 [[دادگاه عالی انتظامی قضات]] بیان میدارد:«با توجه به [[ماده ۱۹ قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۵۶]] و [[اصل ۱۶۶ قانون اساسی]] و مواد ۳ و ۵ قانون آیین دادرسی مدنی (ماده ۴ قانون جدید)، دادرس دادگاه که با تحقق انتقال مورد اجاره به غیر، منتقلالیه مستحق دریافت نصف [[حق کسب و پیشه]] بود ولی [[مستأجر]] را مستحق دریافت تمام [[سرقفلی]] اعلام و بدون اینکه نظریه [[کارشناس]] را در تعیین سرقفلی کسب نماید با صدور حکم غیرمنجز (میتواند به قیمت کارشناسی آن را به [[موجر]] بفروشد) مرتکب [[تخلف]] شده است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مقررات انتظامی قضات (دادسرا و دادگاه های عالی انتظامی قضات) (مقررات انظامی قضات (نظامنامه، وظایف دادسرای انتظامی قضات، وظایف دادگاه عالی انتظامی قضات راجع به قضات و وکلای ترفیعات قضات، آرای دادگاه عالی انتظامی قضات)|ترجمه=|جلد=|سال=1389|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5491336|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=کریم زاده|چاپ=1}}</ref> | |||
* [[رای وحدت رویه شماره 605 مورخ 1375/1/14 هیات عمومی دیوان عالی کشور( مرجع صالحه حل اختلاف بین دادگاه عمومی و دادگاه تجدیدنظر)]] | * [[رای وحدت رویه شماره 605 مورخ 1375/1/14 هیات عمومی دیوان عالی کشور( مرجع صالحه حل اختلاف بین دادگاه عمومی و دادگاه تجدیدنظر)]] | ||
== انتقادات == | == انتقادات == | ||
چنین مطرح شده است که واژه «تعیین تکلیف» به کار رفته در مادهی فوق، واژهی مناسبی نیست. چراکه تصمیم دادگاه همواره با تعیین تکلیف همراه نخواهد بود. مانند مواردی که دادگاه [[حکم به رد دعوی]] میدهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1379|ناشر=خط سوم|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3531532|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=زراعت|چاپ=1}}</ref> | |||
همچنین، شایان ذکر است که بعضی عبارات قانون آیین دادرسی مدنی جدید، حاوی اضافهها و تغییراتی است که ضرورتی بر این تغییرات وجود نداشته است. برای مثال، در ماده ۵ قانون آیین دادرسی سابق بیان شده بود:«حکم نباید بهطور عموم و کلی باشد» که خیلی رساتر از [[ماده 4 قانون آیین دادرسی مدنی|ماده 4 قانون آیین دادرسی مدنی]] فعلی به نظر میرسد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد سوم) (حقوق خصوصی و اسلامی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1088884|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=1}}</ref> | |||
== مصادیق و نمونهها == | == مصادیق و نمونهها == |
نسخهٔ ۲۵ سپتامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۶:۰۴
ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی: دادگاهها مکلفند در مورد هر دعوا بهطور خاص تعیین تکلیف نمایند و نباید به صورت عام و کلی حکم صادر کنند.
