ماده ۲۷ قانون آیین دادرسی مدنی
ماده ۲۷ قانون آیین دادرسی مدنی: درصورتی که دادگاه رسیدگی کننده خود را صالح به رسیدگی نداند با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به دادگاه صلاحیتدار ارسال مینماید. دادگاه مرجوع الیه مکلف است خارج از نوبت نسبت به صلاحیت اظهارنظر نماید و چنانچه ادعای عدم صلاحیت را نپذیرد، پرونده راجهت حل اختلاف به دادگاه تجدیدنظر استان ارسال میکند. رای دادگاه تجدیدنظر در تشخیص صلاحیت لازم الاتباع خواهد بود.
تبصره - درصورتی که اختلاف صلاحیت بین دادگاههای دوحوزه قضایی از دو استان باشد، مرجع حل اختلاف به ترتیب یادشده، دیوان عالی کشور میباشد.
توضیح واژگان
جلسه فوقالعاده: در دو مورد به کار میرود: ۱) در جلسات رسیدگی عادی (نه اختصاری) ۲) در جلسات رسیدگی اختصاری که خارج از نوبت رسیدگی شود. [۱]
صلاحیت: عبارت از توانایی، شایستگی و اختیاری قانونی است که به شخص یا اشخاص حقیقی یا حقوقی اعطا میشود تا در محدوده و گستره آن اختیار و توانایی، به اجرای امور مفوضه بپردازند. ایت اصطلاح (صلاحیت) در آیین دادرسی و بویژه در مورد قضایی دارای اهمیت ویژه و بسزایی است. [۲]
دیوان عالی: دیوان یعنی دادگاه عالی پس از افزودن عالی به دنبال دیوان، حشو است، حشوی بارز. [۳]
پیشینه
این ماده در قانون سال ۱۳۱۸ مشابه ندارد.[۴] لیکن در ماده 16 قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی سال 1290 در باب اختلاف صلاحیت دادگاههای مذکور چنین اندیشیده شده: «اگر اختلافی در باب صلاحیت مابین محاکم صلحیه و محاکم ابتدایی حاصل شود رفع آن با آن محکمه استیناف است که طرفین اختلاف در حوزه آن واقعند. و هر گاه طرفین اختلاف در حوزههای استینافیه مختلفه واقع باشند رفع اختلاف به عهده آن محکمه استیناف است که دعوای مختلففیه بدواً در حوزهآن اقامه شده است. و هر گاه دعوای مختلففیه در یک تاریخ در حوزههای مختلفه محاکم استینافی اقامه شده باشد رفع اختلاف با دیوان تمیز است».
نکات توضیحی و تفسیری دکترین
در رابطه با تراضی طرفین در مقابل صلاحیت دادگاهها باید میان صلاحیت ذاتی و محلی تفکیک قائل شد به گونه ای که تراضی بر خلاف صلاحیت ذاتی باطل است اما در بحث صلاحیت نسبی با توجه به اینکه در فرضی که طرفین توافقی نکردهاند و به شرط عدم ایراد خوانده دادگاه میتواند به دعوا رسیدگی کتد پس به طریق اولی در صورتی که توافق طرفین احراز شود دادگاه در رسیدگی به دعوا مختار است .[۵]
ماده ۲۷ آ.د. م بهطور کلی، اختلاف در صلاحیت دادگاههای کشور را که فقط یک نوع هستند و به دادگاههای عمومی موسومند در اختیار دادگاه بالاتر، یعنی استان قرار دادهاست و اگر اختلاف بین محاکم دو استان باشد ناگزیر، دیوان عالی کشور را مرجع صالح قرار دادهاست، اما در خصوص حل اختلاف بین دادگاههای عمومی و انقلاب و نظامی نیز به موجب ماده ۲۸ قانون آیین دادرسی مدنی دیوانعالی کشور مرجع حل اختلاف است. [۶].
