ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۷۴ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۱۲ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
'''ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی''': [[قضات]] [[دادگاه‌|دادگاه‌ها]] موظفند موافق [[قوانین]] به [[دعاوی]] رسیدگی کرده، [[حکم]] مقتضی صادر یا [[فصل خصومت]] نمایند. در صورتی که [[قوانین موضوعه]] کامل یا صریح نبوده یا [[متعارض]] باشند یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به [[منابع معتبر اسلامی]] یا [[فتاوی معتبر]] و [[اصول حقوقی]] که مغایر با [[موازین شرعی]] نباشد، حکم قضیه را صادر نمایند و نمی‌توانند به بهانه [[سکوت]] یا [[نقص]] یا [[اجمال]] یا [[تعارض]] قوانین از رسیدگی به [[دعوا]] و صدور حکم امتناع ورزند والا [[مستنکف از احقاق حق]] شناخته شده و به [[مجازات]] آن محکوم خواهند شد.
'''ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی''': [[قضات]] [[دادگاه]]‌ها موظفند موافق [[قانون|قوانین]] به [[دعاوی]] رسیدگی کرده، [[حکم]] مقتضی صادر یا [[فصل خصومت]] نمایند. در صورتی که [[قانون موضوعه|قوانین موضوعه]] کامل یا صریح نبوده یا [[متعارض]] باشند یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به [[منابع معتبر اسلامی]] یا [[فتاوی معتبر]] و [[اصول حقوقی]] که مغایر با [[موازین شرعی]] نباشد، حکم قضیه را صادر نمایند و نمی‌توانند به بهانه [[سکوت]] یا [[نقص]] یا [[اجمال]] یا [[تعارض]] قوانین از رسیدگی به [[دعوا]] و صدور حکم امتناع ورزند والا [[مستنکف از احقاق حق]] شناخته شده و به [[مجازات]] آن محکوم خواهند شد.


تبصره - چنانچه [[قاضی]] [[مجتهد]] باشد و [[قانون]] را [[خلاف شرع]] بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی [[ارجاع]] خواهد شد.
تبصره - چنانچه [[قاضی]] [[مجتهد]] باشد و [[قانون]] را [[خلاف شرع]] بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی [[ارجاع]] خواهد شد.
*{{زیتونی|[[ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}}
* {{زیتونی|[[ماده ۲ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}}
*{{زیتونی|[[ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}}
* {{زیتونی|[[ماده ۴ قانون آیین دادرسی مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}}
 
== مواد مرتبط ==
== مواد مرتبط ==


* [[اصل ۱۶۷ قانون اساسی|اصل 167 قانون اساسی]]
* [[اصل ۱۶۷ قانون اساسی]]
* [[ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)|ماده 597 قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)]]
* [[ماده ۵۹۷ قانون مجازات اسلامی (تعزیرات)]]
* [[ماده ۸ قانون داوری تجاری بین المللی|ماده 8 قانون داوری تجاری بین المللی]]
* [[ماده ۸ قانون داوری تجاری بین‌المللی]]


*[[ماده ۳۲۵ قانون مدنی]]
*[[ماده ۴۴۸ قانون مدنی]]
*[[ماده ۲۳۳ قانون مدنی]]
*[[ماده ۱۹۱ قانون مدنی]]
*[[ماده ۱۹۲ قانون مدنی]]
*[[ماده ۱۹۳ قانون مدنی]]
*[[ماده ۱۹۴ قانون مدنی]]
*[[ماده ۳۳۹ قانون مدنی]]
*[[ماده ۱۱۲ قانون آیین دادرسی مدنی]]
== توضیح واژگان ==
== توضیح واژگان ==
[[منابع فقهی]]: مقصود از منابع فقهی معتبر امهات کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثریت فقها باشد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ساده ساز حقوق جزای اختصاصی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3014736|صفحه=|نام۱=نورمحمد|نام خانوادگی۱=صبری|چاپ=3}}</ref>
[[فتاوی معتبر]]: منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند. همچنین، شایان ذکر است که مقصود از [[منابع فقهی]] نیز، مهم‌ترین کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثریت فقها باشد.<ref name=":0">{{یادکرد کتاب۲||عنوان=ساده‌ساز حقوق جزای اختصاصی|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=3014736|صفحه=|نام۱=نورمحمد|نام خانوادگی۱=صبری|چاپ=3}}</ref>


