ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی: تفاوت میان نسخهها
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) جز (removed Category:محل وقوع مال غیرمنقول خوانده; added Category:محل وقوع مال غیر منقول using HotCat) |
فاطمه امیدی (بحث | مشارکتها) جز (removed Category:دعاوی مربوط به اموال غیرمنقول using HotCat) |
||
خط ۶۲: | خط ۶۲: | ||
[[رده:محل اقامت خواهان]] | [[رده:محل اقامت خواهان]] | ||
[[رده:حوزه قضایی]] | [[رده:حوزه قضایی]] | ||
نسخهٔ ۲ اکتبر ۲۰۲۳، ساعت ۱۵:۵۴
ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی: دعوا باید در دادگاهی اقامه شود که خوانده، در حوزه قضایی آن اقامتگاه دارد و اگر خوانده در ایران اقامتگاه نداشته باشد، درصورتی که در ایران محل سکونت موقت داشته باشد، در دادگاه همان محل باید اقامه گردد و هر گاه در ایران اقامتگاه یا محل سکونت موقت نداشته ولی مال غیرمنقول داشته باشد، دعوا در دادگاهی اقامه میشود که مال غیرمنقول در حوزه آن واقع است و هرگاه مال غیرمنقول هم نداشته باشد، خواهان در دادگاه محل اقامتگاه خود، اقامه دعوا خواهد کرد.
تبصره - حوزه قضایی عبارت است از قلمرو یک بخش یا شهرستان که دادگاه در آن واقع است. تقسیمبندی حوزه قضایی به واحدهایی از قبیل مجتمع یا ناحیه، تغییری در صلاحیت عام دادگاه مستقر در آن نمیدهد.
مواد مرتبط
- ماده ۴ قانون ثبت احوال
- ماده ۱۲ قانون حمایت خانواده
- ماده ۱۴ قانون حمایت خانواده
- ماده ۳۲ قانون حمایت از کودکان و نوجوانان بی سرپرست و بدسرپرست
- ماده ۱۲۷ قانون امور حسبی
- ماده ۵۹۰ قانون تجارت
- ماده ۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی
توضیح واژگان
اصل صلاحیت محل اقامت خوانده: بر اساس این اصل خواهان وظیفه دارد برای اقامه دعوا به دادگاه محل اقامت خوانده مراجعه کند.[۱]
حوزه قضایی: ناحیهای از کشور است که مسائل قضایی مردمان در صلاحیت دادگاهی قرار داده شده باشد. مانند حوزه قضائی دادگاه شهرستان تهران.[۲]
اقامتگاه: اقامتگاه هر شخصی عبارت از محلی است که شخص در آن جا سکونت داشته و مرکز مهم امور او نیز در آن جا باشد. اگر محل سکونت شخصی غیر از مرکز مهم امور او باشد مرکز امور او اقامتگاه محسوب است. اقامتگاه اشخاص حقوقی مرکز عملیات آنها خواهد بود.[۳]
مال غیرمنقول: به مالی که حمل و نقل آن، توأم با تلف یا کمبود آن باشد، غیرمنقول گویند.[۴]
مطالعات تطبیقی
این قاعدهٔ قدیمی که مطابق آن، دادگاه محل اقامت خوانده دادگاه صلاحیتدار برای رسیدگی به دعوا است، مبتنی بر یک ضربالمثل لاتینی میباشد. با این مضمون که خواهان مکلف است دعوای خود را در دادگاه اقامتگاه خوانده اقامه کند. این قاعده از قدیم در حقوق روم، حقوق کلیسایی و حقوق عرفی وجود داشتهاست.[۵]
فلسفه و مبانی نظری
فلسفه اصل صلاحیت دادگاه محل اقامت خوانده، بدین جهت است که مدعی در مقام اقامهی دعوی علیه کسی است که به هر حال معلوم نیست محکومعلیه واقع شود، زیرا بسیاری از دعاوی بدون دلیل و بیهوده مطرح میشوند و اگر قرار باشد برای هر دعوایی که فیالمثل در اقامتگاه مدعی، اقامه شود، مدعیعلیه را مکلف به حضور در دادگاه کنیم، چون ممکن است گاهی اقامتگاه مدعیعلیه شهر دیگری باشد و اقامتگاه مدعی شهر دیگر؛ تحمیل هزینه سفر، هزینه اقامت و زیست به مدعیعلیهای که معلوم نیست محکومعلیه شود یا خیر، به دور از منطق و انصاف است. چراکه اگر مدعی دعوای واهی مطرح کرده و محکوم شده باشد خودش مقصر است که دعوای بیاساس را مطرح کردهاست ولی مدعیعلیه اگر به زحمت بیفتد، زحمتی است که ناخواسته و توسط مدعی بر او تحمیل گردیده که با هیچ منطقی، چنین تحمیلی قابل توجیه نیست.[۶] به عبارت دیگر، فلسفه این حکم رعایت حق دفاع خواندهاست.[۷]
نکات توضیحی
مطابق قاعده در صلاحیت محلی، دادگاهی صالح است که خوانده دعوا در حوزه قضایی آن دادگاه به ترتیب، اقامتگاه (که طبق ماده ۱۰۰۲ قانون مدنی مرکز مهم امور شخص اعم از محل سکونت دائم یا محل کار است) یا محل سکونت موقت یا مال غیرمنقول داشته باشد.[۷]
رویه قضایی
