ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی: تفاوت میان نسخهها
بدون خلاصۀ ویرایش |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱۶: | خط ۱۶: | ||
به علاوه طبق رای ۵–۷۲/۲/۷ ردیف ۸۰/۷۱ «اعتراض [[تجدیدنظرخواهی|تجدیدنظرخواه]] وارد دانسته شدهاست زیرا دادگاه حکم [[قصاص نفس]] را بر اساس حصول علم صادر کردهاست در حالی که محتویات پرونده دلالت برحصول علم از طریق [[عرف|متعارف]] ندارد.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون مجازات اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=669944|صفحه=|نام۱=ایرج|نام خانوادگی۱=گلدوزیان|چاپ=5}}</ref> | به علاوه طبق رای ۵–۷۲/۲/۷ ردیف ۸۰/۷۱ «اعتراض [[تجدیدنظرخواهی|تجدیدنظرخواه]] وارد دانسته شدهاست زیرا دادگاه حکم [[قصاص نفس]] را بر اساس حصول علم صادر کردهاست در حالی که محتویات پرونده دلالت برحصول علم از طریق [[عرف|متعارف]] ندارد.»<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=محشای قانون مجازات اسلامی|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=مجمع علمی و فرهنگی مجد|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=669944|صفحه=|نام۱=ایرج|نام خانوادگی۱=گلدوزیان|چاپ=5}}</ref> | ||
== مقالات مرتبط == | |||
[[سقوط حکم اعدام مرتد فطری در فرض توبه و مشروعیت استتابه توسط قاضی]] | |||
==منابع== | ==منابع== |
نسخهٔ ۱۴ ژانویهٔ ۲۰۲۳، ساعت ۲۳:۱۱
ماده ۲۱۱ قانون مجازات اسلامی: علم قاضی عبارت از یقین حاصل از مستندات بین در امری است که نزد وی مطرح میشود. در مواردی که مستند حکم، علم قاضی است، وی موظف است قرائن و امارات بین مستند علم خود را بهطور صریح در حکم قید کند.
تبصره ـ مواردی از قبیل نظریه کارشناس، معاینه محل، تحقیقات محلی، اظهارات مطلع، گزارش ضابطان و سایر قرائن و امارات که نوعاً علم آور باشند میتواند مستند علم قاضی قرار گیرد. در هر حال مجرد علم استنباطی که نوعاً موجب یقین قاضی نمیشود، نمیتواند ملاک صدور حکم باشد.
نکات توضیحی تفسیری دکترین
در رابطه با ادله اثبات جرم، برای اثبات هر جرمی که در آن به علم قاضی تصریح شدهاست یا قانون در آن مورد ساکت است، قاضی میتواند علم خود را مستند قرار دهد اما در جرمی مثل زنا که راههای اثبات آن منحصراً اقرار و شهادت است، دیگر علم قاضی نقشی ندارد،[۱]به عبارت دیگر در مورد جرایمی که راههای اثبات آنها در مواد قانونی منجزا احصا شدهاست و در آنها به علم قاضی اشاره ای نشدهاست، اثبات آنها از راه علم قاضی به نظر مشکل است.[۲]همچنین علت ذکر مستند علم توسط قاضی آن است که احکام صادر شده توسط دادگاههای بالاتر مورد ارزیابی قرار میگیرد.[۳]نهایتاً به عنوان یک قاعده کلی، علم قاضی، نتیجه و محصول تمامی دلایل است یعنی آخرین جزء هر دلیل، علم قاضی (واقعی یا فرضی) است، اما هرگاه علم قاضی به تنهایی مورد حکم قرار بگیرد، بهتر است که وی در مسائل فنی و تخصصی به علم خود عمل نکرده و به کارشناس مراجعه کند زیرا جمع وصف قاضی و کارشناس در یک نفر، شایسته به نظر نمیرسد.[۴]
مطالعات فقهی
مستندات فقهی
اولین دلیل بر اعتبار علم قاضی، اجماع است.[۵]
رویههای قضایی
طبق نظریه ۷/۱۲۴–۶۴/۲/۲۳ «مراد از علم قاضی، قاضی صادرکننده رای است و علم قاضی تحقیق یا دادستان برای حاکم دادگاه حجیت ندارد هرچند میتواند از امارات باشد.»[۶]
به علاوه طبق رای ۵–۷۲/۲/۷ ردیف ۸۰/۷۱ «اعتراض تجدیدنظرخواه وارد دانسته شدهاست زیرا دادگاه حکم قصاص نفس را بر اساس حصول علم صادر کردهاست در حالی که محتویات پرونده دلالت برحصول علم از طریق متعارف ندارد.»[۷]
مقالات مرتبط
سقوط حکم اعدام مرتد فطری در فرض توبه و مشروعیت استتابه توسط قاضی
منابع
- ↑ ایرج گلدوزیان. ادله اثبات دعوا (دعاوی کیفری و حقوقی) علمی و کاربردی. چاپ 4. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2490420
- ↑ حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اموال و مالکیت) (کلاهبرداری- خیانت در امانت- سرقت و صدور چک پرداخت نشدنی) (مطالعه تطبیقی). چاپ 31. میزان، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 580704
- ↑ عباس زراعت. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (همراه با فهرست تفصیلی عناوین مجرمانه). چاپ 4. ققنوس، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 704668
- ↑ عباس زراعت و حمیدرضا حاجی زاده. ادله اثبات دعوا. چاپ 2. قانون مدار، 1390. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1223556
- ↑ آیت اله سیدمحمود هاشمی شاهرودی. پژوهشهای نو در فقه معاصر (جلد اول) (آیین دادرسی). چاپ 1. دادگستری قم، 1387. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3539012
- ↑ سیدمهدی حجتی و مجتبی باری. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی. چاپ 1. دادستان و میثاق عدالت، 1389. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1422488
- ↑ ایرج گلدوزیان. محشای قانون مجازات اسلامی. چاپ 5. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384. ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 669944