ماده ۴۲۶ قانون آیین دادرسی کیفری: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
خط ۱۱: خط ۱۱:
ماده فوق در خصوص پیش بنی حق اعتراض متهم به تصمیمات قاضی <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1737324|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref> و تعیین مراجع صالح به رسیدگی به اعتراض نسبت به احکام غیر قطعی است. این مراجع بر اساس ماده فوق دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور هستند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710264|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> لذا باید رای اعتراض به احکام غیر قطعی بر اساس مرجع اعتراض به ان ها حسب مورد از یکی از دو عنوان « [[تجدید نظر خواهی]]» یا « [[فرجام خواهی]]» استفاده کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710532|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> بر اساس این ماده صلاحیت دیوان عالی کشور را در رسیدگی تجدید نظر باید استثنایی و محدود به موارد مصرح قانونی تفسیر کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710304|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> به بیان ساده تر معمولاً در  اعتراض به آراء صادره در خصوص محکومیت های سنگین نظیر اعدام، قصاص، رجم و ... باید دیوان عالی کشور را صالح دانست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1738840|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref> لذا اصل را باید بر صلاحیت عام دادگاه تجدید نظر استان قرار داد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710276|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> این دادگاه در مرکز استان تشکیل می شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1740584|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref>
ماده فوق در خصوص پیش بنی حق اعتراض متهم به تصمیمات قاضی <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1737324|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref> و تعیین مراجع صالح به رسیدگی به اعتراض نسبت به احکام غیر قطعی است. این مراجع بر اساس ماده فوق دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور هستند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710264|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> لذا باید رای اعتراض به احکام غیر قطعی بر اساس مرجع اعتراض به ان ها حسب مورد از یکی از دو عنوان « [[تجدید نظر خواهی]]» یا « [[فرجام خواهی]]» استفاده کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710532|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> بر اساس این ماده صلاحیت دیوان عالی کشور را در رسیدگی تجدید نظر باید استثنایی و محدود به موارد مصرح قانونی تفسیر کرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710304|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> به بیان ساده تر معمولاً در  اعتراض به آراء صادره در خصوص محکومیت های سنگین نظیر اعدام، قصاص، رجم و ... باید دیوان عالی کشور را صالح دانست.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1738840|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref> لذا اصل را باید بر صلاحیت عام دادگاه تجدید نظر استان قرار داد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1393|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4710276|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=1}}</ref> این دادگاه در مرکز استان تشکیل می شود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1740584|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref>


== رویه قضایی ==
== رویه های قضایی ==
مطابق رأي وحدت‌ رويه شماره 744 مورخ 19 /8 /1394 هيأت‌ عمومي ديوان ‌عالي ‌كشور ، در مواردي كه مجازات بزه حبس توأم با جزاي نقدي تعيين گرديده، كيفر حبس ملاك تشخيص درجه مجازات و بالنتيجه صلاحيت دادگاه است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1399|ناشر=دادآفرین|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6280024|صفحه=|نام۱=اسماعیل|نام خانوادگی۱=ساولانی|چاپ=9}}</ref>
مطابق رأي وحدت‌ رويه شماره 744 مورخ 19 /8 /1394 هيأت‌ عمومي ديوان ‌عالي ‌كشور ، در مواردي كه مجازات بزه حبس توأم با جزاي نقدي تعيين گرديده، كيفر حبس ملاك تشخيص درجه مجازات و بالنتيجه صلاحيت دادگاه است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1399|ناشر=دادآفرین|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=6280024|صفحه=|نام۱=اسماعیل|نام خانوادگی۱=ساولانی|چاپ=9}}</ref>



نسخهٔ ‏۲۵ اکتبر ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۱۸

(اصلاحي 24/03/1394)- دادگاه تجديدنظر استان مرجع صالح براي رسيدگي به درخواست تجديدنظر از كليه آراي غيرقطعي كيفري است ، جز در مواردي كه در صلاحيت ديوان عالي كشور باشد . دادگاه تجديدنظر استان در مركز هر استان تشكيل مي شود . اين دادگاه داراي رئيس و دو مستشار است ، دادگاه تجديدنظر و شعب ديوان عالي كشور با دو عضو نيز رسميت دارند .