فتاوی معتبر: منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند.<ref name=":0" />  
[[اصول حقوقی]]: به تعبیر [[ریموند]]، اصول حقوقی «رشته‌ای از گزاره‌های عقلانی به هم پیوسته‌است که دیگر قواعد حقوق، از دامان آن برخاسته و به وسیله اصول به یکدیگر مرتبط می‌شوند» و حرکت معقول حقوق را به سوی کمال مطلوب تأمین می‌نماید.<ref name=":1">{{یادکرد کتاب۲||عنوان=جستاری در بنیادهای علم حقوق اصول حقوقی و جایگاه آن در حقوق موضوعه|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2970596|صفحه=|نام۱=محسن|نام خانوادگی۱=صادقی|چاپ=1}}</ref>


[[تعارض قوانین داخلی]]: منظور تعارض قوانین داخلی می‌باشد مانند تعارض قوانین بین مواد آیین دادرسی مدنی در مرور زمان مملک با [[ماده ۳۲۵ قانون مدنی]] و پاره ای از مواد راجع به [[بیع فضولی]]، [[تدافع]] و [[تعارض]] می‌باشد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>  
[[تعارض قوانین]]: هرگاه اجرای یکی از اوامر قانونگذار با اطاعت از حکم دیگر او مخالف باشد آن دو حکم را [[تعارض|متعارض]] و نسبت آن‌ها را تعارض یا تناقض می‌نامند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون اساسی در نظام حقوقی ایران پیشینه، آموزه‌ها، قوانین|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=نامه هستی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=4456164|صفحه=|نام۱=عباس|نام خانوادگی۱=ایمانی|نام۲=امیررضا|نام خانوادگی۲=قطمیری|چاپ=1}}</ref>


== پیشینه ==
== پیشینه ==
منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان امهات کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی می باشند با توجه به متن ماده و به استناد [[اصل ۱۶۷ قانون اساسی]] جز منابع حقوقی است که [[قضات]] می‌توانند به آن استناد نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=گزیده ای از لوایح دفاعی دکتر غلامرضا طیرانیان (جلد اول) (لوایح حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=سیمین دخت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1023784|صفحه=|نام۱=غلامرضا|نام خانوادگی۱=طیرانیان|چاپ=2}}</ref>  
البته در [[ماده ۳ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی]] مصوب ۱۲۹۰ در عوض ارجاع به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، شرایط دیگری مقرر شده بود: «محاکم عدلیه مکلفند که به دعاوی موافق قوانین رسیدگی کرده و به موجب آن حکم داده یا فصل نمایند. و در صورتی که قوانین موضوعه مملکتی کامل یا صریح نباشد یا ناقص یا متناقض باشد باید محاکم عدلیه موافق [[روح قانون|روح]] و مفاد عمومی قوانین موضوعه امور را قطع و فصل نمایند».<ref>[[ماده ۳ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی]]</ref> در تکمیل آن نیز [[ماده ۴ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی|ماده ۴ آن قانون]] بیان داشته: «اکیداً ممنوع است که محاکم عدلیه به عذر این که قوانین موضوعه مملکتی کامل یا صریح نیست یا [[نقص قانون|ناقص]] و متناقض است صدور حکم را توقیف کنند. متخلفین از این قاعده در حکم اشخاصی خواهند بود که [[مستنکف از احقاق حق|استنکاف از احقاق حق]] کرده باشند».<ref>[[ماده 4 قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی]]</ref>


== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
در [[تفسیر]] این بخش از ماده «اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد» می‌توان سه معنا را محتمل دانست:  
در خصوص مادهٔ فوق، نکات ذیل حائز اهمیت است:


الف) منظور اصولی است که در قوانین آمده و قانونگذار به آن‌ها مهر تأیید زده مثل [[استصحاب]] و ...
اولاً، در [[ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی]]، نوعی از تعارض که همان [[تعارض قوانین داخلی]] می‌باشد، پیش‌بینی شده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>


ب) منظور [[استنباط عقلی]] که از مجموع قوانین می‌شود و طبعاً در اندیشه‌های عالمان و [[رویه قضایی]] ما آید همانند [[تفسیر قانون به سود متهم]] 
ثانیاً، در خصوص [[اصول حقوقی]] باید توجه داشت که نقش [[عقل]] در تدوین این اصول به گونه‌ای است که عقل، احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد؛ گاه طراح آن است و گاه سازنده آن.<ref name=":1"/>


ج) منظور اصولی که فراتر از [[قانون عادی|قوانین عادی]] و حامی آرمان‌های حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است در این مفهوم گسترده، [[عرف]] و [[عادت|عادات]] و مصلحت‌های اجتماعی جای شایسته دارد.
== نکات توضیحی ==
منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان مهم‌ترین کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی می‌باشند با توجه به متن [[ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی|ماده]] و به استناد [[اصل ۱۶۷ قانون اساسی]] جز [[منابع حقوق|منابع حقوقی]] است که [[قضات]] می‌توانند به آن استناد نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=گزیده‌ای از لوایح دفاعی دکتر غلامرضا طیرانیان (جلد اول) (لوایح حقوقی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=سیمین دخت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1023784|صفحه=|نام۱=غلامرضا|نام خانوادگی۱=طیرانیان|چاپ=2}}</ref>


