ماده ۲۴۱ قانون آیین دادرسی مدنی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

تشخیص ارزش و تأثیر گواهی با دادگاه است.

توضیح واژگان

گواهی: عبارت است از این که شخص به نفع یکی از اصحاب دعوی وبر ضرر دیگری اعلام اطلاع و خبر از وقوع امری کند.[۱]

پیشینه

برخی از حقوقدانان در تفسیر ماده ۴۳۴ ق.ا.د. م سال ۱۳۱۸ که تکرار مفاد این ماده می‌باشد اینگونه اظهارداشته اند که چنانچه از گفتار گواهان دعوای مدعی در نظر دادگاه ثابت شود دادگاه مطابق آن رای صادر می‌نماید.[۲]

نکات توضیحی وتفسیری دکترین

برخی از حقوقدانان در تفسیر ماده ۴۳۴ ق.ا.د. م سال ۱۳۱۸ که تکرار مفاد این ماده می‌باشد اینگونه اظهارداشته اند که چنانچه از گفتار گواهان دعوای مدعی در نظر دادگاه ثابت شود دادگاه مطابق آن رای صادر می‌نماید.[۳]

مطابق مواد ۲۳۰ و ۲۳۱ قانون آیین دادرسی مدنی اظهارات گواه دارای شرایط شاهد و شهادت در حکم بینه شرعی بوده و اظهارات آن‌ها برای قاضی حجت است و اختیار قاضی برای اعلام بی‌اعتباری گواهی منحصر به مواردی است که اظهارات گواه ارزش اثباتی برای دعوا نداشته باشد.[۴]

در صورتی که دادرس گواهی را بی‌ارزش بشمارد باید علت مخالفت و جهات قانون آن را در رای خود قید نماید.[۵]

از ظاهر این ماده چنین برداشت می‌شود که گواهی دلیل نیست، بلکه اماره قضایی است؛ زیرا اگر دلیل دارای شرایط قانونی باشد، باید به آن اهمیت داد ولی ظاهراً منظور از تشخیص ارزش و تأثیر گواهی، بررسی شرایط گواهی است.[۶]

سوابق و مستندات فقهی

در تفسیری منسوب به امام حسن عسگری (ع): «اگر دو نفر نزاع شان را در مورد حقی پیش رسول خدا (ص) می‌آوردند، ایشان پیوسته به مدعی می‌فرمود: تو بینه داری؟ پس اگر بینه ای می‌آورد که او را می‌پسندید و می‌شناخت، حکم را بر مدعی علیه جاری می‌کرد ولی اگر بینه نداشت، مدعی علیه را به خدا سوگند می‌داد که آنچه مدعی ادعا می‌کند، بر عهده او نیست و نه حتی برخی از آن و اگر مدعی شاهدانی می‌آورد که آنان را نه به خوبی و نه به بدی می‌شناخت، به اهدان می‌فرمود: قبیله‌های شما کجاست؟ آنان را بیان می‌کردند؛ بازارتان کجاست؟ آنان مشخص می‌کردند؛ منزل تان کجاست؟ خصوصیات آن را می‌گفتند. پس از آن، افراد درگیر و شاهدان را برابرش حاضر می‌ساخت. سپس دستور می‌داد نام‌های مدعی و مدعی علیه و شاهدان نوشته شود و مورد شهادت را مشخص می‌کرد. سپس آن را به مردی از یاران خویش تحویل می‌داد. پس از آن مشابه همان را به مرد دیگری از یاران خویش می‌داد. سپس می‌فرمود: هرکدام از شما دونفر به گونه ای که دیگری نفهمد به سوی قبیله‌های آنان و بازارهایشان و جایگاهشان و محلی که زندگی می‌کنند برود و دربارهٔ این دو تحقیق کند، آن دو هم می‌رفتند و می‌پرسیدند پس اگر مردم خوبی می‌گفتند و فضیلتی ذکر می‌کردند آن دو نزد رسول اکرم (ص) می‌آمدند و اورا بدان خبر می‌دادند و ایشان افرادی که مدح کرده بودند را دعوت کرده و در مورد شهود از آنان تحقیق می‌کردند. پس از تأیید شهود توسط گواهان محلی، حضرت بر مبنای شهادت آنان حکم می‌دادند.[۷]

منابع:

  1. محمدرضا ادریسیان. دستور موقت. چاپ 2. ققنوس، 1380.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1854052
  2. علی عباس حیاتی. آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1253264
  3. علی عباس حیاتی. آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 2. میزان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1253264
  4. علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 572276
  5. یحیی مروستی. مجله حقوقی وزارت دادگستری دوره جدید شماره 3 اردیبهشت 1352. مروستی-یحیی، 1352.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1323772
  6. علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 472524
  7. احمد اسماعیل تبار، سیداحمدرضا حسینی و مهدی (ترجمه) حسینیان قمی. منابع فقه شیعه ترجمه جامع احادیث الشیعه آیةاله سیدحسین بروجردی (جلد سیم) (قضا و شهادات و حدود و تعزیرات). چاپ 1. فرهنگ سبز، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2790208