ماده ۳۳۱ قانون مجازات اسلامی

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۳۳۱ قانون مجازات اسلامی: چنانچه اصل ارتکاب جنایت، با دلیلی به جز قسامه اثبات شود، خصوصیات آن در صورت حصول لوث در هر یک از آنها به وسیله قسامه قابل اثبات است مانند آنکه یکی از دو شاهد عادل، به اصل قتل و دیگری به قتل عمدی شهادت دهد که در این صورت اصل قتل با بینه اثبات می‌شود و در صورت لوث، عمدی بودن قتل با اقامه قسامه ثابت می‌گردد.

فلسفه و مبانی نظری ماده

این ماده در مقام پیش‌بینی حالتی است که باید دعوا را از طریق صلح میان طرفین خاتمه داد و آن نیز جایی است که عمدی یا غیرعمدی بودن مورد دعوا مشخص نیست.[۱]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

از ماده فوق می‌توان استنباط نمود که رکن مادی جنایات، تأثیری بر شمول قسامه بر روی آن‌ها ندارد و اثبات جنایت اعم از عمدی یا غیر عمدی با قسامه امکان‌پذیر است، در واقع قسامه را می‌توان به صورت همزمان برای اثبات اصل جنایت و نوع آن یا در فرض ثابت شدن اصل جنایت، صرفاً برای اثبات نوع آن به کار برد،[۲] به‌طور خلاصه، در فرض اثبات اصل جنایت، می‌توان از قسامه برای اثبات نوع آن استفاده کرد.[۳]

از سوی دیگر می‌توان یکی از موارد حصول لوث را بدین شرح بیان کرد: «وقتی که دلیل اثبات قتل عمدی، شهادت است و فقط یکی از شاهدان، شهادت به قتل عمدی دهد و متهم از سوی دیگر منکر قتل عمدی شود در حالی که اولیای دم مدعی قتل عمدی هستند.»[۴] البته از ظاهر ماده چنین به دست می‌آید که هر دو شاهد باید عادل باشند.[۵] همچنین با توجه به اشاره ماده به انکار عمدی بودن قتل، به نظر نمی‌رسد بتوان از مفاد این ماده، برای اثبات اصل قتل در فرض انکار آن از سوی متهم استفاده کرده و آن را مصادیق ثبوت لوث دانست.[۶]

مطالعات فقهی

سوابق فقهی

بنا به دیدگاه آیت الله خمینی، چنانچه یکی از دو شاهد به این امر که متهم اقرار به قتل فردی کرده‌است بی آنکه نوع قتل را از حیث عمدی یا غیر عمدی بودن مشخص کرده باشد شهادت دهد و شاهد دیگر نیز به اقرار به ارتکاب قتل عمدی شهادت دهد، به دلیل توافق هر دو شاهد به وقوع قتل، اصل قتل اثبات می‌شود، لذا در ادامه باید سخنان متهم شنیده شود، در فرض انکار اصل قتل از سوی او، این ادعا پذیرفته نمی‌شود، در فرض اقرار به قتل عمدی نیز این ادعا پذیرفته می‌شود، در فرض انکار عمدی بودن آن نیز با سوگند وی قولش قبول می‌شود، در فرض ادعای خطایی بودن جنایت از سوی متهم نیز، برخی معتقدند قول او با سوگندش پذیرفته می‌شود، گروهی دیگر نیز در این فرض، قول مدعی را مقدم دانسته‌اند.[۷]

رویه‌های قضایی

طبق نظریه مشورتی کمیسیون قضایی حقوقی، اگر متهم اقرار به اصل قتل نموده و عمدی بودن آن را انکار کند اما اولیاء دم، عمدی بودن قتل را مدعی باشند، در صورت حصول قرائن و نشانه‌هایی ظنی برای قاضی مبتنی بر عمدی بودن قتل، باید آن را از مصادیق لوث دانسته و اثبات نوع قتل از طریق قسامه را امکان‌پذیر تلقی کرد.[۸]

مصادیق و نمونه‌ها

یکی از موارد قاعده لوث، ناظر به موردی است که ولی دم مدعی قتل عمد، یکی از دو شاهد، مدعی قتل عمد و دیگری مدعی اصل قتل بوده و متهم نیز عمدی بودن قتل را انکار کند، در این حالت، در صورت ایجاد ظن برای قاضی، لوث برای قتل به وجود آمده‌است و مدعی نیز باید عمدی بودن قتل را به وسیله قسامه ثابت کند.[۹]

منابع

  1. روح اله فروزش. جایگاه عدالت ترمیمی در فقه اسلامی و حقوق ایران. چاپ 1. خرسندی، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3464720
  2. حسین آقایی نیا. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص- جنایات). چاپ 5. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 351144
  3. حسین میرمحمدصادقی. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص). چاپ 7. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 356996
  4. محمدصالح ولیدی. حقوق جزای اختصاصی (جلد دوم) (جرایم علیه اشخاص). چاپ 8. امیرکبیر، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1833656
  5. عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی-بخش قصاص جرایم عمدی علیه تمامیت جسمانی. چاپ 3. ققنوس، 1379.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3081060
  6. عباس زراعت. شرح قانون مجازات اسلامی-بخش قصاص جرایم عمدی علیه تمامیت جسمانی. چاپ 3. ققنوس، 1379.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3081072
  7. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد دوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4156404
  8. نظریات مشورتی کمیسیون قضایی و حقوقی. چاپ 1. فکرسازان، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2322932
  9. عبدالرسول دیانی. ادله اثبات دعوا در امور مدنی و کیفری. چاپ 1. تدریس، 1385.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1641352