تمیز و تشخیص صلاحیت ذاتی سه شاخص و ضابطه معرفی شده که بواسطه این سه ضابطه، میتوان صلاحیت ذاتی یک مرجع را از سایر مراجع تمییز داد: ۱) صنف دادگاهها و مراجع که ناظر بر مقام موقعیتی است که دادگاهها در طبقهبندی اساسی خود دارند مانند صنف مرجع قضایی و صنف مراجع اداری که دو صنف متفاوت را تشکیل میدهند ۲) نوع مرجع و دادگاه که در هر صنفی آنها را به جهت نوع به مراجع عمومی و مراجع اختصاصی تقسیم میکند نظیردادگاه عمومی و دادگاه انقلاب ۳)درجه مرجع که در هر صنف و هر نوع از مراجع با سلسله مراتب قضایی درجهبندی شده و به مراجع تالی (بدوی یا درجه اول) و مراجع عالی (تجدیدنظر یا درجه دوم) تقسیم و توزیع میشوند مانند دادگاه عمومی حقوقی و دادگاه تجدید نظر استان. [۷]
در صورتی که دادگاه مرجوع الیه هم دادگاه صادر کننده قرار عدم صلاحیت باشد دادگاه مرجوع الیه مکلف به تبعیت نیست، لیکن نمیتواند پرونده را به دادگاه اول عودت دهد و نیز نمیتواند آن را به دادگاه ثالث که ن را صالح تشخیص میدهد ارسال کند. اگر با نظر دادگاه اول راجع به صلاحیت موافق باشد اقدام به رسیدگی میکند و چنانچه موافق نباشد، پرونده را برای حل اختلاف به مرجع صالح حل اختلاف ارسال میدارد و رای مرجع حل اختلاف در این مورد قطعی و برای دادگاه لازمالاتباع است. [۸]
در مواردی که ایراد از موارد نظم عمومی باشد (مانند صلاحیت ذاتی) تذکر طرفین دعوی صرفاً تذکر میباشد و دادگاه خود مکلف به رسیدگی به ایراد میباشد اما در فرضی که ایراد از موارد مرتبط با نظم عمومی و قواعد آمره نیست (صلاحیت نسبی) دادگاه بعد از طرح ایراد توسط طرفین دعوا مکلف به رسیدگی میباشد و در فرضی که طرفین ایراد نکنند، میتواند به رسیدگی ادامه دهد. [۹]
رویههای قضایی
- شعبه اول دیوانعالی کشور در رای شماره ۱۱۴۶ – ۳۱/۷/۱۳۲۵ آوردهاست: «مطابق ماده ۵۶۱ ق.ا.د. م به صلاحیت نسبی دادگاه باید در همان دادگاه ایراد شود بنابراین اگر چنین ایرادی در دادگاه صادر کننده حکم نشده باشد ایراد مزبور در مرحله فرجامی موجب نقض حکم نخواهد بود» [۱۰]
- در مواردی که محل اقامت خواهان ملاک صلاحیت دادگاه است محل اقامتی را که خواهان برای خود طی دادخواست تعیین مینماید ملاک قانونی دادگاه صالح رسیدگی بدوی است. [۱۱]
- قرارهای عدم صلاحیت صمن اعلام غیرقابل طرح بودن باید با پرونده به مرجعی که در قرار قرجام خواسته صالح تشخیص داده شده ارسال گردد. [۱۲]
- دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۹۰۸۵۰۰۵۱۵ مورخ ۱۵/۱۱/۱۳۹۱: دعاوی علیه شرکتهای منحل شده در حال تصفیه تا قبل از اتمام عملیات تصفیه باید در محل اقامت اصلی شرکت اقامه شود و در این مورد دیگر قواعد صلاحیت موضوع ماده ۲۳ قانون آیین دادرسی مدنی در مورد انجام تعهدات قراردادی جاری نیست. [۱۳]
- رای وحدت رویه شماره 23 مورخ 1352/03/30 هیات عمومی دیوان عالی کشور(صلاحیت محاکم در رسیدگی به دعاوی در صورت انتزاع محل وقوع بزه از یک حوزه قضایی...)