به نظر می‌رسد همه این سه معنا همان تعریف [[روح قانون]] بوده و قضات می‌توانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2313504|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref>
در مورد بخشی از ماده که بیان می‌دارد:«[[اصول حقوقی]] که مغایر با موازین شرعی نباشد»، سه معنا بیان شده‌است:


نوعی از تعارض که همان تعارض قوانین داخلی می‌باشد در ماده سوم آیین دادرسی مدنی پیش‌بینی شده‌است، به عنوان مثال بین [[ماده ۴۴۸ قانون مدنی]] و بند اول [[ماده ۲۳۳ قانون مدنی]] تعارض وجود دارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>
الف) اصولی که در قوانین آمده و قانونگذار به آن‌ها مهر تأیید زده‌است. مانند [[برائت]] و [[استصحاب]] و … .


نقش [[عقل]] در تدوین اصول حقوقی به گونه ای است که عقل احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد، گاه طراح آن است و گاه سازنده آن، به تعبیر [[ریموند]]، اصول حقوقی «رشته‌ای از گزاره‌های عقلانی به هم پیوسته‌ است که دیگر قواعد حقوق، از دامان آن برخاسته و به وسیله اصول به یکدیگر مرتبط می‌شوند» و حرکت معقول حقوق را به سوی کمال مطلوب تأمین می‌نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=جستاری در بنیادهای علم حقوق اصول حقوقی و جایگاه آن در حقوق موضوعه|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2970596|صفحه=|نام۱=محسن|نام خانوادگی۱=صادقی|چاپ=1}}</ref> برای عمل به عرف نمی توان از دادرس انتظار داشت که عرف‌های محلی در تمام امور را بشناسد و با توجه به اینکه داوری عرف مانند قانون صریح و روشن نمی‌باشد لذا [[دادرس]] برای شناسایی عرف باید به یک سلسله وقایع ماهوی، از جمله تکرار عادت و مدت اجرا و عمومی بودن آن را مورد رسیدگی قرار دهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2974328|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref>
ب) [[استنباط عقلی]] که از مجموع قوانین می‌شود و طبعاً در اندیشه‌های عالمان و [[رویه قضایی]] می‌آید. مانند [[تفسیر قانون به سود متهم]].


همین که ملتی به صورت واحد سیاسی درآید و برای ادارهٔ آن میثاقی به نام [[قانون اساسی]] نوشته شود، باید قوای ملی را با شیوه ای به کار برد که آن قانون معین کرده‌ است، وجدان عمومی مفهومی مجرد و ذهنی است که مظهر خارجی آن به دشواری معین می‌شود، با وضع قانون اساسی دشوار است بتوان پذیرفت که چون عرف از وجدان عمومی سرچشمه گرفته است، همدوش و در ردیف قانون از منابع حقوق است، به ویژه که بیشتر قواعد عرفی ناشی از رسوم طبقه خاصی از مردم است و آن گونه که ادعا شده‌است بر وجدان عمومی تکیه ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2974204|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref>
ج) اصولی که فراتر از [[قانون عادی|قوانین عادی]] و حامی آرمان‌های حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است. در این مفهوم گسترده، [[عرف]] و [[عادت|عادات]] و مصلحت‌های اجتماعی جای دارد.


نفوذ اخلاقیات اسلامی که تا پیش از تشکیل حکومت اسلامی نیز در قوانین دیده می‌شد، پس از تصویب [[اصل ۴ قانون اساسی|اصل چهارم قانون اساسی]] و با اعلام حکومت حقوق اسلامی بر عموم همه قوانین، آن الزامات اخلاقی به تکلیف حقوقی تبدیل شد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=کلیات حقوق (نظریه عمومی)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=شرکت سهامی انتشار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2976000|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=3}}</ref>
به نظر می‌رسد هر سه معنا بیانگر تعریف [[روح قانون]] بوده و قضات می‌توانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه‌های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2313504|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref>


