ماده ۳۸۷ قانون مجازات اسلامی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۷:۱۲ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۳۸۷ قانون مجازات اسلامی: جنایت بر عضو عبارت از هر آسیب کمتر از قتل مانند قطع عضو، جرح و صدمه‌ های وارد بر منافع است.

مواد مرتبط

توضیح واژگان

«جنایت بر عضو» را عده ای تحت عنوان جنایت بر اطراف نیز تعریف نموده اند و آن را هر جنایتی می دانند که منجر به قطع یا کسر اعضاء بدن شود از قبیل: شکسته شدن یا جابجایی استخوان یا بریدن گوش یا دست.[۱]

«جرح» را باید صدمه ای دانست که موجب یک ضایعه عضوی، نسجی یا بافتی در بدن انسان از طریق استفاده از لوازم و وسایل فیزیکی، شیمیایی یا مکانیکی می شود.[۲]همچنین در تعریف «ضرب و جرح»، گروهی آن را عملی می دانند که با آلتی همچون چاقو یا چکش یا ... یا به وسیله اعضای بدن مرتکب یا از طریق تحریک حیوانات و از طریق اعمالی نظیر برخورد یا وارد کردن اصطکاک به بدن دیگری روی می دهد.[۳] اما صرف «ضرب» عبارت از صدماتی است که بدون ایجاد از هم گسیختگی در اعضاء و یا نسوج خون واقع می شود و کبودی و یا خون مردگی از آثار آن است.[۴]

پیشینه

حکم این ماده سابقا در قانون وجود نداشت.[۵]

نکات تفسیری دکترین ماده 387 قانون مجازات اسلامی

ماده فوق در خصوص جنایت بر عضو وضع شده است، جنایت بر عضو را جنایتی کمتر از نفس تعریف کرده اند ولو آنکه به اعضای مشهور بدن نظیر دست یا پا وارد نشده و به اعضای دیگری نظیر شکم یا کمر، جراحاتی وارد شده باشد، چنین جنایاتی را باید موجب قصاص تلقی کرد.[۶]به موجب این ماده، ضرب که همان وارد کردن فشار به جسم است بدون ایجاد از هم گسیختگی در اعضا،[۷] اگرچه ممکن است جنایت محسوب شود، اما نمیتوان آن را موجب قصاص دانست. حتی در فرضی که به صورت عمدی واقع شود.[۸] براساس بخش انتهایی این ماده نمی توان منافع عضو و مادیت آن را از یکدیگر تفکیک نمود، چرا که این دو در تلازم با یکدیگر بوده و با زوال عضو، منفعت نیز از میان می رود، البته نتیجه حتمی و قهری زوال منفعت، زوال عضو نیست.[۹]

سوابق و مستندات فقهی

سوابق و مستندات فقهی

برخی از فقها معتقدند که موجبات قصاص مادون نفس همانند موجبات قصاص نفس اند، بنابراین موجبات مذکور عبارتند از هر جنایت عمدی اعم از آن که به مباشرت باشد یا به تسبیب، لذا جنایتی را که نوعاً موجب از بین رفتن عضو می شود باید جنایت عمدی بر عضو تلقی نمود، اعم از این که این جنایت با قصد از بین بردن عضو باشد یا بدون چنین قصدی واقع گردد.[۱۰]

نکات توصیفی هوش مصنوعی ماده 387 قانون مجازات اسلامی

  1. جنایت بر عضو شامل هر آسیبی است که شدت آن کمتر از قتل باشد.
  2. قطع عضو به عنوان یکی از مصادیق جنایت بر عضو محسوب می‌شود.
  3. جرح به عنوان نوعی آسیب بدنی در دسته جنایت بر عضو قرار دارد.
  4. صدمه‌های وارد بر منافع (مثل آسیب به قدرت شنوایی یا بینایی) نیز جزو جنایت‌های بر عضو به شمار می‌آیند.

مقالات مرتبط

قاچاق عضو در اسناد بین‌المللی و حقوق داخلی

منابع

  1. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد دوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 115096
  2. علیرضا میرکمالی و سحر صالح احمدی. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (جلد اول). چاپ 4. گالوس، 1400.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275892
  3. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد سوم). چاپ 4. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 334756
  4. محمدجعفر حبیب زاده. اندیشه های حقوقی (1) (مجموعه مقالات حقوق کیفری اختصاصی). چاپ 1. نگاه بینه، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4097316
  5. عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275884
  6. عباس زراعت. شرح مختصر قانون مجازات اسلامی (مصوب 1392). چاپ 1. ققنوس، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275888
  7. عباس زراعت. حقوق جزای اختصاصی (جلد اول) (جرایم علیه اشخاص). چاپ 4. اندیشه فکرسازان، 1386.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2255212
  8. حسین آقایی نیا. حقوق کیفری اختصاصی (جرایم علیه اشخاص- جنایات). چاپ 5. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 351364
  9. علیرضا میرکمالی و سحر صالح احمدی. قانون مجازات اسلامی در نظم حقوقی کنونی (جلد اول). چاپ 4. گالوس، 1400.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275896
  10. محمدحسین کارخیران. کاملترین مجموعه محشای قانون مجازات اسلامی مصوب 1392/02/01 (جلد دوم) (تطبیق با قانون مجازات اسلامی سابق. چاپ 1. راه نوین، 1392.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 6275880