ماده ۲۲۱ قانون آیین دادرسی مدنی: تفاوت میان نسخهها
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) جز (added Category:تکالیف قاضی using HotCat) |
Hossein dk (بحث | مشارکتها) بدون خلاصۀ ویرایش |
||
(۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۲ کاربر نشان داده نشد) | |||
خط ۲۵: | خط ۲۵: | ||
== رویههای قضایی == | == رویههای قضایی == | ||
* [[رای دادگاه درباره اثر وصف برگشت ناپذیر بودن اعتبارات اسنادی (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۱۸۹)]] | * [[رای دادگاه درباره اثر وصف برگشت ناپذیر بودن اعتبارات اسنادی (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۱۸۹)]] | ||
* [[رای دادگاه درباره انتقال مال مشاع به غیر (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۲۰۰۰۹۸۸)]] | |||
* [[رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره مرجع صالح در دعوای ابطال سند رسمی موضوع اصلاحات اراضی]] | |||
== مقالات مرتبط == | == مقالات مرتبط == | ||
خط ۳۸: | خط ۴۰: | ||
[[رده:رسیدگی به دلایل]] | [[رده:رسیدگی به دلایل]] | ||
[[رده:تکالیف قاضی]] | [[رده:تکالیف قاضی]] | ||
[[رده:جعل]] | |||
[[رده:حکم قطعی]] | |||
[[رده:ابطال سند مجعول]] |
نسخهٔ کنونی تا ۱ مهٔ ۲۰۲۴، ساعت ۱۰:۵۱
ماده ۲۲۱ قانون آیین دادرسی مدنی: دادگاه مکلف است ضمن صدور حکم راجع به ماهیت دعوا نسبت به سندی که در مورد آن ادعای جعل شدهاست، تعیین تکلیف نموده، اگر آن را مجعول تشخیص ندهد، دستور تحویل آن را به صاحب سند صادر نماید و در صورتی که آن را مجعول بداند، تکلیف اینکه باید تمام سند از بین برده شود یا قسمت مجعول در روی سند ابطال گردد یا کلماتی محو یا تغییر داده شود تعیین خواهد کرد. اجرای رأی دادگاه در این خصوص منوط است به قطعی شدن حکم دادگاه در ماهیت دعوا و گذشتن مدت درخواست تجدیدنظر یا ابرام حکم در مواردی که قابل تجدیدنظر میباشد و در صورتی که وجود اسناد و نوشتههای راجع به دعوای جعل در دفتر دادگاه لازم نباشد، دادگاه دستور اعاده اسناد و نوشتهها را به صاحبان آنها میدهد.
مواد مرتبط
توضیح واژگان
حکم قطعی: وصف حکمی است ماهوی که به علت طی مراحل رسیدگی ابتدائی و تجدید نظر قابل اجرا گردد.[۱]
پیشینه
مفاد این ماده در ماده ۳۸۷ قانون آیین دادرسی مدنی مصوب 1318 بیان شده بود.[۲]
نکات توضیحی و تفسیری دکترین
در خصوص مادهی فوق، نکات ذیل حائز اهمیت است:
- از این ماده چنین برداشت میشود که تعیین تکلیف سند همراه با رسیدگی به ماهیت دعوا صورت میگیرد و چنانچه دادگاه قرار شکلی صادر نماید، متعرض به اصالت یا بطلان سند نخواهد شد و با صدور قرار سند باید به صاحب آن مسترد شود.[۳]
- در صورتی که پس از رسیدگی به ادعای جعل، وضعیت سند مورد ادعای جعل مشخص شود؛ دادگاه باید ضمن صدور حکم راجع به ماهیت دعوا تکلیف سند را نیز تعیین نماید. به گونهای که مشخص نماید چه قسمتی از سند مجعول است و تکلیف آن چیست.[۴] در هر حال، اجرای تصمیم دادگاه منوط به قطعی شدن حکم میباشد.[۵]
- بعد از رسیدگی به اصالت سند، چنانچه دادگاه سند را مجعول تشخیص دهد؛ تکلیف بخشهای مجعول و سایر بخشهای سند را مشخص مینماید. چنانچه ادعای جعل را مردود اعلام نماید نیز، سند را به ارائه کننده آن مسترد مینماید.[۶]
نکات توضیحی
به فرض که رأی قابل فرجام باشد، فرجام خواهی مانع اجرای دستور دادگاه راجع به سند به نظر نمیرسد، زیرا حسب منطوق و مدلول ماده، اجرای تصمیم دادگاه در مورد سند فقط به قطعیت حکم در ماهیت دعوا منوط گردیدهاست نه نهایی شدن آن، همچنین ماده ۳۸۶ قانون آیین دادرسی مدنی نیز این نظر را تأیید میکند.[۷]
رویههای قضایی
- رای دادگاه درباره اثر وصف برگشت ناپذیر بودن اعتبارات اسنادی (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۱۸۹)
- رای دادگاه درباره انتقال مال مشاع به غیر (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۲۰۰۰۹۸۸)
- رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره مرجع صالح در دعوای ابطال سند رسمی موضوع اصلاحات اراضی
مقالات مرتبط
منابع
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد چهارم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 339864
- ↑ علی رفیعی. روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. فکرسازان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2797680
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 559244
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 572800
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 572796
- ↑ سیدجلال الدین مدنی. آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دادگاههای عمومی و انقلاب). چاپ 1. پایدار، 1379. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1181152
- ↑ یوسف نوبخت. نگاهی به آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. رادنواندیش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5323952