ماده ۶۵ قانون آیین دادرسی مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۶ دسامبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۲:۴۷ توسط فاطمه امیدی (بحث | مشارکت‌ها) (ابرابزار)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۶۵ قانون آیین دادرسی مدنی: اگر به موجب یک دادخواست دعاوی متعددی اقامه شود که با یکدیگر ارتباط کامل نداشته باشند و دادگاه نتواند ضمن یک دادرسی به آن‌ها رسیدگی کند، دعاوی اقامه شده را از یکدیگر تفکیک و به هریک در صورت صلاحیت جداگانه رسیدگی می‌کند و در غیر این صورت نسبت به آنچه صلاحیت ندارد با صدور قرار عدم صلاحیت، پرونده را به مراجع صالح ارسال می‌نماید.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

قرار تفکیک دعاوی: قراری با عنوان قرار تفکیک دعاوی در قانون آیین دادرسی مدنی موجود نمی‌باشد و رویه عملی قضایی با این عنوان آن را نشناخته ولیکن محاکم در عمل به شکل تصمیم اداری با آن برخورد می‌کنند در حالی که با دقت در متون قانونی نوعی تصمیم است که دادگاه با اتخاذ آن تکلیف قسمتی از دعوایی که معد بررسی و رسیدگی است یا قسمتی که معد صدور رأی است را تعیین می‌کند.[۱]

پیشینه

این ماده در قانون سال ۱۲۹۰ مشابه ندارد.[۲]

نکات توضیحی و تفسیری دکترین

یکی از اصول دادرسی استقلال دعاوی متعدد میان شخص واحد است. این اصل از فحوای مواد ۶۵ و ۱۰۳ قانون آیین دادرسی مدنی ما به خوبی قابل استناد است در این مواد رسیدگی توامان به دعاوی متعدد به منزله استثنا بر اصل یاد شده، تنها در صورت وجود ارتباط کامل (اتخاذ تصمیم در هر یک مؤثر در دیگری می‌باشد) بین دعاوی متعدد مجاز اعلام شده‌است. مبنای این ادغام پرهیز از صدور احکام متعارض و متناقض است که به عنوان یکی از اصول کلی دادرسی مبنای بسیاری از قواعد رسیدگی را تشکیل می‌دهد.[۳] همچنین، شایان ذکر است در صورتی که دعاوی متعدد در یک دادخواست با هم ارتباط کامل داشته باشند، اما دادگاه خود را نسبت به یکی از این دعاوی صالح نداند، اگر غیرمنقول باشد، در دادگاه محل وقوع مال غیرمنقول و اگر منقول باشد توأمان رسیدگی می‌شوند.[۴]

نکات توضیحی

دعاوی متعدد را در صورتی که منبعث از منشأ واحد باشند، می‌توان ضمن یک دادخواست مطرح کرد، مانند این که خواستهٔ دعوی، تخلیه مورد اجاره و مطالبه اجور معوقه باشد که چون این دو دعوی، ریشه واحدی دارند و آن رابطه استیجاری است، لذا در حکم دعوای واحد بوده و قابل طرح ضمن یک دادخواست هستند.[۵]

تعمیم قابلیت تجدیدنظر خواهی و فرجام خواهی در دعاوی مرتبط باید پذیرفته شود با توجه به ارتباط کامل بین دعاوی، پاره‌ای جز پذیرش تجدیدنظر خواهی و فرجام خواهی حتی در فرض عدم درخواست ذی‌نفع نیست و این مسئله یکی از توابع تسری قابلیت اعتراض می‌باشد همانند موردی که رأی غیرقابل تجزیه می‌باشد و حکم به افرادی که واخواهی یا تجدیدنظر خواهی ننموده‌اند نیز سرایت می‌کند.[۶]