در یک نشست قضایی برگزار شده در تیرماه ۱۳۸۰ دادگستری بابلسر، چنین بیان شدهاست که: «زندان اقامتگاه محسوب نمیشود تا صلاحیت دادگاه به تبع این اقامتگاه شناسایی شود ولی نظر به ماده ۶۸ قانون آیین دادرسی مدنی از آن جا که مأمور ابلاغ اوراق را به شخص خوانده تسلیم مینماید و این مورد تصریحی به تسلیم اوراق در محل اقامتگاه ندارد میتوان گفت این ابلاغ برای همان جلسه دادرسی، دارای اعتبار است و لیکن سابقه ابلاغ محسوب نمیشود، زیرا ماده ۱۰۰۲ قانون مدنی تعریف خاصی از اقامتگاه دارد که محل زندان را شامل نمیشود».[۸]
همچنین رأی دادگاه عالی انتظامی قضات به شماره دادنامه ۴۲ مورخ ۱۳۶۷/۱۲/۲۱ بیان میدارد: «با عنایت به مواد ۲۰۱ و ۲۰۳ و بند ۳ ماده ۱۹۷ آیین دادرسی مدنی، رئیس دادگاه مدنی خاص و مشاور دادگاه در عدم توجه به ایراد خوانده دایر بر وجود پرونده دیگر در این رابطه (ازدیاد مدت ملاقات اطفال مشترک زوجین) با اعلام کلاسه مربوط به آن و اینکه در مورد اختلاف صلاحیت محلی دادگاه، پرونده جهت حل اختلاف باید به دیوانعالی کشور ارسال شود، مرتکب تخلف شدهاند».[۹]
مصادیق و نمونهها
در دعاوی منقول دادگاه محل اقامت خوانده صالح برای رسیدگی است مگر استثنایی مانند دعاوی راجع به ترکه.[۱۰] مثال دیگر آن که چنین بیان شدهاست که علیرغم اکتفا قانونگذار به ذکر تاریخ تحریر در بند ۲ ماده ۲۲۳ قانون تجارت، قید محل تحریر برات نیز به لحاظ تعیین محل دادگاه صلاحیتدار جهت رسیدگی به دعوی ناشی از برات ضروری میباشد.[۱۱]
مقالات مرتبط
- تشخیص صلاحیت انحصاری دادگاهها در دعاوی خصوصی بینالمللی
- اختیارات سرخود دادرس در استناد به عدم صلاحیت محلی
- بایستگی صلاحیت دادگاه به هنگام تقدیم دادخواست
- زمان و مکان تشکیل قرارداد الکترونیکی
- صلاحیت تخییری دادگاه محلّ استقرار بانک محالعلیه در دعوای مطالبة وجه چک؛ تحلیل رأی وحدت رویّة شمارة ۶۸۸ ـ۲۳/۳/۱۳۸۵ دیوان عالی کشور
- صلاحیت دادگاههای ایران در قلمرو حقوق بینالملل خصوصی
- بررسی تطبیقی حمایت از مصرفکننده در تراکنشهای الکترونیکی وجوه
- اثر ارتباط دعاوی در دادرسی مدنی
منابع
- ↑ علی مهاجری. قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. فکرسازان، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 568036
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 329640
- ↑ ماده ۱۰۰۲ قانون مدنی
- ↑ مسعود انصاری و محمدعلی طاهری. دانشنامه حقوق خصوصی (جلد سوم). چاپ 2. محراب فکر، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 108868
- ↑ سیدمحسن صدرزاده افشار. آیین دادرسی مدنی و بازرگانی دادگاههای عمومی و انقلاب (جلد اول-دوم-سوم). چاپ 11. جهاد دانشگاهی، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2263788
- ↑ قدرت اله واحدی. بایستههای آیین دادرسی مدنی (بر اساس قانون آیین دادرسی دادگاههای عمومی و انقلاب در امور مدنی مصوب 1379). چاپ 1. میزان، 1379. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1868184
- ↑ ۷٫۰ ۷٫۱ یوسف نوبخت. نگاهی به آیین دادرسی مدنی. چاپ 1. رادنواندیش، 1393. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5203780
- ↑ عباس زراعت. محشای قانون آیین دادرسی مدنی در نظم حقوق ایران. چاپ 3. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5561024
- ↑ احمد کریم زاده. مقررات انتظامی قضات (دادسرا و دادگاههای عالی انتظامی قضات) (مقررات انظامی قضات (نظامنامه، وظایف دادسرای انتظامی قضات، وظایف دادگاه عالی انتظامی قضات راجع به قضات و وکلای ترفیعات قضات، آرای دادگاه عالی انتظامی قضات). چاپ 1. جنگل، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5490012
- ↑ ناصر کاتوزیان. الزامهای خارج از قرارداد (جلد دوم) (مسئولیت مدنی-مسئولیتهای خاص و مختلط). چاپ 9. دانشگاه تهران، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2735244
- ↑ محمود عرفانی. حقوق تجارت (جلد سوم) اسناد نجارتی (کلیات برات، سفته، چک، اسناد الکترونیکی، قبض انبار عمومی، نمونههای کاربردی). چاپ 2. جنگل، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2421084