در مورد [[علم قاضی]] و مستندات خواهان این نکته را باید توجه داشت که در صورتی که خواهان همه مستندات و ادله که مورد انتظار دادگاه هست را فراهم کند، اما منجر به علم برای قاضی نشود یا با علم وی مخالف باشد، قاضی نباید [[حکم]] به نفع خواهان صادر نماید و به عکس چنانچه قاضی علم به امری داشته باشد اما هیچ دلیلی حتی در حد قرینه وجود نداشته باشد نباید حکم صادر نماید در چنین فرضی قاضی باید تلاش کند تا مستند علم خود را که نوعی نیز می‌باشد، در پرونده منعکس نماید.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی عمومی (جلد دوم) (با تکیه بر دفاع خوانده)|ترجمه=|جلد=|سال=1392|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=5125736|صفحه=|نام۱=عبدالمجید|نام خانوادگی۱=مرتضوی|چاپ=}}</ref>
همه [[حقوقدانان]] نظریات [[اداره کل حقوقی قوه قضائیه|اداره حقوقی]] را با وجود مفید بودن لازم الاتباع نمی‌دانند و به هر حال این قضات هستند که باید با توجه به منابع حقوقی حکم خود را در دعوی مطروحه صادر نمایند.
اصطلاح «تمیز حق» به تنهایی می‌تواند تمام ارکان اعمال قضایی را تعیین کند زیرا:
# تمیر حق وقتی مصداق پیدا می‌کند که در این باره بین اشخاص اختلاف باشند.
# اگر قبول کنیم که حق امتیازی است که اجتماع برای افراد می‌شناسد، تمیز حق نیز با اعمال قانون ملازمه دارد.
# هدف دولت را در فصل قطعی دعوی به خوبی بیان می‌کند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=اعتبار امر قضاوت شده در دعوای مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1376|ناشر=میزان|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1974372|صفحه=|نام۱=ناصر|نام خانوادگی۱=کاتوزیان|چاپ=5}}</ref> 
== مطالعات فقهی ==
== مطالعات فقهی ==
 
شایان ذکر است که در برخی چنین روایات آمده‌است که در تعارض دو حکم، [[شهرت]] را می‌توان ترجیح قرار داد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مباحثی از اصول فقه دفتر سوم (اصول عملیه و تعارض ادله)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2214748|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=5}}</ref> در خصوص مصادیق سکوت قانون نیز، باید توجه داشت برخی معتقدند [[اجماع]] حجیت ندارد و آن را مساوی [[سکوت قانون]] شمرده‌اند. لیکن بعضی از مؤلفان فقه عقیده دارند که موارد اجماع جزو موارد سکوت قانون نیست بلکه از مواردی است که نظر قانونگذار (شارع) ابراز شده اما به صورت عبارات، ضبط نشده یا اگر هم شده بدست مردم روزگار بعد نرسیده‌است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتب‌های حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979424|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref>
=== مستندات فقهی ===
==رویه‌های قضایی==
هرگاه وصفی بدون سبر و تقسیم، تخمینا علت حکم اصلی، تلقی شده‌ است موجب پیدایش ظن و گمان برای قیاس کننده شود (ظن به علیت آن وصف برای حکم اصل) [[قیاس]] مناسب پیدا می‌شود اما اگر موجب ظن هم نشود آن را [[قیاس شبه]] نامیده‌اند که حتی اهل سنت هم این قسم [[قیاس مستنبط العله]] را محکوم می‌کنند.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتب های حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979916|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref>
*[[رای دادگاه درباره اعتبار حکم به رد دعوا (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۴۱۴)]]
 
*[[رای دادگاه درباره اسقاط ضمنی حق فسخ ناشی از عدم تأدیه وجه چک ثمن معامله (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۲۸۰۱۳۰۰)]]
در موارد [[تزاحم]] و تعارض قوانین در صورتی که یکی نسبت به دیگری مهم‌تر باشد آن مقدم است و گرنه [[قاضی]] مخیر است. همان‌طور که برای مکلف در هنگام تزاحم دو حکم مثلاً [[نفقه]] مادر و زوج نفقه زوجه مقدم است که در این مورد [[ماده ۱۰۲۳ قانون مدنی]] به آن تصریح کرده و در فرضی که نفقه بین پدر و مادر در تزاحم باشد فرد مخیر است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2311340|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref>
*[[رای دادگاه درباره اعتبار حکم به رد دعوی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۴۴۵)]]
 
*[[نظریه شماره 7/1402/187 مورخ 1402/05/30 اداره کل حقوقی قوه قضاییه درباره حضور شهود در مجلس طلاق و دادخواست تمکین علیه زوج]]
در برخی روایات آمده که در تعارض دو حکم، [[شهرت]] را می‌توان ترجیح قرار داد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مباحثی از اصول فقه دفتر سوم (اصول عملیه و تعارض ادله)|ترجمه=|جلد=|سال=1387|ناشر=مرکز نشر علوم اسلامی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2214748|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=5}}</ref>  
*[[رای دادگاه درباره ادعای رفع حجر از ناحیه شخص محجور (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۳۱۱)]]
 
