ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی
مواد مرتبط با اعتراض شخص ثالث در قانون آیین دادرسی مدنی |
ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی: اعتراض اصلی باید به موجب دادخواست و به طرفیت محکوم له و محکوم علیه رأی مورد اعتراض باشد. این دادخواست به دادگاهی تقدیم میشود که رأی قطعی معترض عنه را صادر کردهاست. ترتیب دادرسی مانند دادرسی نخستین خواهد بود.
مواد مرتبط
توضیح واژگان
- محکوم له: آن که در دعاوی، حکم به نفع او صادر میشود.[۱]
- اعتراض ثالث اصلی: «دعوی اعتراض ثالث اصلی عبارت از اعتراضی است که ابتدائاً از طرف شخص ثالث صورت گرفته باشد»[۲][۳]
- شخص ثالثی در دعوای اصلی دخالتی نداشته به طرفیت محکوم له و محکوم علیه مبادرت به طرح دعوی و تقدیم دادخواست مینماید. این امر در اصطلاح حقوقی اعتراض ثالث نامیده میشود.[۴]
پیشینه
به موجب ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی اعتراض ثالث اصلی باید به موجب دادخواست باشد. در حالی که در قانون موقتی اصول محاکمات حقوقی ۱۳۲۹ هجری قمری را حع به ترتیب دادرسی در اعتراض ثالث حکمی نبود و عملاً مانند دعاوی نخستین رسیدگی میشد.[۵]
نکات تفسیری دکترین
ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی یکی از مستثنیات ماده ۷ قانون آیین دادرسی مدنی میباشد.[۶] نوع دادخواست اعتراض ثالث و شرایط آن مشخص نشدهاست بنابراین همه شرایط و احکام دادخواست بدوی در اینجا هم باید رعایت شود همانطور که در ماده ۴۲۰ قانون آیین دادرسی مدنی ذکر شدهاست ترتیب دادرسی مانند دادرسی نخستین است بنابراین معترض ثالث، خواهان و اصحاب دعوای اصلی، خوانده تلقی میشوند و از کلیه حقوق دفاعی برخوردار هستند. رای صادره از این مرحله حضوری است اما بر اساس مقررات قابل شکایت به صورت عادی و فوقالعاده (حتی اعتراض ثالث) میباشد. اما اصولاً ورود و جلب ثالث و دعوای تقابل منتفی میباشد.[۷][۸] همچنین هزینه دادرسی اعتراض ثالث معادل فرجام خواهی و اعاده دادرسی میباشد.[۹]
در مورد اعتراض اصلی تقدیم دادخواست الزامی است اما در اعتراض طاری نیازی به تقدیم دادخواست ندارد و متعاقب رویت حکم یا قرار در دادگاه به عمل میآید.[۱۰] همچنین مرجع اعلام اعتراض اصلی دادگاه صادر کننده حکم یا قرار معترض عنه است و دادخواست باید به آن دادگاه تقدیم شود در حالی که مرجع اعلام اعتراض طاری دادگاهی است که حکم یا قرار در آن جا به عنوان دلیل علیه شخص ثالث ارائه شدهاست و اگر درجهٔ دادگاه اخیر، پایینتر از دادگاهی باشد که حکم یا قرار معترض علیه را صادر کردهاست در این صورت، معترض باید اعتراض خود را با تقدیم دادخواست به دادگاه صادر کنندهٔ حکم یا قرار معترض علیه اعلام دارد.[۱۱][۱۲]
نکات توصیفی هوش مصنوعی
محتوای مندرج در این قسمت توسط هوش مصنوعی تولید شده است. |
- اعتراض اصلی نیاز به تنظیم دادخواست دارد.
- طرفهای مورد اعتراض باید هم محکومله و هم محکومعلیه رأی مورد اعتراض باشند.
- دادخواست اعتراض باید به دادگاهی ارائه شود که رأی قطعی را صادر کرده است.
- فرایند دادرسی اعتراض مشابه دادرسی نخستین است.
رویه های قضایی
- رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره فرجام خواهی از آرای بدوی در مهلت تجدیدنظر خواهی (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۹۰۹۴۰۰۰۳۵)
- رای شعبه حقوقی دیوان عالی کشور درباره خصوصیات اعاده دادرسی مبنی بر اعمال ماده ۱۸ و تشخیص خلاف شرع
- رای دادگاه درباره طرح خواسته جدید در دادخواست اعتراض ثالث (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۸۸۰)
- رای دادگاه درباره خوانده دعوای اعتراض ثالث (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۶۰۰۱۲۸)
- نظریه شماره 1684/95/7 مورخ 1395/07/17 اداره کل حقوقی قوه قضاییه
- رای وحدت رویه شماره 818 دیوان عالی کشور درباره قابل استماع بودن اعتراض شخص ثالث نسبت به قسمتی از رأی کیفری دادگاه که راجع به رد مال است
- نظریه شماره 7/1400/351 مورخ 1400/05/13 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره صلاحیت رسیدگی دادگاه انقلاب درخصوص اموال و مرجع اعتراض به اموال موضوع ماده ۱۴۸ آ.د.ک
- نظریه شماره 7/1400/444 مورخ 1400/05/13 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره اعتراض ثالث
- رای دادگاه درباره اعتراض ثالث بعد از اجرای حکم (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۴۰۰۱۵۰۴)
- رای دادگاه درباره اعتراض ثالث به دادنامه غیابی غیر قطعی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۴۶۰۰۴۲۸)
- نظریه شماره 7/99/170 مورخ 1399/02/29 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره قطعیت قرار عدم استماع دعوی و اعتراض شخص ثالث به آن
- نظریه شماره 7/99/961 مورخ 1399/08/07 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره اعتراض ثالث و اعاده دادرسی نسبت به رای صادره از شعبه خاص دیوان عالی کشور
- نظریه شماره 7/1400/1468 مورخ 1401/04/05 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره تکلیف دعوای اعتراض ثالث در جریان رسیدگی اصلی
مقالات مرتبط
منابع
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد چهارم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 341480
- ↑ مجله علمی انتقادی حقوقی کانون وکلا سال بیست و سوم شماره 118 پاییز 1350. کانون وکلای دادگستری مرکز، 1350. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1610648
- ↑ بهرام بهرامی. آیین دادرسی مدنی (جلد اول و دوم). چاپ 11. نگاه بینه، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2521188
- ↑ بهرام بهرامی. آیین دادرسی مدنی (جلد اول و دوم). چاپ 11. نگاه بینه، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2521188
- ↑ عبدالصمد دولاح. اعتراض شخص ثالث در دادرسی های مدنی. چاپ 2. دادگستر، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1385932
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 565476
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 565472
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 575696
- ↑ علی عباس حیاتی. شرح قانون آیین دادرسی مدنی. چاپ 2. سلسبیل، 1385. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 478408
- ↑ قدرت اله واحدی. آیین دادرسی مدنی کتاب دوم. چاپ 4. میزان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3601468
- ↑ فریدون نهرینی. ایستایی اجرای حکم دادگاه. چاپ 1. گنج دانش، 1392. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4540540
- ↑ قدرت اله واحدی. آیین دادرسی مدنی کتاب دوم. چاپ 4. میزان، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3601492