ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی کیفری: تفاوت میان نسخهها
(ابرابزار) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
'''ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی کیفری:''' [[تعقیب]] متهم و اقامه [[دعوی]] از جهت [[جنبه عمومی جرم|حیثیت عمومی]] بر عهده [[دادستان]] و اقامه دعوی و درخواست تعقیب متهم از جهت [[جنبه خصوصی جرم|حیثیت خصوصی]] با [[شاکی خصوصی|شاکی]] یا [[مدعی خصوصی]] است. | '''ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی کیفری:''' [[تعقیب]] [[متهم]] و اقامه [[دعوی]] از جهت [[جنبه عمومی جرم|حیثیت عمومی]] بر عهده [[دادستان]] و اقامه دعوی و درخواست تعقیب متهم از جهت [[جنبه خصوصی جرم|حیثیت خصوصی]] با [[شاکی خصوصی|شاکی]] یا [[مدعی خصوصی]] است. | ||
* {{زیتونی|[[ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری|مشاهده ماده قبلی]]}} | * {{زیتونی|[[ماده ۱۰ قانون آیین دادرسی کیفری|مشاهده ماده قبلی]]}} | ||
* {{زیتونی|[[ماده ۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری|مشاهده ماده بعدی]]}} | * {{زیتونی|[[ماده ۱۲ قانون آیین دادرسی کیفری|مشاهده ماده بعدی]]}} | ||
خط ۶: | خط ۶: | ||
«تعقیب» در اصطلاح حقوقی، توسل به یک عمل قضایی برای وصول به گرفتن حکم یا [[قرار]] یا اجرای آن است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115960|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | «تعقیب» در اصطلاح حقوقی، توسل به یک عمل قضایی برای وصول به گرفتن حکم یا [[قرار]] یا اجرای آن است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115960|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
[[دعوی خصوصی]] نیز در آیین دادرسی | [[دعوی خصوصی]] نیز در [[آیین دادرسی کیفری]]، دعوی کسی است که از فعل مجرم متحمل [[ضرر و زیان ناشی از جرم|ضرر و خسارت]] شدهاست، این ترکیب در مقابل [[دعوای عمومی|دعوی عمومی]] به کار میرود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=330752|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref> | ||
== فلسفه و مبانی نظری ماده == | == فلسفه و مبانی نظری ماده == | ||
از شرایطی که بنا به [[مسئولیت مدنی]] دولت لازم است، اثبات جرم است، اگر دولت قرار باشد بر مبنای [[تقصیر]] در حمایت از [[مجنی علیه|بزهدیده]]، ضامن خسارت وی باشد، در مرحله قبل باید جرمی اثبات شده باشد، این شرط از نتایج [[اصل قضایی بودن رسیدگی دولت]] میباشد؛ بنابراین اگر [[ادله اثبات جرم]] کفایت نکند، به سختی میتوان گفت دولت در این زمینه وظیفه دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=جبران خسارت بزه دیده به هزینه دولت و نهادهای عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1524344|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=حاجی ده آبادی|چاپ=1}}</ref> | از شرایطی که بنا به [[مسئولیت مدنی]] دولت لازم است، اثبات [[جرم]] است، اگر دولت قرار باشد بر مبنای [[تقصیر]] در حمایت از [[مجنی علیه|بزهدیده]]، ضامن خسارت وی باشد، در مرحله قبل باید جرمی اثبات شده باشد، این شرط از نتایج [[اصل قضایی بودن رسیدگی دولت]] میباشد؛ بنابراین اگر [[ادله اثبات جرم]] کفایت نکند، به سختی میتوان گفت دولت در این زمینه وظیفه دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=جبران خسارت بزه دیده به هزینه دولت و نهادهای عمومی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1524344|صفحه=|نام۱=احمد|نام خانوادگی۱=حاجی ده آبادی|چاپ=1}}</ref> | ||