*[[رای دادگاه درباره ابطال اجرائیه ثبتی صادرشده براساس رأی کمیسیون شهرداری (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۱۷۱۹)]]
برخی معتقدند [[اجماع]] حجیت ندارد و آن را مساوی [[سکوت قانون]] شمرده‌اند لکن بعضی از مؤلفان فقه عقیده دارند که موارد اجماع جز موارد سکوت قانون نیست بلکه از مواردی است که نظر قانونگذار (شارع) ابراز شده لکن به صورت عبارات، ضبط نشده یا اگر هم شده بدست مردم روزگار بعد نرسیده‌ است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مکتب های حقوقی در حقوق اسلام|ترجمه=|جلد=|سال=1382|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2979424|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=3}}</ref>
*[[رای دادگاه درباره اثر فروش مال توقیف شده بر تعهدات فروشنده (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۰۰۰۶۳۴)#رای دادگاه درباره اثر فروش مال توقیف شده بر تعهدات فروشنده (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۰۰۰۶۳۴)|رای دادگاه درباره اثر فروش مال توقیف شده بر تعهدات فروشنده (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۰۰۰۶۳۴)]]
*[[رای دادگاه درباره اشتباه در درج نام خوانده دعوای اعتراض ثالث (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۰۰۰۰۵۷)]]
*[[رای دادگاه درباره اعتبار قرارداد مشارکت مدنی با سند عادی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۲۴۵)]]
*[[رای دادگاه درباره ابطال سند رسمی مالکیت حاصل از رأی هیأت ماده ۱۴۷ اصلاحی ثبت (دادنامه شماره ۹۱۰۹۹۷۰۲۲۰۸۰۰۸۲۵)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر فوت خوانده قبل از تقدیم دادخواست (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۶۶۲)]]
*[[رای دادگاه درباره اعتراض به موارد مغفول مانده در رأی بدوی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۰۱۰۱۳۸۱)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر قتل غیر عمد بر توارث (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۰۱۰۰۳۴۵)]]
*[[رای دادگاه درباره ابطال شناسنامه متوفی به منظور انتفاء وراثت وی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۶۴۲)]]
*[[رای دادگاه درباره اعتراض ثالث به تاریخ شروع حجر (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۳۱۵)]]
*[[رای دادگاه درباره اثبات مالکیت و دعوای الزام به تنظیم سند رسمی انتقال حق سرقفلی (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۰۳۸)]]
*[[رای دادگاه درباره اثبات وراثت از طریقی غیر از گواهی حصر وراثت (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۰۰۱۵۷۸)]]
*[[رای دادگاه درباره استناد به حق مکتسبه در دعوی خلع ید (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۶۹۴۰۱۱۴۱)]]
*[[رای دادگاه درباره استقلال شرط داوری (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۹۹۷)]]
*[[رای دادگاه درباره اعطای وکالت به خریدار و اقامه دعوا توسط او (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۲۵۸)]]
*[[رای دادگاه درباره اعمال حق فسخ در صورت اسقاط خیارات (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۰۹۷۷)]]
*[[رای دادگاه درباره آثار تبدیل تعهد (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۱۰۰۰۴۳۵)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر انحلال قرارداد بر اعتبار شرط داوری (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۱۹۴)]]
*[[رای دادگاه درباره اجاره اماکن مسکونی برای کسب و پیشه و تجارت (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۲۵۰۰۷۶۱)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر تسلیم رای داور خارج از مهلت داوری (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۲۱۳۰۶۰۱۰۶۴)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر تصرف در حق حبس خریدار (دادنامه شماره ۹۵۰۹۹۷۰۲۶۹۵۰۰۳۵۷)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر تغییر نام شرکت خوانده بر دعوا (دادنامه شماره ۹۲۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۱۸۷)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر تقسیم نامه ملک مشاعی بر مطالبه مابقی ثمن معامله (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۳۰۹)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر توافقِ نسبت به سازش بر صلاحیت دادگاه (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۷۰۱۰۰۶۳۴)]]
*[[رای دادگاه درباره اثر درج توامان شرط ارجاع به داوری و دادگاه در قرارداد (دادنامه شماره ۹۴۰۹۹۷۰۲۲۱۸۰۱۱۲۷)]]
*[[رای وحدت رویه شماره 845 مورخ 1402/12/16 هیات عمومی دیوان عالی کشور درباره قابل استماع بودن دعوای ابطال مزایده و سند انتقال اجرایی]]
*[[رای دادگاه درباره اختلاف در نوع نکاح (دادنامه شماره ۹۳۰۹۹۷۰۲۲۰۷۰۰۴۴۲)]]
== مصادیق و نمونه‌ها ==
== مصادیق و نمونه‌ها ==
مصادیق و نمونه‌های مورد استفاده توسط قضات با توجه به روایات و فتاوای شرعی می‌توان به توضیح شرایط [[شهادت]] همچون [[عدالت]] یا تعریف احکام مربوط به [[مرتد فطری]] و شناسایی آن یا چگونگی عملکرد قضات در زمان تزاحم دو حکم یا فلسفه [[ایلا]] در مورد زن و شوهر و مواردی از این دست را نام برد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مطالبات زوجه و روش وصول آن (مهریه، نفقه، اجرت المثل، نحله، شرط تنصیف دارایی)|ترجمه=|جلد=|سال=1391|ناشر=جنگل|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2801104|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=مهرپور|نام۲=محمد|نام خانوادگی۲=روشن|چاپ=1}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=آیین دادرسی مدنی (جلد دوم) (دادگاه های عمومی و انقلاب)|ترجمه=|جلد=|سال=1379|ناشر=پایدار|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1181356|صفحه=|نام۱=سیدجلال الدین|نام خانوادگی۱=مدنی|چاپ=1}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=شیوه های تفسیر قوانین مدنی|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=فروزش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=2311340|صفحه=|نام۱=حسین|نام خانوادگی۱=نوبخت|چاپ=1}}</ref> <ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=احوال شخصیه (جلد اول) (ازدواج و پایان آن در مذاهب چهارگانه اهل سنت)|ترجمه=|جلد=|سال=1370|ناشر=مرکز نشر دانشگاهی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1192372|صفحه=|نام۱=سیداسعد|نام خانوادگی۱=شیخ الاسلامی|چاپ=1}}</ref>
موارد ذیل، از مصادیق تعارض قوانین داخلی هستند:
 