توضیح واژگان

تجدید نظر در لغت به معنای دوباره نظر کردن در امر یا نوشته ای است.[۱] در اصطلاح حقوقی مقصود از تجدید نظر قضاوت کردن مجدد آراء کیفری است.[۲]

فلسفه و مبانی نظری ماده

با وجود لزوم توجه کافی و دقت ب خرج دادن در بررسی پرونده های قضایی، گاه ممکن است قضات دادگاه ها در صدور احکام خود دچار اشتباهاتی شوند. راه حل رفع این اشتباهات پیش بینی فرایندی برای اعتراض به چنین احکامی است.[۳]بر اساس ماده فوق در دادگاه های تجدید نظر اصل تعدد قاضی حاکم بوده و جلسات با حضور دو مستشار یا یک رییس و یک مستشار رسمیت پیدا می کنند. آراء دادگاه ها نیز باید به امضاء و تصویب دو عضو برسد.[۴]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

ماده فوق در خصوص پیش بنی حق اعتراض متهم به تصمیمات قاضی [۵] و تعیین مراجع صالح به رسیدگی به اعتراض نسبت به احکام غیر قطعی است. این مراجع بر اساس ماده فوق دادگاه تجدید نظر و دیوان عالی کشور هستند.[۶] لذا باید رای اعتراض به احکام غیر قطعی بر اساس مرجع اعتراض به ان ها حسب مورد از یکی از دو عنوان « تجدید نظر خواهی» یا « فرجام خواهی» استفاده کرد.[۷] بر اساس این ماده صلاحیت دیوان عالی کشور را در رسیدگی تجدید نظر باید استثنایی و محدود به موارد مصرح قانونی تفسیر کرد.[۸] به بیان ساده تر معمولاً در اعتراض به آراء صادره در خصوص محکومیت های سنگین نظیر اعدام، قصاص، رجم و ... باید دیوان عالی کشور را صالح دانست.[۹] لذا اصل را باید بر صلاحیت عام دادگاه تجدید نظر استان قرار داد.[۱۰] این دادگاه در مرکز استان تشکیل می شود.[۱۱]

رویه های قضایی

مطابق رأي وحدت‌ رويه شماره 744 مورخ 19 /8 /1394 هيأت‌ عمومي ديوان ‌عالي ‌كشور ، در مواردي كه مجازات بزه حبس توأم با جزاي نقدي تعيين گرديده، كيفر حبس ملاك تشخيص درجه مجازات و بالنتيجه صلاحيت دادگاه است.[۱۲]

منابع

  1. هادی طیبی. بررسی تطبیقی تجدیدنظر احکام کیفری در حقوق ایران و انگلستان. دانشگاه شهید بهشتی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4186992
  2. هادی طیبی. بررسی تطبیقی تجدیدنظر احکام کیفری در حقوق ایران و انگلستان. دانشگاه شهید بهشتی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4187004
  3. بابک پورقهرمانی گلتپه. تجدیدنظرخواهی رئیس قوه قضائیه از آراء محاکم. فصلنامه تخصصی حقوق اسلامی (فقه و حقوق سابق) شماره 3 زمستان 1383، 1383.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5035932
  4. سیدعباس حسینی نیک. سیاست جنایی ایران در حمایت از حقوق تألیف و نشر (سیاست تقنینی، سیاست قضایی، سیاست اداری). چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4786916
  5. رجب گلدوست جویباری. کلیات آیین دادرسی کیفری. چاپ 7. جنگل، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1737324
  6. علی خالقی. نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4710264
  7. علی خالقی. نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4710532
  8. علی خالقی. نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4710304
  9. رجب گلدوست جویباری. کلیات آیین دادرسی کیفری. چاپ 7. جنگل، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1738840
  10. علی خالقی. نکته ها در قانون آیین دادرسی کیفری. چاپ 1. موسسه مطالعات و پژوهش های حقوقی شهر دانش، 1393.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4710276
  11. رجب گلدوست جویباری. کلیات آیین دادرسی کیفری. چاپ 7. جنگل، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1740584
  12. اسماعیل ساولانی. قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی). چاپ 9. دادآفرین، 1399.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6280024