ماده ۴۹۶ قانون مدنی: تفاوت میان نسخه‌ها

از ویکی حقوق
پرش به ناوبری پرش به جستجو
جز (added Category:اجاره using HotCat)
بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۱: خط ۱:
'''ماده ۴۹۶ قانون مدنی''': [[عقد اجاره]] به واسطهٔ تلف شدن عین مستأجره از تاریخ تلف، باطل می‌شود و نسبت به تخلف از شرایطی که بین موجر و مستأجر مقرر است خیار [[فسخ]] از تاریخ تخلف ثابت می‌گردد.
'''ماده ۴۹۶ قانون مدنی''': [[اجاره|عقد اجاره]] به واسطهٔ [[تلف]] شدن [[عین مستأجره]] از تاریخ تلف، [[بطلان عقد|باطل]] می‌شود و نسبت به تخلف از شرایطی که بین [[موجر]] و [[مستاجر|مستأجر]] مقرر است [[خیار]] [[فسخ]] از تاریخ تخلف ثابت می‌گردد.
*{{زیتونی|[[ماده ۴۹۵ قانون مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}}
*{{زیتونی|[[ماده ۴۹۵ قانون مدنی|مشاهده ماده قبلی]]}}
*{{زیتونی|[[ماده ۴۹۷ قانون مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}}
*{{زیتونی|[[ماده ۴۹۷ قانون مدنی|مشاهده ماده بعدی]]}}
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
== نکات توضیحی تفسیری دکترین ==
مقصود قانونگذار از بطلان در این ماده، منفسخ شدن قرارداد اجاره است. چراکه با تلف عین مستأجره پس از تسلیم آن به مستأجر، اجاره از همان زمان تلف منحل گردیده؛ و تلف مورد اجاره، نسبت به گذشته اثری ندارد. و تا هنگام تلف، خدشه ای به عقد وارد نگردیده تا بتوان آن را، از ابتدا باطل دانست. اصل بر این است که معامله، تا لحظه تلف موضوع آن، اعتبار خود را از دست ندهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قواعد فقه (بخش مدنی) (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1811656|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=9}}</ref>
مقصود قانونگذار از بطلان در این ماده، [[انفساخ|منفسخ شدن]] قرارداد اجاره است، چرا که با تلف عین مستأجره پس از [[تسلیم]] آن به مستأجر، اجاره از همان زمان تلف منحل گردیده؛ و تلف مورد اجاره، نسبت به گذشته اثری ندارد و تا هنگام تلف، خدشه ای به عقد وارد نگردیده تا بتوان آن را، از ابتدا باطل دانست، اصل بر این است که معامله، تا لحظه تلف موضوع آن، اعتبار خود را از دست ندهد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قواعد فقه (بخش مدنی) (جلد دوم)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=سمت|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=1811656|صفحه=|نام۱=سیدمصطفی|نام خانوادگی۱=محقق داماد|چاپ=9}}</ref>


تلف مورد اجاره، به سه شکل قابل تصور است:
تلف مورد اجاره، به سه شکل قابل تصور است:


- تلف پیش از قبض
- تلف پیش از [[قبض]]


- تلف پس از قبض و پیش از شروع به استیفا
- تلف پس از قبض و پیش از شروع به استیفا
خط ۱۳: خط ۱۳:
- تلف پس از شروع به استیفا و پیش از انقضای مدت اجاره.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>
- تلف پس از شروع به استیفا و پیش از انقضای مدت اجاره.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>