== رویه های قضایی ==


* [[رای وحدت رویه شماره 3837 مصوب 1335/10/10 هیات عمومی دیوان عالی کشور (دادگاه صالح در رسيدگی به دعوی در صورت امتناع دادرس)]]
# تعارض  مواد [[آیین دادرسی مدنی]] در [[مرور زمان]] مملک با [[ماده ۳۲۵ قانون مدنی]] و پاره‌ای از مواد راجع به [[بیع فضولی]]،
* [[رای وحدت رویه شماره 605 مورخ 1375/1/14 هیات عمومی دیوان عالی کشور( مرجع صالحه حل اختلاف بین دادگاه عمومی و دادگاه ‌تجدیدنظر)]]
# تعارض بین [[ماده ۴۴۸ قانون مدنی]] و بند اول [[ماده ۲۳۳ قانون مدنی]]،
# تعارض بین [[ماده ۱۹۱ قانون مدنی|مواد ۱۹۱]] تا [[ماده ۱۹۴ قانون مدنی|۱۹۴ قانون مدنی]] با [[ماده ۳۳۹ قانون مدنی]] است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=115700|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=4}}</ref>


== مقالات مرتبط ==
== مقالات مرتبط ==
 
* [[ماهیت حقوقی کدخدامنشی عرفی و تفاوت آن با نهاد داوری و انصاف از دیدگاه قواعد داوری تجاری بین المللی]]
* [[نقش وکیل در جلو گیری از اطاله دادرسی درحقوق ایران و اسناد بین المللی]]
* [[تعارض قوانین در مسئولیت مدنی ناشی از رقابت نامشروع در حقوق فرانسه، مقررات روم 2 و حقوق ایران]]
* [[مطالعه تطبیقی اصل تناظر در حقوق ایران و فرانسه]]
* [[اصل راهبردی حاکمیت اراده در حقوق ایران و انگلیس]]
* [[دلایل نابرابری نتیجه دعاوی مشابه در دادرسی مدنی]]
* [[جایگاه تاثیر تقلب نسبت به اصول و قواعد حقوقی]]
* [[موجه ، مستند و مستدل بودن رای دادگاه و داوری]]
* [[موجه ، مستند و مستدل بودن رای دادگاه و داوری]]
* [[ضرورت تفسیر قانون اساسی در پرتو ویژگی‌های این قانون]]
* [[ضرورت تفسیر قانون اساسی در پرتو ویژگی‌های این قانون]]
خط ۷۹: خط ۱۱۲:
* [[اثر حاکمیت نوع نظام ادله‌ای بر هدف دادرسی مدنی در حقوق ایران]]
* [[اثر حاکمیت نوع نظام ادله‌ای بر هدف دادرسی مدنی در حقوق ایران]]
* [[احقاق حقوق اقتصادی طلبکاران در معامله به قصد فرار از دین]]
* [[احقاق حقوق اقتصادی طلبکاران در معامله به قصد فرار از دین]]
* [[مقایسه جهات تجدیدنظر، فرجام و اعاده دادرسی]]
* [[اجرای‌ ملی‌ موازین‌ حقوق بین‌الملل‌ و نقش‌ دادگاه‌ ایرانی‌]]
* [[موضوعات پنهان در دادرسی مدنی ایران و فرانسه]]
* [[اثر ایفای تعّهد پولی قراردادی با تسلیم سند تجاری: رویکرد حقوق ایران، برخی نظام‌‌های ملی و اسناد بین‌‌المللی]]
* [[مسئولیت مدنی ناشی از تصرف غیرمجازدر حقوق ایران (قاعدهی ضمانید)]]
* [[بررسی جایگاه علم دادرس در قوانین حقوقی ایران]]
* [[حقوق و تکالیف مالی بین زوجین]]
* [[مفهوم اصل جبران همه‌ خسارات و مطالعه نفی آن در نظریات کثرت‌گرای حقوق مسؤولیت مدنی]]