رویه‌های قضایی

  • در صورتی که موضوع ئعوای حقوقی بواحد باشد، کثرت خواهان‌ها مانع رسیدگی نخواهد شد.[۷]
  • نظریه مشورتی اداره حقوقی دادگستری هفته نامه دادگستری شماره ۱۱۳ صفحه ۱۱: در مورد اینکه دعوی خلع ید و مطالبه اجور ضمن یک دادخواست اقامه شود و دادخواست نسبت به اجور کامل نباشد. مدیر دفتر باید در مورد مطالبه اجور بر طبق ماده ۸۵ قانون آیین دادرسی مدنی (ماده ۵۴ کنونی) رفتار کند و نسبت به دعوای خلع ید دادگاه رسیدگی می‌نماید مگر اینکه ارتباط دو دعوی به نحوی باشد که رسیدگی توأم ایجاب کند.[۸]
  • دادخواست خواهان به خواسته‌های استرداد سهم الارث و وضع ید بر ماترک متوفی با مطالبه اجور نسبت به همان املاک دارای مبنا و منشأ واحد می‌باشد و می‌توان یکجا و در یک دادخواست مطالبه نمود و خواسته‌های با منشأ مغایر تلقی نمی‌شود.[۹]
  • اداره حقوقی دادگستری در نظریه مندج در شماره ۱۱۰ هفته نامه دادگستری صفحه ۹ آورده‌است: چوت دعوای خلع ید و افراز دارای منشأ و مبنای واحد است بر حسب مستفاد از مفهوم مخالف ماده ۷۹ قانون آیین دادرسی مدنی (ماده ۶۵ کنونی) اقامه آن‌ها ضمن یک دادخواست بلا اشکال است.[۱۰]
  • رای دادگاه درباره اثبات مالکیت و تنفیذ قرارداد عادی (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۰۷۸)

مصادیق و نمونه‌ها

با توجه به مفهوم ماده ۶۵ قانون آیین دادرسی مدنی طرح دعاوی تخلیه و خسارات وارده به مورد اجاره، دو دعوای غیر مرتبطی است که در عین حال دادگاه می‌تواند ضمن یک دادرسی به هر دو رسیدگی نماید.[۱۱]

۱) دو دعوا دارای ارتباط کامل: مستأجری دادخواستی به دادگاه می‌دهد مبنی بر تنظیم سند رسمی اجاره و موجر متقابلاً دادخواستی تقدیم می‌کند به خواسته صدور حکم تخلیه مورد اجاره به دلیل نیاز شخصی یا هر دلیل قانونی دیگر بدیهی است این دو دعوا ارتباط کامل دارند.[۱۲]

۲) دعاوی متعدد را در صورتی که منبعث از منشأ واحدد باشند، می‌توان ضمن یک دادخواست مطرح کرد، مانند این که خواستهٔ دعوی، تخلیه مورد اجاره و مطالبه اجور معوقه باشد که چون این دو دعوی، ریشه واحدی دارند و آن رابطه استیجاری است، لذا در حکم دعوای واحد بوده و قابل طرح ضمن یک دادخواست هستند.[۱۳]

مقالات مرتبط

منابع

  1. فهیمه ملک‌زاده. اصطلاحات تشریحی آیین دادرسی (کیفری-مدنی). چاپ 2. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2141640
  2. علی رفیعی. روند نمای تقنینی قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. فکرسازان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2796460
  3. مجید غمامی و حسن محسنی. آیین دادرسی مدنی فراملی. چاپ 1. شرکت سهامی انتشار، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2104224
  4. علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 568884
  5. قدرت اله واحدی. بایسته‌های آیین دادرسی مدنی (بر اساس قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379). چاپ 1. میزان، 1379.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1867076
  6. رسول مقصودپور. آیین دادرسی مدنی (3) (دعاوی طاری و شرایط اقامه آن). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4208560
  7. مجموعه مشاوره‌های قضایی (آیین دادرسی مدنی و اجرای احکام مدنی). چاپ 1. جنگل، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3781928
  8. علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 468468
  9. سیدمحمدرضا حسینی. یادداشت‌های محکمه (دفتر اول) (کارگاه آموزشی آیین دادرسی مدنی). چاپ 2. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2091480
  10. عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 553484
  11. عبدالله شمس. آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دوره پیشرفته). چاپ 24. دراک، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1343900
  12. قدرت اله واحدی. بایسته‌های آیین دادرسی مدنی (بر اساس قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379). چاپ 1. میزان، 1379.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1868392
  13. قدرت اله واحدی. بایسته‌های آیین دادرسی مدنی (بر اساس قانون آیین دادرسی دادگاه‌های عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379). چاپ 1. میزان، 1379.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1867076