مواد مرتبط
توضیح واژگان
حکم کلی: حکمی که موضوع آن معین نباشد یا کلی و عام باشد، این حکم قابلیت اجرا ندارد.[۱]
تعیین تکلیف بهطور خاص: منظور این عبارت مستند ساختن تصمیم دادگاه به قانون و شرع میباشد که این امر در ماده ۹ قانون تشکیل دادگاههای عمومی و انقلاب نیز ذکر شده است.[۲] [۳]
مطالعات تطبیقی
قاعدهی مذکور در مادهی فوق، از ماده ۵ قانون مدنی فرانسه گرفته شدهاست. ماده ۵ قانون فرانسه، به منظور جلوگیری از تداوم رویهی قدیم دادگاههای پارلمان که در عمل به اختیارات خود افزوده بودند و احکام آییننامهای صادر میکردند، وضع گردید.[۴]
فلسفه و مبانی نظری
جدایی و استقلال قوهی مقننه ایجاب میکند که اعتبار رأی محدود به دعوا و طرفین آن باشد. چراکه، اگر بنا باشد نظر دادرس به صورت قاعدهی کلی درآید، پس از مدتی در هر قسمتی از کشور قاعدهی خاصی حکمفرما میشود و اصل تساوی مردم در برابر قانون و وحدت حقوقی از بین خواهد رفت. [۵]
نکات توضیحی تفسیری دکترین
با توجه به این ماده، دادگاه باید در موضوعی که نزد او مطرح شده بهطور خاص تعیین تکلیف کند.[۶] چنین بیان شده است که رأی دادگاه باید بر اساس نوعی قیاس منطقی صادر شود. کبرای آن جهات حکمی، صغرای آن موضوع دعوا و نتیجهی آن رأی دادگاه یا منطوق حکم است.[۷] به عبارت دیگر، عناصر سازنده حکم دادگاه از قرار ذیل است:
- اظهارنظر قاضی دادگاه،
- اظهارنظر در ماهیت دعوی،
- اظهارنظر در خصوص مورد مطروحه و نه بهطور کلی.[۸]
بنابراین، حکمی که موضوع آن معین نباشد یا کلی و عام باشد، قابلیت اجرا ندارد و از مصادیق ماده 3 قانون اجرای احکام مدنی است.[۹]
نکات توضیحی
با توجه به ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی، دادگاهها باید هر دعوی را با قانون تطبیق کرده و حکم آن را تعیین نمایند و نباید بهطور عموم و قاعده کلی حکم بدهند.[۱۰] مستفاد از مادهی فوق، قاضی تنها نسبت به اشخاص طرف دعوا حکم میدهد. یکی از تفاوتهای قاضی با مفتی، مجتهد و فقیه همین مسئله میباشد. [۱۱] همچنین، باید توجه داشت که رأی در حدود منطوق و موضوع مورد اختلاف قدرت اجرایی دارد و سایر جهات آن ارشادی است و سیطره ممنوعیت صدور حکم کلی توسط این قانون شامل آرا وحدت رویه نیز میباشد.[۱۲]
رویههای قضایی
دادنامهی شمارهی 148 مورخ 1374/10/13 دادگاه عالی انتظامی قضات بیان میدارد:«با توجه به ماده ۱۹ قانون روابط موجر و مستأجر مصوب ۱۳۵۶ و اصل ۱۶۶ قانون اساسی و مواد ۳ و ۵ قانون آیین دادرسی مدنی (ماده ۴ قانون جدید)، دادرس دادگاه که با تحقق انتقال مورد اجاره به غیر، منتقلالیه مستحق دریافت نصف حق کسب و پیشه بود ولی مستأجر را مستحق دریافت تمام سرقفلی اعلام و بدون اینکه نظریه کارشناس را در تعیین سرقفلی کسب نماید با صدور حکم غیرمنجز (میتواند به قیمت کارشناسی آن را به موجر بفروشد) مرتکب تخلف شده است.[۱۳]
انتقادات
چنین مطرح شده است که واژه «تعیین تکلیف» به کار رفته در مادهی فوق، واژهی مناسبی نیست. چراکه تصمیم دادگاه همواره با تعیین تکلیف همراه نخواهد بود. مانند مواردی که دادگاه حکم به رد دعوی میدهد.[۱۴]
همچنین، شایان ذکر است که بعضی عبارات قانون آیین دادرسی مدنی جدید، حاوی اضافهها و تغییراتی است که ضرورتی بر این تغییرات وجود نداشته است. برای مثال، در ماده ۵ قانون آیین دادرسی سابق بیان شده بود:«حکم نباید بهطور عموم و کلی باشد» که خیلی رساتر از ماده 4 قانون آیین دادرسی مدنی فعلی به نظر میرسد.[۱۵]
مصادیق و نمونهها
به عنوان مثال، چنانچه همسایهای به زمین مجاور خود در باز کند و مالک زمین مجاور درخواست انسداد در را از دادگاه بخواهد، دادگاه نباید بهطور عام و کلی حکم دهد که هیچ همسایهای نباید به زمین مجاور در باز کند.[۶]
