ماده ۳۱۳ قانون مدنی

از ویکی حقوق
نسخهٔ تاریخ ‏۶ اکتبر ۲۰۲۴، ساعت ۲۱:۲۲ توسط Karandish (بحث | مشارکت‌ها)
(تفاوت) → نسخهٔ قدیمی‌تر | نمایش نسخهٔ فعلی (تفاوت) | نسخهٔ جدیدتر ← (تفاوت)
پرش به ناوبری پرش به جستجو

ماده ۳۱۳ قانون مدنی: هرگاه کسی در زمین خود با مصالح متعلقه به دیگری بنایی بسازد یا درخت غیر را بدون اذن مالک در آن زمین غرس کند صاحب مصالح یا درخت می‌تواند قلع یا نزع آن را بخواهد مگر این که به اخذ قیمت تراضی نمایند.

مواد مرتبط

ماده ۳۳ قانون مدنی

توضیح واژگان

به مصالحی که بعد از جداسازی از ساختمان، قابلیت استفاده خود را از دست ندهند؛ «مصالح قابل قلع» گویند.[۱]

نکات توضیحی تفسیری دکترین

یکی از حقوقدانان، کاربرد مصالح قابل قلع متعلق به غیر را در ملک خود، در حکم تلف آن مال دانسته؛ و غاصب را مکلف به تأدیه مثل یا قیمت آن نموده‌است،[۲] هرچند وی همچنان معتقد است که سلب مالکیت از صاحب مصالح مزبور صحیح نبوده؛ و هر زمان که بخواهد؛ می‌تواند عین مال خود را مطالبه نماید،[۳] گفتنی است که حتی اگر جداسازی مصالح مغصوب از بنا، منجر به ورود آسیب به ساختمان گردد؛ باز هم مالک مصالح می‌تواند چنین امری را خواستار گردد.[۴]

اگر شخصی، با بذر متعلق به غیر، زراعت نماید؛ رسیدن محصول، دلالت بر اتلاف بذر نداشته؛ و غاصب، باید حاصل زراعت را، به مالک دانه رد نماید،[۵] و در موارد تغییر ذاتی عین مغصوب، از طریق رشد و نمو، آنچه که می رویَد؛ متعلق به مالک خواهد بود؛ و غاصب، مستحق هیچ اجرت المثلی نیست، البته مالک بذر می‌تواند محصول را به او واگذار نموده؛ و مثل یا قیمت آن را مطالبه نماید.[۶]

تغییر عین مغصوب در نزد غاصب، یا ذاتی است؛ یا وصفی، یا امتزاجی.[۷] تغییر ذاتی عین مغصوب، یا به صورت انقلاب و تحول است؛ نظیر تبدیل شدن چوب به زغال، یا به صورت رشد و پرورش است؛ مانند تبدیل بذر به محصول.[۸] ممکن است عین مغصوبه تغییر ننماید؛ بلکه عوارض و اوصاف آن تغییر یابد؛ نظیر تبدیل پارچه به لباس، به وسیله اضافه نمودن مقداری نخ به آن.[۹]

در تشخیص تلف محسوب شدن تبدیل ذاتی مال، از طریق انقلاب و تحول، عرف ملاک است.[۱۰]

اگر زیاده عین، انتفاع از اصل آن را غیرممکن سازد؛ در این صورت یا مالک، باید قیمت زیاده را، به غاصب رد نموده؛ و اصل مال را اخذ نماید؛ یا اینکه با فروش مال مغصوب، هر یک از آنان، سهم خویش را دریافت نماید.[۱۱]

شایان ذکر است که مصالحی که با به کار بردن در ملک، در حکم تلف شده قرار گرفته؛ و دیگر از قابلیت استفاده در ملک برخوردار نمی‌باشند؛ نظیر گچ و سیمان را، باید از شمول حکم این ماده خارج دانست،[۱۲] در این فرض، نوبت به اجرای حکم ماده ۳۱۱ قانون مدنی می‌رسد.[۱۳]

نکات توضیحی

تأمین هزینه‌هایی که برای جداسازی مصالح از ساختمان، لازم است نیز، بر عهده غاصب می‌باشد.[۱۴]

اگر مالک مصالح، درصدد سوءاستفاده از حق خویش بوده؛ و بخواهد با مطالبه عین، به مال یا جان محترم دیگران، آسیب وارد آورد؛ در این صورت غاصب، تکلیفی بجز رد بدل به وی ندارد.[۱۵]

هنگامی که خارج کردن مال غصب شده، باعث خرابی آن مال شود، در این صورت در حکم تلف بوده و در این فرض، مالک می تواند بدل مال را از غاصب بخواهد.[۱۶]