== نکات توضیحی تفسیری دکترین == | == نکات توضیحی تفسیری دکترین == | ||
قانونگذار، گاهی منافع [[متضرر از جرم]] یا | قانونگذار، گاهی منافع [[متضرر از جرم]] یا مجنی علیه را مدنظر قرار میدهد، زمانی مصالح دولت و ملاحظات سیاسی را در نظر میگیرد، اما گاهی منافع اقتصادی جامعه را مورد توجه قرار میدهد و تعقیب جرم را به [[شکایت]] متضرر از جرم منوط میکند، در این موارد اگر متضرر از جرم یا مجنی علیه، تعقیب متهم را درخواست نکند، دادستان نمیتواند راساً و به نمایندگی از جامعه، به تعقیب بزهکار بپردازد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی کیفری (جلد پنجم) (مباحث کاربردی حقوق)|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=سازمان چاپ و انتشارات|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2005340|صفحه=|نام۱=محمود|نام خانوادگی۱=آخوندی اصل|چاپ=1}}</ref>در واقع شکایت کیفری حق مسلم هر شهروندی است، هیچ انسانی را نمیتوان از آن محروم کرد، در این مورد [[صغر|صغار]] و افراد [[محجور]] نیز میتوانند در مقام شکایت کیفری برآیند، اما اگر جرم موضوع شکایت آنان از [[جرم قابل گذشت|جرایم قابل گذشت]] باشد، ادامه رسیدگی، به درخواست [[ولی|اولیای]] قانونی آنان منوط میشود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی کیفری (جلد پنجم) (مباحث کاربردی حقوق)|ترجمه=|جلد=|سال=1386|ناشر=سازمان چاپ و انتشارات|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2003616|صفحه=|نام۱=محمود|نام خانوادگی۱=آخوندی اصل|چاپ=1}}</ref> | ||
از جهت جنبه عمومی نیز گفتنی است چون [[مدعی]] جامعه است، حق تعقیب بر عهده نماینده جامعه است برخلاف جنبه خصوصی که مدعی همان شخص زیاندیده از جرم ([[شخص حقیقی]] یا [[شخص حقوقی|حقوقی]]) است؛ بنابراین دستگاه قضایی نمیتواند جای او را بگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1737444|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref>همچنین در دعوای عمومی در صورت اجتماع شرایط لازم و فقدان موانع تعقیب، [[تحقیقات مقدماتی]] مهمترین مرحله تعقیب دعوای عمومی است که در [[دادسرا]] و در فاصله اندکی از وقوع جرم، طبق ضوابط معینی صورت میگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1284036|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=13}}</ref> | از جهت جنبه عمومی نیز گفتنی است چون [[مدعی]] جامعه است، حق تعقیب بر عهده نماینده جامعه است برخلاف جنبه خصوصی که مدعی همان شخص زیاندیده از جرم ([[شخص حقیقی]] یا [[شخص حقوقی|حقوقی]]) است؛ بنابراین دستگاه قضایی نمیتواند جای او را بگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1737444|صفحه=|نام۱=رجب|نام خانوادگی۱=گلدوست جویباری|چاپ=7}}</ref>همچنین در دعوای عمومی در صورت اجتماع شرایط لازم و فقدان موانع تعقیب، [[تحقیقات مقدماتی]] مهمترین مرحله تعقیب دعوای عمومی است که در [[دادسرا]] و در فاصله اندکی از وقوع جرم، طبق ضوابط معینی صورت میگیرد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی کیفری|ترجمه=|جلد=|سال=1390|ناشر=موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1284036|صفحه=|نام۱=علی|نام خانوادگی۱=خالقی|چاپ=13}}</ref> |
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۴:۰۲
ماده ۱۱ قانون آیین دادرسی کیفری: تعقیب متهم و اقامه دعوی از جهت حیثیت عمومی بر عهده دادستان و اقامه دعوی و درخواست تعقیب متهم از جهت حیثیت خصوصی با شاکی یا مدعی خصوصی است.