در عقود تملیکی معوض، دو عامل «تملیک در برابر تملیک»، و «تسلیم دربرابر تسلیم» را نباید نادیده گرفت. عامل اول مقدمه، و عامل دوم هدف است. پس اگر یکی از طرفین، عاجز از تسلیم مورد معامله باشد؛ طرف دیگر را نیز باید عاجز از تسلیم موضوع تعهد خویش دانست. و اگر تسلیمی صورت پذیرفته باشد؛ باید استرداد گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>
در [[عقد تملیکی معوض|عقود تملیکی معوض]]، دو عامل «[[تملیک]] در برابر تملیک»، و «[[تسلیم]] در برابر تسلیم» را نباید نادیده گرفت، عامل اول مقدمه، و عامل دوم هدف است، پس اگر یکی از طرفین، عاجز از تسلیم [[مورد معامله]] باشد؛ طرف دیگر را نیز باید عاجز از تسلیم موضوع [[تعهد]] خویش دانست، و اگر تسلیمی صورت پذیرفته باشد؛ باید استرداد گردد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>


اقباض از سوی مؤجر، که همان تسلیم مورد اجاره است؛ باید تا پایان مدت اجاره ادامه یابد. به همین دلیل درصورت تلف عین مستأجره، قبل از اتمام مدت اجاره، دیگر مستأجر تکلیفی در تأدیه اجاره بها نخواهد داشت. چراکه وی نسبت به باقیمانده مدت، دارای خیار تبعض صفقه است.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>
[[اقباض]] از سوی موجر، که همان تسلیم مورد اجاره است؛ باید تا پایان مدت اجاره ادامه یابد، به همین دلیل در صورت تلف عین مستأجره، قبل از اتمام مدت اجاره، دیگر مستأجر تکلیفی در [[تادیه|تأدیه]] [[اجاره بها]] نخواهد داشت، چرا که وی نسبت به باقیمانده مدت، دارای [[خیار تبعض صفقه]] است،<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref> به عبارت دیگر با توجه به اینکه به محض انعقاد اجاره، هر یک از [[عوض|عوضین]] به طرف دیگر [[انتقال|منتقل]] می‌گردد؛ در صورت تلف [[منفعت|منافع]] عین، که به تبع تلف عین رخ می‌دهد؛ مالک نیز مستحق مال الاجاره نخواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>
 
== سوابق فقهی ==
باتوجه به اینکه به محض انعقاد اجاره، هر یک از عوضین به طرف دیگر منتقل می‌گردد؛ درصورت تلف منافع عین، که به تبع تلف عین رخ می‌دهد؛ مالک نیز مستحق مال الاجاره نخواهد بود.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول)|ترجمه=|جلد=|سال=1388|ناشر=گنج دانش|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=79884|صفحه=|نام۱=محمدجعفر|نام خانوادگی۱=جعفری لنگرودی|چاپ=1}}</ref>


== رویه‌های قضایی ==
== رویه‌های قضایی ==
به موجب دادنامه شماره ۲۷ شعبه ۸ دیوان عالی کشور، با انفساخ اجاره، به دلیل تلف عین مستأجره، و انتفای رابطه اجاری بین طرفین، دیگر، دلیلی برای اخذ اجرت المثل موضوع ماده ۴۹۴ قانون مدنی، وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (صلح و اجاره و احکام راجع به آنها)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=فردوسی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=183068|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=2}}</ref>
به موجب [[دادنامه]] شماره ۲۷ شعبه ۸ [[دیوان عالی کشور]]، با انفساخ اجاره، به دلیل تلف عین مستأجره، و انتفای رابطه اجاری بین طرفین، دیگر، دلیلی برای اخذ [[اجرت المثل]] موضوع [[ماده ۴۹۴ قانون مدنی]]، وجود ندارد.<ref>{{یادکرد کتاب۲||عنوان=قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (صلح و اجاره و احکام راجع به آنها)|ترجمه=|جلد=|سال=1384|ناشر=فردوسی|مکان=|شابک=|پیوند=|شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران=183068|صفحه=|نام۱=یداله|نام خانوادگی۱=بازگیر|چاپ=2}}</ref>


== مصادیق و نمونه‌ها ==
== مصادیق و نمونه‌ها ==

نسخهٔ ‏۲۶ اوت ۲۰۲۳، ساعت ۲۰:۳۲

ماده ۴۹۶ قانون مدنی: عقد اجاره به واسطهٔ تلف شدن عین مستأجره از تاریخ تلف، باطل می‌شود و نسبت به تخلف از شرایطی که بین موجر و مستأجر مقرر است خیار فسخ از تاریخ تخلف ثابت می‌گردد.