مطالعات فقهی

سوابق فقهی

  • اگر کسی بذر متعلق به خود را، به نحو عدوان، در زمین غیر بکارد؛ در این صورت مالک زمین می‌تواند الزام غاصب را، به محو زراعت خواستار گردد، همین حکم، در مورد احداث ساختمان و حفر چاه در ملک دیگری، جاری است.[۱۷]
  • اگر شخصی در زمین مغصوب، احداث بنا نماید؛ و مالک زمین، به این امر راضی نباشد؛ غاصب هیچ حقی نسبت به مطالبه هزینه‌های تأسیس ساختمان نخواهد داشت.[۱۸]
  • حتی اگر جداسازی مصالح مغصوب از بنا، منجر به ورود آسیب به ساختمان گردد؛ باز هم مالک مصالح می‌تواند چنین امری را خواستار گردد، مگر اینکه بیم ورود زیان به جان دیگران، در میان باشد.[۱۹][۲۰]
  • برخی از فقها، در صورت ورود ضرر مالی وسیع(حتی بر غاصب) در صورت جداسازی مصالح غصبی، غاصب را ضامن بدل دانسته اند نه عین.[۲۱]
  • بدون جلب رضایت هر یک از شرکا، شریک دیگر، نمی‌تواند در ملک مشاع، بنا احداث نماید.[۲۲]
  • اگر شخصی زمینی را غصب نموده؛ و در آن زراعت یا درختکاری نماید؛ محصولی که به دست می‌آید؛ متعلق به غاصب بوده؛ و او باید اجرت المثل زمین مغصوب را بپردازد و زراعت را محو نموده؛ و زیان‌های وارد شده به زمین را جبران نماید.[۲۳] در این صورت مالک زمین نیز می‌تواند الزام غاصب را، به محو زراعت خواستار گردیده؛ یا اینکه خود او، مبادرت به این امر نماید.[۲۴]

رویه‌های قضایی

  • به موجب دادنامه شماره ۶۷۳ مورخه ۲۱/۱۰/۱۳۷۱ شعبه ۳ دیوان عالی کشور، اگر شخصی در زمین متعلق به دیگری، به نحو عدوان، احداث بنا نماید؛ دادگاه به درخواست مالک زمین، حکم به قلع و قمع بنا صادر می‌نماید.[۲۶]
  • به موجب نظریه مشورتی شماره ۱۰۱۷/۷ مورخه ۲۵/۲/۱۳۸۶ اداره حقوقی قوه قضاییه، مالک از حق قلع و قمع درخت و زراعتی که به عدوان، در ملک او ایجاد شده؛ برخوردار بوده؛ و می‌تواند اجرت المثل ایام تصرف غاصب را از وی مطالبه نماید.[۲۷]

مصادیق و نمونه‌ها

  • تیر آهن، چوب، پنجره، درب و آجر، از قابلیت جداسازی از بنا برخوردار هستند؛ و در صورت غصبی بودن، مالک این گونه مصالح، حق مطالبه آنها را دارد.[۲۸]

مقالات مرتبط

منابع

  1. علیرضا باریکلو. مسئولیت مدنی. چاپ 3. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 881096
  2. علیرضا باریکلو. مسئولیت مدنی. چاپ 3. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 881100
  3. علیرضا باریکلو. مسئولیت مدنی. چاپ 3. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 881100
  4. حسن ره پیک. حقوق مسئولیت مدنی و جبران ها. چاپ 12. خرسندی، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1117248
  5. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571896
  6. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571876
  7. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571876
  8. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571876
  9. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571876
  10. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571876
  11. محمد بروجردی عبده. کلیات حقوق اسلامی. چاپ 1. رهام، 1381.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3571876
  12. سیدحسین صفایی و حبیب اله رحیمی. مسئولیت مدنی (الزامات خارج از قرارداد). چاپ 1. سمت، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 399864
  13. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مجموعه محشای قانون مدنی. چاپ 3. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1712396
  14. یداله بازگیر. قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (سقوط تعهدات-ضمان قهری). چاپ 2. فردوسی، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2537124
  15. محمدکاظم مهتاب پور، افروز صمدی و راضیه آرمین. آموزه‌های حقوق مدنی تعهدات. چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3809080
  16. محمدکاظم مهتاب پور، افروز صمدی و راضیه آرمین. آموزه‌های حقوق مدنی تعهدات. چاپ 1. مجمع علمی و فرهنگی مجد، 1391.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3808924
  17. عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد اول). چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 44244
  18. عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد اول). چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 44272
  19. عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد اول). چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 44260
  20. علی جعفرزاده. دوره حقوق مدنی (الزامات بدون قرارداد و ضمان قهری). چاپ 1. جنگل، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 794568
  21. حسن ره پیک. حقوق مسئولیت مدنی و جبران ها. چاپ 12. خرسندی، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1117248
  22. عبداله کیایی. قانون مدنی و فتاوای امام خمینی (جلد اول). چاپ 1. سمت، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 44252
  23. یداله بازگیر. قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (سقوط تعهدات-ضمان قهری). چاپ 2. فردوسی، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2557908
  24. محمدجعفر جعفری لنگرودی. اساس در قوانین مدنی (المدونه). چاپ 1. گنج دانش، 1387.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1440404
  25. یداله بازگیر. تشریفات دادرسی مدنی در آرای دیوانعالی کشور (تأمین خواسته، ورود و جلب ثالث، دعوای متقابل، تأمین دلیل، اظهارنامه، دعاوی تصرف عدوانی، ممانعت از حق و مزاحمت و سازش و احکام راجع به آنها). چاپ 2. فردوسی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5519140
  26. یداله بازگیر. قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (سقوط تعهدات-ضمان قهری). چاپ 2. فردوسی، 1382.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 2557936
  27. مجموعه نظریات مشورتی اداره حقوقی قوه قضائیه در مسائل قانون مدنی. چاپ 1. معاونت آموزش و تحقیقات قوه قضائیه، 1390.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 5478924
  28. علیرضا باریکلو. مسئولیت مدنی. چاپ 3. میزان، 1389.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 881096