ماده ۴۵۰ قانون مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۱۷ دسامبر ۲۰۲۴، ساعت ۱۳:۲۲ توسط Itbot (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۴۵۰ قانون مدنی: تصرفاتی که نوعاً کاشف از رضای به معامله باشد امضای فعلی است، مثل آن که مشتری که خیار دارد با علم به خیار، مبیع را بفروشد یا رهن بگذارد.

مواد مرتبط

نکات تفسیری دکترین ماده 450 قانون مدنی

تصرفاتی را می‌توان کاشف از امضای عقد دانست که منحصراً دلالت بر رضای به معامله نماید؛ نه اینکه این گونه اعمال، توسط هر شخصی که مبادرت به نگهداری از مال، به رسم امانت داری می‌نماید؛ قابل وقوع باشد، نظیر غذا دادن به حیوان، که جهت حفاظت از او صورت می‌گیرد و نمی‌تواند دلالتی بر امضای فعلی قرارداد نماید.[۱]

تصرفاتی که موجب سقوط حق فسخ می‌گردد؛ اولاً باید نوعاً کاشف از رضای به معامله باشد، مانند فروش مبیع یا تغییر وضعیت آن توسط خریدار، آرد کردن گندم، یا برش پارچه جهت دوختن لباس، و تصرفاتی را که نوعاً کاشف از رضایت به عقد نباشد؛ نمی‌تواند موجب زوال حق فسخ گردد، نظیر شستشوی اتومبیل، یا تعویض روغن آن، و دیگر اینکه، صاحب خیار، باید با علم به وجود حق خیار برای وی، در مورد معامله، تصرفی نماید که مسقط حق فسخ باشد و جهل وی به وجود خیار را، باید مانع زوال حق فسخ او دانست.[۲]

یک عمل یا تصرف، نمی‌تواند در آنِ واحد، هم دلالت بر بیع نماید؛ و هم اینکه حاکی از زوال حق فسخ باشد؛ زیرا چنانچه صاحب خیار، مبیع را به شخص ثالث بفروشد؛ در این صورت بیع مزبور، موقوف حصول ملکیت بوده؛ و ملکیت، موقوف بر تحقق فسخ متأخر از بیع است.[۳]

نکات توصیفی هوش مصنوعی ماده 450 قانون مدنی

  1. تصرفات نوعاً کاشف از رضایت به معامله.
  2. امضای فعلی به معاملات.
  3. خیار در معاملات.
  4. تصرفات مشتری به عنوان امضای معامله.
  5. فروش مبیع توسط مشتری با علم به خیار.
  6. رهن گذاشتن مبیع توسط مشتری با علم به خیار.

رویه های قضایی

به موجب دادنامه شماره ۲۳۶ مورخه ۱۲/۴/۱۳۷۳ شعبه ۱۳ دیوان عالی کشور، تصرفاتی که نوعاً، کاشف از رضای به معامله باشد؛ از مصادیق امضای فعلی است، مانند زمانی که خریدار، با علم به وجود خیار برای خود، مبادرت به فروش مبیع به ثالث می‌نماید.[۴]

مصادیق و نمونه ها

  • اگر مشتری خودرو را، با علم به وجود خیار فسخ برای خود، جهت تعمیرات به صافکاری بسپارد؛ در این صورت عمل مزبور، دلالت بر رضای به معامله و زوال حق فسخ دارد.[۵]

مقالات مرتبط

منابع

  1. سیدحسن امامی. حقوق مدنی (جلد اول) (در اموال، مالکیت، حق انتفاع، حق ارتفاق، تعهدات به‌طور کلی، بیع و معاوضه). چاپ 17. اسلامیه، 1375.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 530192
  2. مهدی شهیدی. حقوق مدنی (جلد ششم) عقود معین (1) (بیع، معاوضه، اجاره، جعاله، قرض، صلح). چاپ 3. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 255020
  3. حیدر باقری اصل. بررسی تحلیلی احکام عمومی فسخ عقود لازم. چاپ 1. دانشگاه آزاد اسلامی واحد تبریز، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 4145892
  4. یداله بازگیر. آرای دیوانعالی کشور در امور حقوقی (جلد دوم) (بیع، اجاره، شرکت، ودیعه، وکالت، صلح، رهن، هبه و اخذ به شفعه). چاپ 2. بازگیر، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5660256
  5. مهدی شهیدی. سقوط تعهدات (با اصلاحات). چاپ 9. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 123064