توضیح واژگان
«تعقیب» در اصطلاح حقوقی، توسل به یک عمل قضایی برای وصول به گرفتن حکم یا قرار یا اجرای آن است.[۱]
دعوی خصوصی نیز در آیین دادرسی کیفری، دعوی کسی است که از فعل مجرم متحمل ضرر و خسارت شدهاست، این ترکیب در مقابل دعوی عمومی به کار میرود.[۲]
فلسفه و مبانی نظری ماده
از شرایطی که بنا به مسئولیت مدنی دولت لازم است، اثبات جرم است، اگر دولت قرار باشد بر مبنای تقصیر در حمایت از بزهدیده، ضامن خسارت وی باشد، در مرحله قبل باید جرمی اثبات شده باشد، این شرط از نتایج اصل قضایی بودن رسیدگی دولت میباشد؛ بنابراین اگر ادله اثبات جرم کفایت نکند، به سختی میتوان گفت دولت در این زمینه وظیفه دارد.[۳]
نکات توضیحی تفسیری دکترین
قانونگذار، گاهی منافع متضرر از جرم یا مجنی علیه را مدنظر قرار میدهد، زمانی مصالح دولت و ملاحظات سیاسی را در نظر میگیرد، اما گاهی منافع اقتصادی جامعه را مورد توجه قرار میدهد و تعقیب جرم را به شکایت متضرر از جرم منوط میکند، در این موارد اگر متضرر از جرم یا مجنی علیه، تعقیب متهم را درخواست نکند، دادستان نمیتواند راساً و به نمایندگی از جامعه، به تعقیب بزهکار بپردازد.[۴]در واقع شکایت کیفری حق مسلم هر شهروندی است، هیچ انسانی را نمیتوان از آن محروم کرد، در این مورد صغار و افراد محجور نیز میتوانند در مقام شکایت کیفری برآیند، اما اگر جرم موضوع شکایت آنان از جرایم قابل گذشت باشد، ادامه رسیدگی، به درخواست اولیای قانونی آنان منوط میشود.[۵]
از جهت جنبه عمومی نیز گفتنی است چون مدعی جامعه است، حق تعقیب بر عهده نماینده جامعه است برخلاف جنبه خصوصی که مدعی همان شخص زیاندیده از جرم (شخص حقیقی یا حقوقی) است؛ بنابراین دستگاه قضایی نمیتواند جای او را بگیرد.[۶]همچنین در دعوای عمومی در صورت اجتماع شرایط لازم و فقدان موانع تعقیب، تحقیقات مقدماتی مهمترین مرحله تعقیب دعوای عمومی است که در دادسرا و در فاصله اندکی از وقوع جرم، طبق ضوابط معینی صورت میگیرد.[۷]
رویههای قضایی
نظریه مشورتی شماره ۷/۹۴/۹۴۴ _ ۱۳۹۴/۴/۱۵ اداره کل حقوقی قوه قضاییه: ۱ـ مستفاد از تبصره ماده ۱۰۲ ق.م. ا ۱۳۹۲ و مواد ۱۰ و ۱۱ ق.آ.د. ک ۱۳۹۲ این است که حق شکایت کیفری با انتقال ارادی ملک مورد تخریب از سوی مالک (شاکی خصوصی) قابل انتقال به خریدار نمیباشد. ۲ـ کسی که متضرر از جرم شدهاست حق شکایت کیفری دارد و انتقال موضوع دعوی باعث سلب عنوان ذینفعی وی نخواهد بود؛ زیرا وی کماکان متضرر از جرم محسوب میشود.[۸]
منابع
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115960
- ↑ محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 330752
- ↑ احمد حاجی ده آبادی. جبران خسارت بزه دیده به هزینه دولت و نهادهای عمومی. چاپ 1. پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1388. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1524344
- ↑ محمود آخوندی اصل. آیین دادرسی کیفری (جلد پنجم) (مباحث کاربردی حقوق). چاپ 1. سازمان چاپ و انتشارات، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2005340
- ↑ محمود آخوندی اصل. آیین دادرسی کیفری (جلد پنجم) (مباحث کاربردی حقوق). چاپ 1. سازمان چاپ و انتشارات، 1386. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2003616
- ↑ رجب گلدوست جویباری. کلیات آیین دادرسی کیفری. چاپ 7. جنگل، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1737444
- ↑ علی خالقی. آیین دادرسی کیفری. چاپ 13. موسسه مطالعات و پژوهشهای حقوقی شهر دانش، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1284036
- ↑ اسماعیل ساولانی. قانون آیین دادرسی کیفری بر اساس آخرین اصلاحات 1394 (آرای وحدت رویه و نظریات مشورتی اداره کل حقوقی). چاپ 9. دادآفرین، 1399. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6279240