نکات توضیحی تفسیری دکترین

مقصود قانونگذار از بطلان در این ماده، منفسخ شدن قرارداد اجاره است، چرا که با تلف عین مستأجره پس از تسلیم آن به مستأجر، اجاره از همان زمان تلف منحل گردیده؛ و تلف مورد اجاره، نسبت به گذشته اثری ندارد و تا هنگام تلف، خدشه ای به عقد وارد نگردیده تا بتوان آن را، از ابتدا باطل دانست، اصل بر این است که معامله، تا لحظه تلف موضوع آن، اعتبار خود را از دست ندهد.[۱]

تلف مورد اجاره، به سه شکل قابل تصور است:

- تلف پیش از قبض

- تلف پس از قبض و پیش از شروع به استیفا

- تلف پس از شروع به استیفا و پیش از انقضای مدت اجاره.[۲]

در عقود تملیکی معوض، دو عامل «تملیک در برابر تملیک»، و «تسلیم در برابر تسلیم» را نباید نادیده گرفت، عامل اول مقدمه، و عامل دوم هدف است، پس اگر یکی از طرفین، عاجز از تسلیم مورد معامله باشد؛ طرف دیگر را نیز باید عاجز از تسلیم موضوع تعهد خویش دانست، و اگر تسلیمی صورت پذیرفته باشد؛ باید استرداد گردد.[۳]

اقباض از سوی موجر، که همان تسلیم مورد اجاره است؛ باید تا پایان مدت اجاره ادامه یابد، به همین دلیل در صورت تلف عین مستأجره، قبل از اتمام مدت اجاره، دیگر مستأجر تکلیفی در تأدیه اجاره بها نخواهد داشت، چرا که وی نسبت به باقیمانده مدت، دارای خیار تبعض صفقه است،[۴] به عبارت دیگر با توجه به اینکه به محض انعقاد اجاره، هر یک از عوضین به طرف دیگر منتقل می‌گردد؛ در صورت تلف منافع عین، که به تبع تلف عین رخ می‌دهد؛ مالک نیز مستحق مال الاجاره نخواهد بود.[۵]

رویه‌های قضایی

به موجب دادنامه شماره ۲۷ شعبه ۸ دیوان عالی کشور، با انفساخ اجاره، به دلیل تلف عین مستأجره، و انتفای رابطه اجاری بین طرفین، دیگر، دلیلی برای اخذ اجرت المثل موضوع ماده ۴۹۴ قانون مدنی، وجود ندارد.[۶]

مصادیق و نمونه‌ها

  • اگر منزلی که برای مدت یک سال، اجاره داده شده‌است؛ تخریب گردد؛ یا خودروی موضوع اجاره، دچار حریق گردد؛ حوادث مزبور، نسبت به گذشته تأثیری نداشته؛ و تنها، عقد را نسبت به آینده منفسخ می‌نماید.[۷]

مقالات مرتبط

منابع

  1. سیدمصطفی محقق داماد. قواعد فقه (بخش مدنی) (جلد دوم). چاپ 9. سمت، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 1811656
  2. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 79884
  3. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 79884
  4. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 79884
  5. محمدجعفر جعفری لنگرودی. مبسوط در ترمینولوژی حقوق (جلد اول). چاپ 1. گنج دانش، 1388.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 79884
  6. یداله بازگیر. قانون مدنی در آیینه آرای دیوانعالی کشور (صلح و اجاره و احکام راجع به آنها). چاپ 2. فردوسی، 1384.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 183068
  7. ناصر کاتوزیان. حقوق مدنی عقود معین (قسمت اول) (معاملات معوض، عقود تملیکی، بیع، معاوضه، اجاره، قرض). چاپ 6. مدرس، 1374.  ,شماره فیش در پژوهشکده حقوق و قانون ایران: 3650356