همچنین، اینطور بیان شده است که:«در دعوای مطالبهی ضرر و زیان ناشی از عدم انجام تعهد دادگاه به فرض احراز صحت دعوای خواهان نباید در حکم خود به طوری کلی قید کند که خوانده را به پرداخت کلیهی خسارات خواهان محکوم میکند بلکه باید دقیقاً مشخص نماید چه مبلغی به خواهان پرداخته شود».[۱۶]
۲) استنکاف از انجام وظیفه هم یک نوع عدم صلاحیت است و آن را میتوان عدم صلاحیت منفی نامید، مثل آنکه مأمور یا مقام اداری به عنوان اینکه امری داخل در صلاحیت او نیست از انجام وظیفه خودداری کند، استنکاف از انجام وظیفه، اصولاً باعث تعقیب انضباطی است.[۱۷]
۳) با توجه به این ماده دادگاه باید در موضوعی که نزد او مطرح شده بهطور خاص تعیین تکلیف کند. به عنوان مثال چنانچه همسایه ای به زمین مجاور خود در باز کند و مالک زمین مجاور درخواست انسداد در را از دادگاه بخواهد دادگاه نباید بهطور عام و کلی حکم دهد که هیچ همسایه ای نباید به زمین مجاور در باز کند.[۱۸]
منابع
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 567976
- ↑ علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 465204
- ↑ عباس زراعت. آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی. چاپ 1. خط سوم، 1379. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3531492
- ↑ علی عباس حیاتی. مقدمه علم حقوق. چاپ 3. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1460124
- ↑ ناصر کاتوزیان. کلیات حقوق (نظریه عمومی). چاپ 3. شرکت سهامی انتشار، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2973740
- ↑ ۶٫۰ ۶٫۱ علی مهاجری. شرح قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب (جلد اول). چاپ 2. گنج دانش، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1616524
- ↑ مجید غمامی و حسن محسنی. آیین دادرسی مدنی فراملی. چاپ 1. شرکت سهامی انتشار، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2104656
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 329328
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 567976
- ↑ علی رفیعی. روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. فکرسازان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2795880
- ↑ عبداله خدابخشی. مبانی فقهی آیین دادرسی مدنی و تأثیر آن در رویه قضایی (جلد اول) (قواعد عمومی، دادرسی نخستین و اثبات دعوا). چاپ 1. شرکت سهامی انتشار، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2647604
- ↑ مجله پژوهش های حقوقی شماره 14 سال 1387. موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3588124
- ↑ احمد کریم زاده. مقررات انتظامی قضات (دادسرا و دادگاه های عالی انتظامی قضات) (مقررات انظامی قضات (نظامنامه، وظایف دادسرای انتظامی قضات، وظایف دادگاه عالی انتظامی قضات راجع به قضات و وکلای ترفیعات قضات، آرای دادگاه عالی انتظامی قضات). چاپ 1. جنگل، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5491336
- ↑ عباس زراعت. آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی. چاپ 1. خط سوم، 1379. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3531532
- ↑ ناصر کاتوزیان. مجموعه مقالات گامی به سوی عدالت (جلد سوم) (حقوق خصوصی و اسلامی). چاپ 1. میزان، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1088884
- ↑ علی مهاجری. شرح قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب (جلد اول). چاپ 2. گنج دانش، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1616528
- ↑ منوچهر طباطبایی مؤتمنی. حقوق اداری. چاپ 17. سمت، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3688692
- ↑ علی مهاجری. شرح قانون آیین دادرسی مدنی دادگاه های عمومی و انقلاب (جلد اول). چاپ 2. گنج دانش، 1381. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1616524