- رای وحدت رویه شماره 752 مورخ 1395/6/2 هیات عمومی دیوان عالی کشور
انتقادات
ایرادات وارده بر این ماده عبارتند از: الف) ممکن است دادگاه رسیدگی کننده قرار عدم صلاحیت خود را به اعتبار صلاحیت مرجعی به جز دادگاه دیگر (برای نمونه مراجع اداری) صادر کند؛ بنابراین بهتر بود که از عبارت «مرجع صالح» به جای «دادگاه صلاحیتدار» استفاده میشد. ب) اگر قرار عدم صلاحیت به اعتبار صلاحیت مرجع دیگر – ازجمله دیوان عدالت اداری – صادر شود مرجع اخیر تکلیفی در رسیدگی بیرون از نوبت ندارد زیرا این مرجع دادگاه نیست ج) نام بردن از دادگاه تجدیدنظر استان به منزله مرجع حل اختلاف ناشی از سهو است زیرا ممکن است مرجع حل اختلاف دیوانعالی کشور باشد. [۱۴]
مصادیق و نمونهها
۱) در صورتی که خواهان در محل دیگری غیر از محل صدور شناسنامه اقامت داشته باشد ولیکن دادخواست خود را جهت تصحیح مندرجات شناسنامه (بعد از امضا و بعد از تسلیم سند) یا تغییر نام به دادگاه محل صدور شناسنامه تقدیم نماید. دادگاه مذکور با توجه به اختیاری ه قانونگذار برای خواهان مقرر کرده صالح به رسیدگی است. [۱۵]
مقالات مرتبط
- اختیارات سرخود دادرس در استناد به عدم صلاحیت محلی
- بایستگی صلاحیت دادگاه به هنگام تقدیم دادخواست
- صلاحیت تخییری دادگاه محلّ استقرار بانک محالعلیه در دعوای مطالبة وجه چک؛ تحلیل رأی وحدت رویّة شمارة 688 ـ23/3/1385 دیوان عالی کشور
- اثر ارتباط دعاوی در دادرسی مدنی
منابع
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115040
- ↑ فریدون نهرینی. دستور موقت (در حقوق ایران و پژوهشی در حقوق تطبیقی). چاپ 2. گنج دانش، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2416264
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 331204
- ↑ علی رفیعی. روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. فکرسازان، 1389.
- ↑ عبدالله شمس. آیین دادرسی مدنی (جلد اول) (دوره پیشرفته). چاپ 24. دراک، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1380540
- ↑ قدرت اله واحدی. بایسته های آیین دادرسی مدنی (بر اساس قانون آیین دادرسی دادگاه های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379). چاپ 1. میزان، 1379. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1867040
- ↑ فریدون نهرینی. دستور موقت (در حقوق ایران و پژوهشی در حقوق تطبیقی). چاپ 2. گنج دانش، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2417032
- ↑ یوسف نوبخت. نگاهی به آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. رادنواندیش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5213676
- ↑ عبدالله شمس. آیین دادرسی مدنی (جلد اول) (دوره پیشرفته). چاپ 24. دراک، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1380916
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 551608
- ↑ مجموعه آرای قضایی شعب دیوان عالی کشور (حقوقی) زمستان 1391. چاپ 1. مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضائیه، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5770096
- ↑ مصطفی اصغرزاده بناب. مجمومه محشای آرای وحدت رویه حقوقی هیأت عمومی دیوانعالی کشور 1384-1328. چاپ 2. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1385. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5502560
- ↑ مجموعه آرای قضایی شعب دیوان عالی کشور (حقوقی) زمستان 1391. چاپ 1. مرکز مطبوعات و انتشارات قوه قضائیه، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5771632
- ↑ علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 466284
- ↑ حسن رحیمی. مجله دادگستر، شماره 28 ، زمستان 1386. رواق، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2893840