ماده ۲۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۵:۳۴ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۲۳۲ قانون آیین دادرسی مدنی: هر یک از طرفین دعوا که متمسک به گواهی شده‌اند، باید گواهان خود را در زمانی که دادگاه تعیین کرده حاضر و معرفی نمایند.

مواد مرتبط

نکات تفسیری دکترین ماده 232 قانون آیین دادرسی مدنی

پس از احضار گواهان در صورتی که شهود در دادگاه حاضر نشوند و دلیل دیگری هم وجود نداشته باشد، دادگاه حکم به رد دعوا می‌دهد و صدور قرار رد دعوا وجهه قانونی ندارد و صدور قرار استماع شهادت شهود در حقیقت ورود در رسیدگی ماهوی می‌باشد.[۱] نکته‌ی دیگر آن که، تشخیص لزوم حضور شاهدی که در پرونده دیگر در محضر دادگاه ادای شهادت نموده‌است و در پرونده مطروحه به آن استناد شده با دادگاه می‌باشد.[۲]

همچنین، شایان ذکر است با توجه به تکلیف مندرج در بند ۶ ماده ۵۱ قانون آیین دادرسی مدنی، اصولاً تمسک به گواهی گواهان بعد از تقدیم دادخواست وجهه قانونی ندارد اما منعی هم برای آن بیان نشده‌ است.[۳]

نکات توضیحی ماده 232 قانون آیین دادرسی مدنی

زمانی که هر یک از طرفین دعوا به گواهی گواهان استناد نمایند، دادگاه زمان معین برای استماع شهادت شهود را ضمن قرار استماع گواهی و رسیدگی به اصحاب دعوا ابلاغ می‌نماید. در این اخطاری قید می‌شود که گواهان خود را همراه آورده تا در وقت مقرر پس از احراز هویت آنان دادگاه گواهی آنان را استماع نماید.[۴] شایان ذکر است که دادگاه بدون استناد اصحاب دعوا حق احضار گواهان را ندارد.[۵]

نکات توصیفی هوش مصنوعی ماده 232 قانون آیین دادرسی مدنی

  1. طرفین دعوا که به گواهی استناد می‌کنند، مسئول معرفی و حضور گواهان خود هستند.
  2. دادگاه زمان مشخصی را برای معرفی و حضور گواهان تعیین می‌نماید.
  3. عدم معرفی و حضور گواهان در زمان مقرر ممکن است به ضرر طرفی باشد که به گواهی استناد کرده است.
  4. مسؤولیت معرفی گواهان بر عهده طرفین دعوا است، نه دادگاه.

رویه های قضایی

انتقادات

دادگاه در این ماده تکلیف معرفی و حاضر نمودن شهود را به عهده کسی که به گواهی گواهان استناد نماید، گذاشته است. هر چند این تکلیف برای اصحاب دعوا مبتنی بر قاعده البینه علی المدعی می‌باشد اما در جامعه کنونی و در عصر حاضر ادا شهادت جایگاه و تکلیف اجتماعی به خود گرفته و نوعی تشریک مساعی با دادگاه در کشف حقیقت می‌باشد. حتی در قوانینی که بر اساس آزادی کامل افراد وضع گردیده‌است، احضار و جلب شهود مجاز شناخته شده‌است. بنابراین، واگذاری حاضر کردن شهود به خواهان امری بسیار مشکل و گاه باعث انصراف خواهان از دعوا می‌گردد.[۶]

مقالات مرتبط

منابع

  1. عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 559392
  2. علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 572148
  3. عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 559384
  4. یوسف نوبخت. نگاهی به آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. رادنواندیش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5324208
  5. علیرضا نوجوان. نقش دادرس در اثبات دعوای مدنی. چاپ 1. جنگل، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2120928
  6. بهرام بهرامی. بایسته‌های ادله اثبات. چاپ 2. نگاه بینه، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2451292