== منابع ==
== منابع ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
{{مواد قانون آیین دادرسی مدنی}}
{{مواد قانون آیین دادرسی مدنی}}


خط ۸۷: خط ۱۲۸:
[[رده:استنکاف از احقاق حق]]
[[رده:استنکاف از احقاق حق]]
[[رده:تکلیف قضات در رسیدگی به دعاوی]]
[[رده:تکلیف قضات در رسیدگی به دعاوی]]
[[رده:منابع معتبر اسلامی]]
[[رده:فتاوی معتبر]]
[[رده:اصول حقوقی]]
[[رده:قاضی مجتهد]]
[[رده:سکوت قانون]]
[[رده:تکالیف قاضی]]
[[رده:اصل تکلیف رسیدگی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۳ نوامبر ۲۰۲۴، ساعت ۰۰:۰۰

ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی: قضات دادگاه‌ها موظفند موافق قوانین به دعاوی رسیدگی کرده، حکم مقتضی صادر یا فصل خصومت نمایند. در صورتی که قوانین موضوعه کامل یا صریح نبوده یا متعارض باشند یا اصلاً قانونی در قضیه مطروحه وجود نداشته باشد، با استناد به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر و اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد، حکم قضیه را صادر نمایند و نمی‌توانند به بهانه سکوت یا نقص یا اجمال یا تعارض قوانین از رسیدگی به دعوا و صدور حکم امتناع ورزند والا مستنکف از احقاق حق شناخته شده و به مجازات آن محکوم خواهند شد.

تبصره - چنانچه قاضی مجتهد باشد و قانون را خلاف شرع بداند پرونده به شعبه دیگری جهت رسیدگی ارجاع خواهد شد.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

فتاوی معتبر: منظور از فتاوی معتبر نظرات علمای اجتهادی است که در شرایط زمان و مکان واجد اعتبار باشند. همچنین، شایان ذکر است که مقصود از منابع فقهی نیز، مهم‌ترین کتب فقهی شیعه است که مورد قبول اکثریت فقها باشد.[۱]

اصول حقوقی: به تعبیر ریموند، اصول حقوقی «رشته‌ای از گزاره‌های عقلانی به هم پیوسته‌است که دیگر قواعد حقوق، از دامان آن برخاسته و به وسیله اصول به یکدیگر مرتبط می‌شوند» و حرکت معقول حقوق را به سوی کمال مطلوب تأمین می‌نماید.[۲]

تعارض قوانین: هرگاه اجرای یکی از اوامر قانونگذار با اطاعت از حکم دیگر او مخالف باشد آن دو حکم را متعارض و نسبت آن‌ها را تعارض یا تناقض می‌نامند.[۳]

پیشینه

البته در ماده ۳ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی مصوب ۱۲۹۰ در عوض ارجاع به منابع معتبر اسلامی یا فتاوی معتبر، شرایط دیگری مقرر شده بود: «محاکم عدلیه مکلفند که به دعاوی موافق قوانین رسیدگی کرده و به موجب آن حکم داده یا فصل نمایند. و در صورتی که قوانین موضوعه مملکتی کامل یا صریح نباشد یا ناقص یا متناقض باشد باید محاکم عدلیه موافق روح و مفاد عمومی قوانین موضوعه امور را قطع و فصل نمایند».[۴] در تکمیل آن نیز ماده ۴ آن قانون بیان داشته: «اکیداً ممنوع است که محاکم عدلیه به عذر این که قوانین موضوعه مملکتی کامل یا صریح نیست یا ناقص و متناقض است صدور حکم را توقیف کنند. متخلفین از این قاعده در حکم اشخاصی خواهند بود که استنکاف از احقاق حق کرده باشند».[۵]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

در خصوص مادهٔ فوق، نکات ذیل حائز اهمیت است:

اولاً، در ماده ۳ قانون آیین دادرسی مدنی، نوعی از تعارض که همان تعارض قوانین داخلی می‌باشد، پیش‌بینی شده‌است.[۶]

ثانیاً، در خصوص اصول حقوقی باید توجه داشت که نقش عقل در تدوین این اصول به گونه‌ای است که عقل، احساسی مبهم نیست بلکه کوششی است برای ساختن یک نظام همگون. اصول عقلانی حقوق، نقشی بنیادین در تکوین قواعد حقوق دارد؛ گاه طراح آن است و گاه سازنده آن.[۲]

نکات توضیحی

منابع فقهی و فتاوی معتبر که همان مهم‌ترین کتب فقهی شیعه و نظرات علمای صاحب اجتهادی می‌باشند با توجه به متن ماده و به استناد اصل ۱۶۷ قانون اساسی جز منابع حقوقی است که قضات می‌توانند به آن استناد نمایند.[۷]

در مورد بخشی از ماده که بیان می‌دارد:«اصول حقوقی که مغایر با موازین شرعی نباشد»، سه معنا بیان شده‌است:

الف) اصولی که در قوانین آمده و قانونگذار به آن‌ها مهر تأیید زده‌است. مانند برائت و استصحاب و … .

ب) استنباط عقلی که از مجموع قوانین می‌شود و طبعاً در اندیشه‌های عالمان و رویه قضایی می‌آید. مانند تفسیر قانون به سود متهم.

ج) اصولی که فراتر از قوانین عادی و حامی آرمان‌های حقوقی و آنچه باید باشد و نزدیک به «عدالت نوعی» است. در این مفهوم گسترده، عرف و عادات و مصلحت‌های اجتماعی جای دارد.

به نظر می‌رسد هر سه معنا بیانگر تعریف روح قانون بوده و قضات می‌توانند با مفاهیم مستنبط از این اصول به صدور حکم عادلانه اقدام نمایند.[۸]

مطالعات فقهی

شایان ذکر است که در برخی چنین روایات آمده‌است که در تعارض دو حکم، شهرت را می‌توان ترجیح قرار داد.[۹] در خصوص مصادیق سکوت قانون نیز، باید توجه داشت برخی معتقدند اجماع حجیت ندارد و آن را مساوی سکوت قانون شمرده‌اند. لیکن بعضی از مؤلفان فقه عقیده دارند که موارد اجماع جزو موارد سکوت قانون نیست بلکه از مواردی است که نظر قانونگذار (شارع) ابراز شده اما به صورت عبارات، ضبط نشده یا اگر هم شده بدست مردم روزگار بعد نرسیده‌است.[۱۰]

رویه‌های قضایی

مصادیق و نمونه‌ها

موارد ذیل، از مصادیق تعارض قوانین داخلی هستند:

  1. تعارض مواد آیین دادرسی مدنی در مرور زمان مملک با ماده ۳۲۵ قانون مدنی و پاره‌ای از مواد راجع به بیع فضولی،
  2. تعارض بین ماده ۴۴۸ قانون مدنی و بند اول ماده ۲۳۳ قانون مدنی،
  3. تعارض بین مواد ۱۹۱ تا ۱۹۴ قانون مدنی با ماده ۳۳۹ قانون مدنی است.[۱۱]

مقالات مرتبط

منابع

  1. نورمحمد صبری. ساده‌ساز حقوق جزای اختصاصی. چاپ 3. میزان، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3014736
  2. ۲٫۰ ۲٫۱ محسن صادقی. جستاری در بنیادهای علم حقوق اصول حقوقی و جایگاه آن در حقوق موضوعه. چاپ 1. میزان، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2970596
  3. عباس ایمانی و امیررضا قطمیری. قانون اساسی در نظام حقوقی ایران پیشینه، آموزه‌ها، قوانین. چاپ 1. نامه هستی، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4456164
  4. ماده ۳ قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی
  5. ماده 4 قوانین موقتی اصول محاکمات حقوقی
  6. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115700
  7. غلامرضا طیرانیان. گزیده‌ای از لوایح دفاعی دکتر غلامرضا طیرانیان (جلد اول) (لوایح حقوقی). چاپ 2. سیمین دخت، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1023784
  8. حسین نوبخت. شیوه‌های تفسیر قوانین مدنی. چاپ 1. فروزش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2313504
  9. سیدمصطفی محقق داماد. مباحثی از اصول فقه دفتر سوم (اصول عملیه و تعارض ادله). چاپ 5. مرکز نشر علوم اسلامی، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2214748
  10. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مکتب‌های حقوقی در حقوق اسلام. چاپ 3. گنج دانش، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2979424
  11. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115700